کتاب «بذرهای نابودی (برنامه مخفی دستکاری ژنتیکی)» نوشته اف.ویلیام انگدال با ترجمه قاسم دلیری توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۰۷ چاپ شده است. مطالب این کتاب مربوط به پروژه‌ای است که عده اندکی از نخبگان اجتماعی-سیاسی عهده‌دار انجامش شده‌اند؛ نخبگانی که پس از جنگ جهانی دوم نه در لندن که در واشینگتن تمرکز پیدا کردند.

کتاب پیش‌رو، داستان ناگفته شیوه‌ای است که نخبگان خودخوانده مورد اشاره، به اجرا گذاشتند تا به قولی، عدم توازن را حفظ کنند. کتاب «بذرهای نابودی» داستان این است که چگونه گروه بسیار کوچکی در جهانِ پس از جنگ، بر منابع و اهرم‌های قدرت تسلط پیدا کرده است. همچنین در این کتاب، تاریخ تحول قدرتی ارائه می‌شود که در کنترل اقلیت منتخبی قرار دارد و طی تحولی که در جهان رخ داد، حتی علم نیز در خدمت این اقلیت قرار گرفته است.

عرصه محصولات دستکاری‌شده ژنتیکی که در زبان فارسی معادل «تراریخته» را برایش انتخاب کرده‌اند، موضوعی مناقشه‌برانگیز است و در سال‌های اخیر در ایران و سراسر جهان، توجه گسترده‌ای به آن نشان داده شده است. محققان زیادی سعی کرده‌اند با انجام آزمایش‌های علمی منصفانه به شناخت و معرفی جنبه‌های مختلف محصولات تراریخته نظیر میزان محصول، میزان کود مورد نیاز، میزان مصرف آب یا خطرهای احتمالی‌شان برای سلامت انسان‌ها، حیوانات و محیط زیست بپردازند. آن‌طور که مترجم کتاب در ابتدای این اثر تذکر می‌دهد، «برحسب تصادف، حامیان محصولات تراریخته، عمدتاً همان کسانی‌اند که از تجارت در این عرصه به سودهای فراوانی رسیده‌اند.»

در سال ۲۰۱۵ در نشریه علوم زیست محیطی اروپا بیانیه‌ای چاپ شد که ۳۰۰ محقق، پزشک و متخصص آن را امضا کرده بودند و اعلام کرده بودند که هیچ توافق علمی‌ای درباره سلامت تراریخته‌ها وجود ندارد.

اما کتاب «بذرهای نابودی» تنها یک کتاب معمولی برای هشدار درباره خطرهای ارگانیسم‌های تراریخته نیست. بلکه نویسنده در آن، مناسبات پشت‌پرده و دالان‌های تودرتوی سیاست را که به آزمایشگاه‌های علمی متصل هستند، مقابل مخاطب می‌گذارد. انگدال، در این کتاب، دسیسه‌های سیاسی، فساد و سرکوب دولتی منفعت‌طلبانه را برملا کرده و از ساختاری گفته که در آن، از دستکاری ژنتیکی و ثبت انحصاری موجودات زنده برای در دست‌گرفتن کنترل جهانی تولید غذا استفاده می‌شود. به این‌ترتیب، مترجم کتاب معتقد است مطالعه‌اش برای افرادی که به تحقق عدالت اجتماعی و صلح جهانی باور دارند، واجب است.

کتاب پیش رو، ۵ بخش اصلی دارد که در مجموع، ۱۴ فصل را در خود جا داده‌اند. عناوین بخش‌های اصلی کتاب به این ترتیب است: خاستگاه‌های سیاسی، نقشه راکفلر، ابداع تجارت کشاورزی، عرضه بذرهای تراریخته، کنترل جمعیت.

بخش اول کتاب، ۲ فصل «واشینگتن انقلاب تراریخته را آغاز می‌کند» و «روباه از لانه مرغ محافظت می‌کند» را در بر می‌گیرد. در بخش دوم کتاب هم فصول سوم تا ششم با این عناوین آمده‌اند: دیک نیکسون «حقه‌باز» و راکفلرهای حقه‌باز، سند محرمانه امنیت ملی ایالات متحده، انجمن برادری مرگ، مطالعات سرنوشت‌ساز جنگ و صلح.

