دیپلماسی، تجربهی عملی در زندگی سیاسی است... آداب سفارت و آیین مذاكره در دوران ايران باستان چه ويژگی هايی داشت... آثار کمی پدیدههای سیاسی در شاهنامه را مورد بررسی قرار داده... خرد و زیركی در برابر حیلهها و ترفندهای دشمن... چرب زبانی یا «سخن ور بودن» و سخن دانی ... جهاندیده بودن فرستاده یا سفیر ... دیپلمات (سفیر) علاوه بر مأموریت اصلی، اطلاعات دیگری را هم جمعآوری میكند. سلم و تور از فرستادهی خود كه عازم ایران و دربار فریدون شاه است، اطلاعاتی به شرح زیر طلب میكند: بجستند هرگونهای آگهی..
دیپلماسی قدمتی به بلندای تاریخ حكومت (دولت) دارد و به این ترتیب دیپلمات همواره در كنار حكمران بوده است. عرصهی سیاست، آداب روابط سیاسی و شخصیت بازیگران سیاسی، برای بیشتر مردم حوزهای مرموز و محاط در هالهای اسرارآمیز است. آن چه در برداشت عمومی از این قلمرو مشترك است، وجود امتیازات اغواكننده و شخصیت غالباً زیرك٬ برنامه ریز، مدبر٬ بیرحم و گاه عدالت پیشهی سیاست مداران است. دیپلماسی فنّی تلقی میشد كه از شكل گرفتن در قالب قواعد گریزان بود. آنهایی هم كه دیپلمات بودند، بهندرت از رموز این فن نوشتند. شاهنامه روایت حكمرانی ایرانیان ازطلوع تاریخ آنان تا غروب حكومت ساسانیان است. جست وجو در شاهنامه برای استخراج آداب دیپلماسی و آیین مذاكره در دوران باستان، برخی از قواعد و ویژگیهای این حوزه را بازنمایی میكند. سؤال اصلی در مقاله حاضر این است كه آداب سفارت و آیین مذاكره در دوران گذشته ایران چگونه بوده است؟ در پاسخ به این پرسش، مدعای مقاله آن است كه دیپلماسی به دلیل تجربی بودن، قواعد و ویژگی هایی دارد كه در طول زمان یکسان ماندهاند، اما تشریفات آن تغییر كرده است. روش فهم ما برای استخراج قواعد و ویژگیهای دیپلمات و دیپلماسی در ایران باستان توصیف و تحلیل بوده است...

رستم و اسفندیار
دیپلماسی فنّی است كه در زمان صلح و جنگ به كار گرفته میشود، البته در دوران صلح، دیپلماسی و مذاكره دشوارتر انجام میشود. زمانی كه دولتها نمی خواهند و یا نمیتوانند با توسل به زور یا جنگ، خواست خود را به حكومت دیگر تحمیل كنند، استفاده از فن مذاكره، یعنی توسل به روش هایی كه بدون اعمال زور، حكومت دیگر را به قبول چیزی كه به آن راضی نیست، وادار میكند، ضرورتی آشكار خواهد بود. دیپلماسی به این مفهوم، از كهن ترین دوران زندگی سیاسی وجود داشته است و هرگاه حاكمی نتوانسته است خواست خود را به زور بر فرما ن روای فرمانروای دیگری تحمیل كند از روشی سود برده است كه میتوان آن را دیپلماسی نام نهاد. بنابراین ویژگی شاخص دیپلماسی، جنبهی خارجی بودن آن یا اجرا شدن آن در خارج از محدودهی اقتدار حكومت است. به عبارت دیگر، دیپلماسی اجرای سیاست خارجی دولت است...
