خوش بود گر محک تجربه آید به میان | الف
«برای اصیل بودن کافی است دروغ نگویی، آغاز اصالت خوب همین است که نخواهی چیزی باشی که نیستی.»
لودویک ویتگنشتاین
چرا باید محمد رحیم متقی ایروانی را بشناسیم؟ اهمیت شناخت امثال ایروانیها برای علاقهمندان به توسعه ایران در چیست؟ کدام بخش زندگی این شخص برای ما اهمیت دارد؟ چرا کمتر شاهد ظهور کارآفرینان و مدیرانی کارآمد مانند ایروانی در بخش خصوصی و دولتی هستیم؟ علت موفقیت او چه بود؟ چرا در زمانهای که تجارت، مساوی بود با زمینداری و حجرهداری، قدر کسی که دل در گرو توسعه صنعتی داشت دانسته نشد؟

علی اصغر سیدی و فریدون شیرین کام در کتاب «موقعیت تجار و صاحبان صنایع در ایران عصر پهلوی» زندگی و کارنامه محمد رحیم متقی ایروانی مورد توجه و بررسی قرار داده و در این پژوهش ارزنده و خواندنی بستری را فراهم آورده اند تا جامعه دانشگاهی و صنعتی ما که ایروانی را درست نشناخته است؛ امکان آشنایی با چهرهای را داشته باشند که با وجود کارنامه مشخص و منابع کافی، میزان اطلاعات درباره او بسیار اندک است.
این کتاب در واقع پاسخی است به این ضرورت که برای فهم صحیح از روند پیشرفت صنعتی در کشور، زندگی کاری ایروانی را باید از نو مرور کرد. شناخت امثال ایروانی که با تمام فراز و نشیبها و نقاط مثبت و منفی کارنامهشان، توانستند چرخ سنگین صنعت این مملکت را تا مدتها به حرکت دربیاورند، از ضروریات نسلهایی است که پس از او آمده اند.
خوشبختانه علی اصغر سیدی با همکاری فریدون شیرین کام طی پژوهشهایی دنباله دار درباره تجار و صاحبان صنایع در دوران پهلوی با انتشار مجموعه کتابهای «موقعیت تجار و صاحبان صنایع در ایران عصر پهلوی» به چهرههایی چون خانواده لاجوردی (گروه صنعتی بهشهر)، محمدرحيم متقی ايروانی (بنيانگذار كفش ملی) و حاج محمدتقی برخوردار (پدر صنايع خانگی ايران/ پارس الكتریک) پرداخته و از این منظر با رویکردی نو در تاریخ اقتصاد ایران نگاهی تازه به زندگی صنعتگران نسل اول این دیار انداخته است. از این مجموعه کتابهایی درباره علی خسروشاهي (بنيانگذار شركت صنعتي مينو)، محمود خيامي (صاحب صنايع خودروسازي در ايران) و همچنین برادران خشروشاهی (صاحبان توليد دارو) به قلم همین مولفان در آینده منتشر خواهد شد.
مختصری از زندگی او
ایروانی (1299 - 1384 شمسی) از پیشتازان و بنیانگذاران صنعت مدرن کفش، در شیراز به دنیا آمد. اجدادش همه تاجرپیشه بودند. از 6 سالگی پیش پدرش کارهای مختلفی انجام میداد؛ از جارو کردن حجره گرفته تا ارسال بستههای پستی و... که همین کارهای پیش پا افتاده بعدها در ارتباط او با بدنه کارگری جامعه موثر بود. بعد از دبستان به یادگیری زبان انگلیسی پرداخت. دوران دبیرستان را در اصفهان و شیراز طی کرد. در سال 1324 از دانشکده حقوق دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. استادان او در دانشگاه افراد مهمی بودند که نقش مهمی در فعالیتهای فکری، سیاسی و اجتماعی دهه سی ایفا کردند.
