کتاب خاطرات خودنوشت اسماعیل نادری از فرماندهان دوران دفاع مقدس توسط انتشارات سوره مهر منتشر و راهی بازار نشر شد.

خاطرات خودنوشت اسماعیل نادری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «خاطرات نادری» شامل خاطرات خودنوشت اسماعیل نادری با کوشش مهدی علیمرادی در حوزه هنری استان مرکزی به‌تازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر و راهی بازار نشر شده است.

اسماعیل نادری از فرماندهان مخلص دوران دفاع مقدس است که بخشی از خاطرات خود را به‌صورت روزنوشت گردآوری کرده‌بود. مهدی علیمرادی هم با خواندن این خاطرات شیفته نگارش زندگی‌نامه وی می‌شود و پس از مصاحبه و کسب اطلاعات بیشتر و بارها بازخوانی، اصلاح و بازنویسی، کتاب «خاطرات نادری» را سامان می‌دهد.

نویسنده در مقدمه کتاب درباره نحوه آشنایی با شخصیت راوی و شروع نگارش خاطرات وی، نوشته: به واسطه قلم زدن در فضای ادبیات داستانی و شعر، پایم به دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری اراک باز شد. بی‌‏تجربه بودم و بی‌‏شناخت؛ اما مصاحبه گرفتم و کلاس رفتم و خواندم و خواندم. با شوق از مصاحبه‏‌هایم برای پدرم می‏گفتم و باب حرف زدنمان بیشتر می‌‏شد. یک روز بعد از صحبت‏‌های بسیاری که با مسئولان حوزه هنری داشتم به منزل آمدم و گفتم: «بابا، اسماعیل نادری را می‏شناسی؟» می‏شناخت، از رنگ و سوی چشم‏هایش، از بی‏‌واسطه چرخیدن سرش به سمتم می‌‏دانستم که می‌‏شناسد. حرف زدیم و فهمیدم پدرم و دایی دیگرم سرباز او بودند و عمویم هم در گردان او به شهادت رسیده است. کار به همین جا ختم نشد و هر بار که به یکی از اقوام می‌‏رسیدم از اسماعیل نادری می‌‏پرسیدم و بیشتر و بیشتر از او می‏‌فهمیدم. البته تمام این‌‏ها در مدت هفت هشت ماه قبل از این بود که خاطرات ایشان را لمس کنم. در تمام این مدت با شناخت نسبی که از ایشان به دست آورده بودم و می‏‌دانستم خودشان صاحب قلم در ادبیات پایداری هستند و با لمس کردن خاطرات بی‌شمار ایشان از جنگ، فهمیدم کار بسیار بسیار سختی پیش رو دارم. امروز بعد از گذشت حدود ۵ سال و بعد از ۱۵ بار تدوین و خوانش و ساعت‌‏ها مصاحبه و حضور در منزل ایشان کار به جایی رسیده است که آماده آشنایی بیشتر تمام هم‌‏نسلان من از اسماعیل نادری‏‌هاست.

در بخشی از این‌کتاب آمده است:

«حدوداً یک ماه از نابینایی مطلقم می‏گذشت. تقریباً هفته‏ای دو سه جراحی روی چشم‏هایم انجام می‏دادند. بعد از یک ماه که در بیمارستان امام تحت درمان بودم، خبر خوشی دادند که احتمال برگشتن بینایی‏ام از پنجاه‏درصد بیشتر شده. این مقدار در توان و تخصص و تجربه و تجهیزات ما بود. بقیه را باید با دعا کردن از خدا می‏گرفتم. می‏دانستم هر چه مربوط به خدا باشد به واسطۀ مادرم که اهل ذکر است برآورده می‏شود. جعفر آقا موضوع دعا را به مادر و پدر و دوستان هیئتی‏ام گفت. دو روز به عید سال ۱۳۶۵ بیشتر باقی نمانده بود. از خدا می‏خواستم اگر قرار است برای اولین عید زمان جنگ در کنار خانواده باشم، بتوانم ببینم. اگر بینایی‏ام برنمی‏گردد، همین‏جا بمانم بهتر است تا عیدِ اعضای خانواده را هم مثل دید چشم‏هایم سیاه و تاریک کنم...»

این‌کتاب با ۸۰۸ صفحه، شمارگان هزار و ۲۵۰ نسخه و قیمت ۱۸۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...