به رغم آن كه دربارهی شاهنامه از منظرها و جنبههای گوناگون، پژوهشهای زیادی انجام شده است، اما كم تر به موضوع مورد علاقهی این مقاله توجه شده است. آثار پژوهشی مربوط به شاهنامه را میتوان در سه دستهی كلی تقسیم كرد. گروه نخست، شامل آثاری میشود كه بر جنبهی ادبی شاهنامه و زبان فاخر آن تأكید میکند: «سوگ سیاوش»٬ «مقدمهای بر رستم و اسفندیار»٬«هویت ایرانی و زبان فارسی» ٬«ارمغان مور» شاهرخ مسکوب(۱۳۵۴٬۱۳۵۶٬۱۳۷۳٬۱۳۸۴) و کتاب «از پاژ تا دروازه رزان» محمد جعفر یاحقی(۱۳۷۱) ازجمله آثار این دسته به شمار میآیند. دستة دوم، باورهای دینی، ملی و خردگرایانهی فردوسی را شامل میشود. «با نگاه فردوسی» از پرهام (۱۳۷۳)٬ «بوسه بر خاک پی حیدر علیه السلام»٬ ابوالحسنی و «انسان آرمانی و کامل»رزمجو)۱۳۶۸) از این زمرهاند. سومین گروه كه از نظر تعداد كمتر از دو گروه قبلی است دربرگیرنده آثاری است که پدیدههای سیاسی در شاهنامه مورد بررسی قرار دادهاند٬ به عنوان مثال٬ کتاب اعتماد مقدم با نام «شهریاری در ایران بر بنیاد شاهنامه»(۱۳۵۱) که حکومت و ویژگیهای حاکم را با نگاه به شاهنامه تحلیل کرده است بررسی کرده است. محمدعلی اسلامی ندوشن، نگرش فردوسی به جهان وجایگاهایران در جهان را در کتاب «ایران و جهان از نگاه شاهنامه»(۱۳۸۱) بررسی کرده است. عناایت رضا در «پیوستگی آیین شاهنشاهی با زندگی و معتقدات ایرانیان»( ۱۳۵۵)علل شکل گیری نهاد شاهنشاهی را مورد بررسی قرار می دهد. ولفگانگ كناوت در«آرمان شهریاری درایران باستان»(۱۳۵۲) که به وسیلهی سیف الدین نجم آبادی به فارسی برگردانده شده است، شاه آرمانی و جایگاه او را در اندیشه ایران باستان به بحث می گذارد. مجتبایی هم در «شهر زیبای افلاطون و شاهی در ایران باستان»(۱۳۵۲)ویژگیهای پادشاهی آرمانی در ایران را با دیدگاه افلاطونی تطبیق می دهد. فرهنگ رجایی در بخش دوم کتاب خود یا عنوان «تحول اندیشهی سیاسی در شرق باستان»(۱۳۷۲) به طرح خطوط اندیشهی سیاسی درایران باستان می پردازد.او از عواملی چون هم ترازی دین و سیاست، تمایل به یكتا پرستی، تقسیم كار اجتماعی و اندیشهی شاهی در ایران باستان بحث میكند. اما شاهنامه محور كار او نیست و مباحث كلی را مطرح می كند. ابوالفضل كاوندی كاتب در مقاله «آیین شهریاری و روابط بین الملل در شاهنامه» که در مجلهی اطلاعات سیاسی- اقتصادی(۱۳۹۲) به چاپ رسیده است، به نكته هایی در زمینهی روابط سیاسی ودیپلماتیك اشاره میكند، اما به آداب، تشریفات و چگونگی اعزام و پذیرش سفرا و ویژگیهای سفیر نمی پردازد. بنابراین اگر فردوسی را چنان كه مجتبایی می گوید راوی صادق اسطورهها و داستانهای كهن ایران بدانیم آن گاه تمركز بر ویژگیهای روابط سیاسیاز دید ایرانیان باستان و استخراج آداب سفارت وآیین مذاكره از روایتهای شاهنامه میتواند بسیار اساسی و كاربردی باشد. تازگی این مقاله نیز در همین موضوع و منظر نهفته است.