برای تحصیل در مقطع دکتری به آمریکا رفت اما به علت طولانی بودن دوره دکتری از ماندن در آمریکا منصرف شد و به ایران بازگشت. به توصیه پدرش که میگفت همسری زیبا و مسلمان از خانواده تجار باهوش انتخاب کن با زینت منتخب وصلت کرد. دو سال پس از ازدواج به دلیل عدم جذابیت بازار شیراز به سمت تهران حرکت کرد. قبل از ترک شیراز با شرکایش کارخانه برق فسا را راه اندازی کرد.
در تهران به فکر تولید کالاهایی بود که در درجه اول مصرف عامه داشته باشد و در درجه دوم جزو اقلام بالای وارداتی باشد. معتقد بود که همه مردم به نان و کفش نیاز دارند. آنها میتوانند برخی اوقات نان نخورند اما نمیتوانند بدون کفش بمانند به قول او نمیتوان شهرنشینی کرد و آن را توسعه داد اما بدون کفش بود. با همین دیدگاه پاساژ استاندارد را در چهارراه گلوبندک ساخت و شروع به کار کرد. به آمریکا رفت و با تهیه نقشه کارخانه و خرید ماشین آلات به ایران برگشت. با تولید 150 جفت کفش شروع کرد. بعد زمین وسیعی در مهرآباد خرید و کارخانه را به آنجا منتقل کرد و فاز سوم را در اسماعیل آباد کلید زد. به تدریج تا سال 1350 انواع کفش ورزشی، پوتین برای نظامیان، چکمه برای روزهای بارانی و زمستان، انواع کفش چرمی، دمپایی، کتانی، کفش ایمنی و کفش بچه گانه در گروه ملی تولید میشد. در ابتدا ژاپنیها، آلمانیها، آمریکاییها و انگلیسیها در 50 درصد کار شریک بودند اما پس از چند سال سهم مدیریت ایرانیها نسبت به خارجیها افزایش یافت. از میان 25 شرکت ملی 6 شرکت 50 درصد و 7 شرکت دیگر تنها 10 درصد سرمایه خارجی داشتند.
ایروانی سعی کرد با ادغام عمودی شرکتهایش از هزینههای تولید و سربار کم کند. به عبارتی مدیری که به دنبال ادغام عمودی است ترجیح میدهد که به جای آنکه دیگران کالای او را بخرند یا از دیگران مواد و کالا بخرد خودش از خودش خرید کند و به خودش هم بفروشد. این امر فرصت طلبی عرضه کنندگان خرد و بالادستی را کاهش میدهد و فرصت افزایش هزینه معاملاتی را از آنان میگیرد. لذا بین عمر صنایع و درجه ادغام عمودی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. ایروانی علاوه بر تولید کفش، در زمینه تولید زیره کفش لاستیکی و پی وی سی، آستر، بند کفش، جوراب، مقوا، کارتن، قالب، ماشین سازی، تولید تسمه در 600 اندازه برای صنعت، کشاورزی و خودرو و انواع دستکش در قالب شرکتهای مختلف زیر گروه ملی فعال بود.
تاسیس کارخانه چرم سازی، چرم آذر، چرم رودبار، چرم رخشان و چرم گنجه از دیگر کارهای او بود. ایروانی طی سالهای فعالیتش (1335 تا 1357) در تاسیس بیش از 50 شرکت صنعتی و تجاری و بیش از 25 شرکت صنعتی در زمینه انواع کفش با شرکای داخلی و خارجی مشارکت داشت و 10 هزار کارگر و مدیر را مشغول به کار کرده بود.
ویژگیهای او
تاکید بر نظم، آموزش، اهمیت دادن به امور مالی، توجه به مدیریت، نوآوری در کار، داشتن اصول اخلاقی، انتخاب مدیران برجسته، وفاداری در مجموعه گروه و عملگرایی از ویژگیهای او بود. پشت در بسته نمیماند و سعی میکرد بر اساس ظرفیتها و محدودیتهای موجود و با استفاده از موقعیت ها به توسعه بنگاههای خود بپردازد.