سومین بخش کتاب هم دربرگیرنده ۲ فصل با عناوین «راکفلر و هاروارد "تجارت کشاورزی" ایالات متحده را ابداع می‌کنند» و «غذا قدرت است» است. بخش چهارم هم ۳ فصل نهم تا یازدهم را با این عناوین در بر می‌گیرد: انقلابی در تولید غذای جهان به راه می‌افتد، عراق بذرهای دموکراسی آمریکایی را دریافت می‌کند، احداث «باغ شادمانی‌های زیرزمینی». فصل‌های دوازدهم تا چهاردهم هم در بخش پنجم کتاب آمده‌اند که به ترتیب عبارت‌اند از: نابودگران خائنان و ذرت اسپرم‌کش، وحشت از آنفلونزای مرغی و مرغ‌های تراریخته، آرماگدون ژنتیک: نابودگر و حق انحصاری بر خوک‌ها.

یکی از سوالات مهمی که مترجم کتاب در مقدمه‌اش مطرح می‌کند این است: «آیا بدون غذاهای تراریخته می‌توان غذای جهان را تامین کرد؟» و چنین پاسخ می‌دهد: «به نظر می‌رسد جواب مثبت باشد.»

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

در دولت جورج دبلیو.بوش، سازمان حفاظت از محیط زیست به درخواست متصدیان تجارت کشاورزی قانونی را لغو کرد که مالکان شرکت‌های دامی را مسئول آسیب‌های ناشی از آلودگی فضولات حیوانی می‌دانست. آن‌ها یادآور شدند که مالکان مزارع ماشینی اغلب با استخدام پیمانکارانی برای پرورش حیواناتشان از زیر بار مسئولیت شانه خالی می‌کنند. سازمان حفاظت از محیط زیست همچنین پیش‌نیازی را ابطال کرد که کارخانجات را وادار می‌کرد آلودگی بالقوه آب‌های زیرزمینی به دلیل فضولات حیوانی را رصد کنند، فضولاتی که اغلب به داخل زمین تراوش می‌کرد و جوامع را در برابر منابعِ بالقوه خطرناک آب شرب آسیب‌پذیر می‌کرد. علی‌رغم طرح دعاوی مکرر، سازمان حفاظت از محیط زیست از تغییر دادن سطح مجاز این‌که کدام فعالیت‌های دامی در تعریف این سازمان از عملیات‌های تغذیه متمرکز حیوانات و حد آلودگی ملازم با آن می‌گنجند سر باز زده بود.

به دلیل مقیاس گسترده مراکز تغذیه متمرکز حیوانات یا مزارع ماشینی، فضولات و آلودگی‌های حیوانیِ آب زیرزمینی مشکل کوچکی نبود. مزارع عظیم نگهداری حیوانات ده‌ها هزار گاو، خوک یا طیور را در تمرکزگاه‌های کوچک که به همین دلیل مراکز تغذیه متمرکز حیوانات نام گرفت جای می‌دادند. تخمین زده می‌شد که مزارع ماشینی بیش از ۱۳۰ برابر بیشتر از انسان‌ها فضولات تولید می‌کنند، یا در حدود ۱/۲۲ تریلیون کیلوگرم فضولات حیوانی در سال. سپس این فضولات قرار بود به «تالاب‌های» عظیمی منتقل شوند که اغلب نشت می‌کردند، دچار شکافتگی می‌شدند یا سرریز می‌کردند _ و ماهیان و دیگر موجودات آبزی را می‌کشتند و بیماری‌ها را پخش می‌کردند و منابع آب شرب جامعه را می‌آلودند. مزارع مراکز تغذیه متمرکز حیوانات به طور روزمره فضولات مایع را نیز بیش از حد در کشتزارها که به عنوان «مزارع با آبیاری قطره‌ای» شناخته می‌شوند به کار می‌گرفتند که باعث می‌شد کشتزارها به آبراهه تبدیل شوند. براساس مطالعه سال ۲۰۰۵ شورای دفاع از منابع طبیعی، «آبی که کود حیوانی آلوده‌اش می‌کند در بیماری‌های انسانی نظیر ورم مزمن معده و روده، تب، از کارافتادگی کلیه‌ها، و حتی مرگ نقش دارد.»

این کتاب با ۳۸۴ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۴۲ هزار تومان منتشر شده است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...