۲-تعریف دیپلماسی
دیپلماسی پیشینهای به درازای تاریخ حكومتها(دولتها)دارد. برخی پیشینهی دیپلماسی را هم زما ن با دوران پارینه سنگی در قبایل استرالیا، ساحل نشینان جزایر اقیانوس آرام، سیاهان آفریقا، سرخ پوستان شمال و جنوب آمریكا و مردم چین و هندوستان به شمار می آورند (آلادپوش و توتونچیان، ۱۳۷۲ ص۳۳) واژهی دیپلماسی در اصل از فعل یونان دیپلم (Diploum) گرفته شده است كه به معنای تا كردن است. كلمهی دیپلما (Diploma) نیزاز فعل مذكور مشتق گردیده و حاكی از نوشتهی تا شده یا طومار مانندی است كه به هركس اعطا میگردید، از اختیارات خاصی برخوردار میشد. بعدها این كلمه به منشور یا سندی كه به فرستادگان دولتها داده میشد اطلاق گردید (آلادپوش و توتونچیان، ۱۳۷۲ ص ۳)مفهوم دیپلماسی از جمله مفاهیم پیچیده و دشواری است كه تا كنون تعاریف گوناگونی از آن به عمل آمده است. پدلفورد و لینكلن به نقل از میزرا صالح ٬ دیپلماسی را این گونه تعریف می كنند: «روابط سیاسی رسمی متقابل میان دول در حال صلح در جهت دستیابی به امتیازات بیشتر از طریق مذاکرات٬ وعدهها، تهدیدات و مبادلات مختلف به منظور حمایت از شهروندان خود و فعالیتهای آنان در سرزمین بیگانه و همچنین كسب اطلاعات و اختیار از موقعیت دول دیگر و كوشش در حل و فصل مسائل مشترک»(میرزا صالح٬ ۱۳۵۶٬ص ۱).
بیلیس و اسمیت نیز در كتاب خود، دیپلماسی را علاوه بر روابط میان دول و حمایت از شهروندان خود، عامل بازدارندهی تعارض و جنگ نیز می دانند و این گونه بیان میكنند: « دیپلماسی با تلاشهایی برای مدیریت و ایجاد نظم در محدوده یك نظام جهانی در ارتباط است و هدف از آن، ممانعت از تبدیل تعارض به جنگ است. در چشم انداز خرد، دیپلماسی را میتوان ابزاری سیاسی تلقی كرد كه بازیگران بین الملل از آن برای اجرای سیاست خارجی استفاده می كنند تا بتوانند به اهداف سیاسی خود برسند»(بیلیس و اسمیت٬ ۱۳۸۳ ٬ صص ۷۱۳٬۷۱۶). تعریف دیگری نیز در این راستا از میرزا صالح وجود که دیپلماسی را «عمل هنرمندانهی نماینده یا نمایندگان یك دولت در قالب منافع ملی كشور خود فارغ از قدرت حاكمهی سایر دول از طریق سازمان ویژهای كه بدین منظور تأسیس شدهاند» میداند (میرزا صالح٬ ۱۳۵۶٬ص ۱). دانشگاه آكسفورد نیز در واژه نامهی خود، دیپلماسی را این گونه بیان میكند:« دیپلماسی ادارهی امور بین دولتها به وسیلهی سفیر و دیگر مأموران دیپلماتیك است»(صدر٬۱۳۸۲٬ص ۴).
در كل با توجه به تعاریف موجود در علوم سیاسی، میتوان دیپلماسی را به دو مفهوم به كاربرد:
الف- مجموعهی اقداماتی كه دولت از طریق نمایندگان و مأموران رسمی خود به مورد اجرا میگذارد.
ب- روش ها و تكنیك هایی كه از طریق سیاست خارجی در چهارچوب سیستم بین المللی صورت میگیرد.
بنابراین برای بررسی دیپلماسی در گذشته كه مدنظر ما نیز هست، تنها میتوان مفهوم الف را به كار برد چون مفهوم ب تعریفی جدید و مربوط به دوران معاصر است، كه در گذشته كاربردی نداشته است.