هوش، سرسختی، ابتکار، نوآوری و توانایی رهبری او در نزد همکارانش مشهور بود. شخصیتی کاریزماتیک و ارتباط مستمر با نیروهایش داشت و همین امر دیگران را جذب شخصیت و کار او میکرد. سعی میکرد استعداد افراد را شناسایی و از آن در راه توسعه شرکت استفاده کند. وسایل پیشرفت مدیران و کارگرانش را تا حد امکان فراهم میکرد تا رضایت آنها حاصل شود. با شیوههای مختلف میزان وفاداری به گروه را بالا میبرد. شیوه مدیریتی او ترکیبی از الگوی پدرسالاری با عقلگرایی و حسابگری بود. در عین حال میکوشید از ابزارهای مدیریتی متناسب با جامعه سنتی حداکثر استفاده را بنماید. نفوذ شخصیتی بالایی داشت به طوری که به ندرت با تصمیماتش مخالفت میکردند.
تعصب فوق العادهای به محصولاتش داشت به طور مثال پوشیدن کفش غیر ملی توسط پرسنل با توبیخ همراه بود. شرکت اعتبار و تعاونی کارگران را برای رفاه کارگران و تامین مسکن آنها تاسیس کرد. کارگران برای او حکم خانوادهاش را داشتند. هیچ کارگری را به دلیل خطای کاری اخراج نمیکرد. شیوه تنبیهی او تنزل درجه یا کاهش حقوق روزانه بود. نظام حقوق و دستمزد منعطف گروه باعث شده بود کارگران بتوانند درخواستهای خود را با نوشتن نامه به او و دیگر مدیران در میان بگذارند. او کارآفرینی بود که مسئولیت اجتماعی خود را هیچگاه فراموش نکرد.

در سال 1343 بیست نوزاد هفت ماهه تا یک و نیم ساله را از پرورشگاهی از شیراز به تهران آورد و سرپرستی آنها را پذیرفت. این کودکان از خانه بزرگ ایروانی سهم خود را میبردند به علاوه مزایای قابل ملاحظهای که در نظر گرفته شده بود. اما این مزایا به شرط ایمان به دیانت مقدس اسلام به آنها میرسید. این کودکان بعد از رسیدن به سن هجده سالگی هیچ تعهدی به ایروانی نداشتند و از هر نظر مختار بودند که چگونه وارد جامعه شوند. ایروانی از آنها انتظار داشت که آبرومند زندگی کنند، نسبت به تحصیل دانش جدی باشند، ادب و آراستگی را رعایت کنند، به دین اسلام مومن بمانند، امانت دار باشند، صداقت و حسن اخلاق را پیشه خود سازند، رابطه خود را با یکدیگر حفظ کنند، یکدیگر را برادرانه دوست داشته باشند و هیچ وقت اختلاف نظری پیدا نکنند که منجر به دلتنگی و کینه توزی میانشان شود.
پس از انقلاب به رغم مشکلات مالی، ایروانی کودکان را رها نکرد. در آن هنگام 13 یا 14 ساله بودند. ایروانی همگی آنها را با خانواده خود به انگلستان برد و درآنجا وسایل زندگی و تحصیل آنها را فراهم کرد. ریشههای چنین فعالیتی بیتردید دیدگاههای مذهبی و اخلاقی ایروانی بود.
فرجام
او تا سال 57 در ایران زندگی کرد. پس از مصادره گروه ملی چندین بار سعی کرد به ایران بیاید و کارخانجاتش را احیا کند اما موفق نشد. فعالیتهای اقتصادیش را تا پایان عمر ادامه داد و سرانجام در روز 12 بهمن سال 84 بعد از طی یک روز کامل کاری در لندن درگذشت.
امروز
اداره کردن گروه ملی جز با مدیریت منحصر به فرد و کاریزماتیک ایروانی کار راحتی نبود. کفش ملی با میلیاردها تومان زیان خالص و انباشته، این روزها فروشگاههایش به محل عرضه محصولات کارخانهها و کارگاهها تبدیل شده و کارخانجاتش به انبار شرکتهای خودرو سازی بدل شده است. از پرسنل 10 هزار نفری شاید نزدیک به 500 نفر باقی مانده باشد.