کتاب «پنجاه سال با دکتر مهدی بیانی» (شرحی بر زندگی نخستین رئیس کتابخانه ملی ایران) نوشته حمیدرضا قلیچ‌خانی منتشر شد.

پنجاه سال با دکتر مهدی بیانی» (شرحی بر زندگی نخستین رئیس کتابخانه ملی ایران) نوشته حمیدرضا قلیچ‌خانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  ایسنا، این کتاب که  شرحی بر احوال مهدی بیانی نخستین رییس کتابخانه ملی ایران از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۹۶ است در  انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران عرضه شده است.

در معرفی کتاب عنوان شده است: مهدی بیانی از خاندان مستوفیان فراهان در سال ۱۲۸۷ در همدان متولد شد. وی از نخستین فارغ‌التحصیلان مقطع دکترای ادبیات فارسی دانشگاه تهران و از نخستین نسل فهرست‌نویسان و نسخه‌شناسان عصر معاصر است.

در کتاب «پنجاه سال با دکتر مهدی بیانی» علاوه بر شرحی بر احوال و آثار این هنرمند و هنرشناس فرهیخته به نقد و بررسی کتاب «احوال و آثار خوشنویسان» پرداخته شده و به همین دلیل این کتاب علاوه بر زندگی‌نامه دکتر بیانی، مرجعی برای پژوهشگران و به‌ویژه محققان عرصه خط و خوشنویسی به شمار می‌رود.

حمیدرضا قلیچ خانی هنرمند خوشنویس، مولف و مترجم درباره تجلیل از مهدی بیانی در مراسم هشتادمین سالگرد تاسیس کتابخانه ملی به خبرنگار مهر گفت: کتابخانه ملی بنا داشت مراسمی به مناسبت هشتادمین سال تاسیس کتابخانه ملی در اسفند برگزار کند و از آنجایی که این مراسم همزمان با پنجاهمین سالگرد درگذشت استاد مهدی بیانی از موسسان کتابخانه ملی بود و چون بیانی بیش از ۲۰ سال مدیر این مجموعه بود، قرار شد از مهدی بیانی نیز تجلیل به عمل آید. به همین منظور کتابی تحت عنوان «پنجاه سال با دکتر مهدی بیانی» تالیف کردم که در برگیرنده شرح زندگی، خدمات و آثار او است و قرار شد کتابخانه ملی این کتاب را منتشر کند.

وی با انتقاد از روابط عمومی کتابخانه ملی به عنوان متولی اجرای این برنامه، توضیح داد: من به عنوان مولف این کتاب، الان که ساعتی به برگزاری مراسم مانده است هنوز آن را ندیده ام و برایم ارسال نشده است تا از صحت و سقم کتاب مطلع باشم. نکته دیگر اینکه کتاب صفحه آرایی شده همراه با طرح جلد آماده را حدود ۲ ماه پیش به روابط عمومی کتابخانه تحویل دادیم اما به دلایل نامعلومی این طرح ها و مطالب و عناوین را تغییر دادند بدون اینکه مشورتی از ما بگیرند. من این موضوع را پیگیری کردم و طراح جدید را پیدا کردم و تا حد ممکن از اشتباهات و اشکلاتی که ممکن بود پیش آید، جلوگیری کردیم.

حمیدرضا قلیچ خانی

قلیچ خانی به دعوت نکردن از خانواده مهدی بیانی در این مراسم اشاره کرد و گفت: از آنجایی که همسر مهدی بیانی در سن ۹۶ سالگی در قید حیات است، قرار بود از او و فرزندان استاد که از استادان هنر محسوب می شوند برای حضور در این مراسم دعوت به عمل آید اما کتابخانه ملی این نکته را رعایت نکرد و فقط یک دعوتنامه برای نوه و نتیجه دکتر بیانی ارسال شده است و برای آنها هم این موضوع دشوار آمده و اعلام کرده اند در برنامه شرکت نمی کنند.

وی عنوان کرد: با وجود اینکه کتابخانه ملی مرجع کتاب و کتابخانه در ایران است اما در عمل برای ۲ کتاب من که با همین موضوع است و قرار است در این مراسم رونمایی شود هیچگونه قرارداد و پیش بینی حقوق مادی و معنوی مولف در نظر گرفته نشده است در حالی که باید از جهت رعایت این حقوق، حد استاندارد ایران در کتابخانه ملی رعایت شود و کتابخانه ملی به عنوان متولی این امور، باید به صد درصد حقوق مولف، مترجم و پدیدآورنده آثار احترام بگذارد اما شاهد رفتاری غیرحرفه ای از جانب آنها بودم.

قلیچ خانی در پایان درباره کتاب «فهرست نفایس هنری کتابخانه ملی» گفت: در این کتاب تابلوهای نفیسی که در گنجینه کتابخانه ملی بوده است را با استاندارد جدیدی فهرست نویسی کردم. از جمله این آثار تذهیب، تشعیر، آرایه ها، میزان و عیار خط، مرکب، دانگ یا اندازه قلم و تمام ویژگی هایی که برای شناخت یک اثر هنری به صورت حرفه ای باید لحاظ شود به همراه تصاویر شرح داده شده است.

کتاب های «پنجاه سال با دکتر مهدی بیانی» و «فهرست نفایس هنری کتابخانه ملی» امروز طی مراسمی در هشتادمین سالگرد تاسیس کتابخانه ملی رونمایی می شوند که هر دوی این کتاب ها تالیف حمیدرضا قلیچ خانی است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...