۲-دیپلماسی سنتی
برای درك مفهوم دیپلماسی در گذشته و چگونگی انجام آن به بررسی مختصری از تاریخ دیپلماسی می پردازیم. بر پایه بررسیهای تاریخی انسان ها از دوران گذشته با یكدیگر روابط سیاسی داشتند و برای تحكیم منافع ملی و رسیدن به اهداف خارجی خود، ناگزیر به برقراری روابط متقابل با ملل هم جوار و دوربودهاند. در این میان، یونان، ایران و روم باستان جایگاه ویژهای به خود اختصاص دادهاند به گونهای كه در، مورد دیپلماسی و چگونگی آن در تمد نهای فوق بحث و گفتوگوی زیادی شده است ( بیژنی ۱۳۸۴/۲ ص۱۸).ماهیت روابط دیپلماتیك در گذشته، یك سره فردی و شخصی بود و اغلب تمایلات شاه و ویژگیهای شخصی دیپلمات از عوامل تعیین كننده در روابط بودند. دو وظیفهی مهم دیپلماتها در این دوره یعنی مذاكره با طرف دیگر و ارسال اطلاعات و اخبار به مركز، اموری یك سره شخصی بودند و به جز پادشاه و یا دولت مردان برجسته، كمتر كسی بر این روند نظارت داشت. در این دوران، دیپلماتها به سبب نبودن نظارت مردمیبر دستگاههای دولتی، تنها در برابر پادشاه پاسخگو بودند و روند روابط دیپلماتیك از دید مردم جریانی یك سره بسته، مخفی و حتی در بعضی موارد ترسناك بود؛ زیرا با اندك تحرك مشهودی از سوی دیپلماتها، مردم خود را با جنگی بزرگ روبه رو می دیدند. اقتدار و اختیار تصمیم گیری دیپلماتها در این زمان بسیار زیاد بود و به سبب همین ویژگی، در بیشتر زمانها دیپلماتها از میان اشخاصی با قابلیت زیاد و مورد اعتماد بسیار شاهان گزینش میشدند و با تشریفات زیادی مورد پذیرش مقامات كشورمیزبان قرار میگرفتند (بیژنی۱۳۸۴٬ ص۱۱۹).
بر اساس تعریفی كه از دیپلماسی و سفیر عنوان كردیم، با بررسی موردی شاهنامه، آداب سفارت و ویژگیهای سفیر و آیین مذاكره را بیان و نقل می كنیم.
۳-ویژگیهای دیپلمات (سفیر) درشاهنامه
امر سیاسی در شاهنامه در صف آرایی خیر و شر، نیكی، بدی و نور و ظلمت، به تصویر كشیده شده است. دیپلماسی در این جهان بینی، نیاز به كارگزارانی دارد كه همزمان با باور به دوگانگی، گاه حامل پیامها و ایجاد گفتوگو برای هم زیستی و صلح میان آن دوگانهها هستند. در ابتدای شاهنامه كه هنوز حكومت ایرانی به شاخههای توران و روم تقسیم نشده بود و صرفاً در ایران زمین متمركز بود، در سایهی امنیت و صلح ناشی از وحدت، فرستادهای كه به ممالك اطراف میرفت، پیك صلح و پیوند بود نه پیام آور جنگ. نخستین فرستادهای كه در شاهنامه نام برده میشود "جندل" پیك فریدون است كه برای خواستگاری از دختران سرو، شاه یمن، به این كشور میرود. «فریدون بسیار هوش» با برگزیدن جندل٬ ملاكهایی كه در انتخاب او به كار میبرد، در حقیقت، مجموعهای از ویژگیهای دیپلمات(سفیر) برای انجام مأموریت در بیرون از حوزهی اقتدار حكومت را آشكار میكند:
فریدون از آن نام داران خویش
یكی را گران مایه تر خواند پیش
كجا نام او جندل پرهنر
به هر كار دل سوز بر شاه بر
كه بیداردل بود و پاكیزه مغز
زبان چرب و شایستهی كار نغز (فردوسی٬ ج٬۱۹۶۰٬ص۸۲)
خصوصیاتی كه فریدون برای برگزیدن فرستاده بر آنها تأكید ورزید، در تمام ادوار شاهنامه صفات ذكر شده به عنوان شرایط انتخاب فرستاده تكرار میشوند و شرایط اصلی برای انتخاب سفیر به شمارآمدند. صفات ذكر شده براساس شاهنامه به شرح زیر توضیح داده شدهاند.
۱-۳گرانمایگی
نخستین مشخصهی فرستاده فریدون گرانمایگی بود. اگر بخواهیم بدانیم گرانمایه بودن در شاهنامه به چه معنایی به كارگرفته شده است و بر چه مشخصهای برای یك فرستاده تأكید میشود، میتوانیم از بیتی كه راجع به مهراب كابلی آمده است، كمك بگیریم:
ابا آن كه مهراب از این پایه نیست
بزرگست و گرد و سبكمایه نیست (فردوسی٬ج ۱٬۱۹۶۰٬ص۱۷۷)
در این بیت سبكمایه نبودن مترادف با گرانمایگی به كار گرفته شده است كه با توجه به مصرع اول، میتوان گرانمایگی را به داشتن تبار و ارجمندی معنی كرد. از این رو میتوان اولین مشخصهی یك فرستاده را(که با آوردن پسوند(تر) بر آن تأكید شده است)٬ داشتن نسب والا و عزت و جلال دانست. این دو ویژگی مهمترین معیار تقسیم بندی مردم در جوامع مبتنی بر نظمِ سلسله مراتبی است. ایران باستان جامعهای طبقاتی بود و تحرك عمودی در آن جامعه وجود نداشت. حكومت و مناصب سیاسی در چنان جامعهای در اختیار اقشار بالا قرار میگرفت و تبار و ثروت شرط لازم به شمار میآمد.
۲-۳پرهنربودن
پرهنر بودن به معنی كاردانی و شایستگی، ویژگی دیگر فرستاده فریدون نقل میشود كه در بیت دوم آمده است. معنی هنر در شاهنامه٬ دربرگیرندهی «مجموعهی فرهنگ و دانش و خردورزی» است. (حسینی٬ ۱۳۸۲٬ص۱۰۴) چنان كه فردوسی آن را در بیتی در برابر«گوهر»قرار داده و بر آن ترجیح میدهد و میگوید:
سخن زین درازی چه باید كشید
هنر برتر از گوهر آمد پدید (فردوسی، ج۲٬۱۹۶۲٬ص۱۹۹)
یا این بیت كه معنی «هنر» را مترادف با واژهی فرهنگ به كار برده است:
گهر بی هنر زار و خوار است و سست
به فرهنگ باشد روان تن درست (فردوسی ٬ج ۸ ٬۱۹۷۰ ص۱۹۹)
بهاین ترتیب گرانمایگی با «پرهنر» بودن همراه میشود. تردید اندکی وجود دارد که بدون کارآمدی و شایستگی٬ مذاکره به اهداف مورد مورد نظر برسد.
۳-۳دلسوزبودن
اگر فرستادهای واجد صفات گرانمایگی و گردی و شجاعت و پرهنری و دانش و رأی و خرد و فرهنگ و دانش باشد، فرستادهای نیكوست كه به بهترین وجه قادر به گزاردن پیام است، اما اگر دلسوزی و شفقت این فرستاده در حق فرستندهی خویش نیز مسلم شود، اطمینان از حصول مطلب بیشتر میشود.
۴-۳-بیداردل وخردمندبودن
بیداردل بودن به معنی زیركی و هوشیاری، یكی دیگر از ویژگیهای فرستاده فریدون است، كه این ویژگی در اكثر مواقع در كنار دانش و خردمندی میآید؛ زیرا خرد و زیركی در برابر حیلهها و ترفندهای دشمن از لوازم موفقیت است. به این ترتیب در ایران باستان یكی دیگر از مشخصههای سفیر، زیركی و هوشیاری است. در شاهنامه برای اكثر سفیران خواه ایرانی و خواه بیگانه، این ویژگی مورد اشاره و تأكید قرارگرفته است. به عنوان مثال، میتوان این بیت را كه در مورد فرستادهی فیلقوس به جانب داراب است، نقل كرد:
فرستادهای آمد از فیلقوس
خردمند و بیدار و با نعم و بوس (فردوسی ٬ ج۶ ٬ ۱۹۶۷ ٬ص۳۷۶)
بیداردلی با خردمندی مترادف به كاربرده شده است. در شاهنامه برای پیك(سفیر) كاووس كه به دربارشاه هاماوران فرستاده میشود صفات دانشمند و خردمند بودن ذكر میشود:
گزین كرد شاه از میان گروه
یكی مرد بیدار دانش پژوه
گرانمایه و گرد و مغزش گران
بفرمود تا شد به هاماوران (فردوسی٬ ج۲ ٬ ۱۹۶۲ ٬ ص۱۳۱)
۵-۳ پاكیزه مغز و باشرم بودن
بر اساس جهانبینی ایرانی، پندار نیك یكی از نشانههای ایمان به شمار می آمد. افكار و پندارها به اعمال انسانها معنی میبخشند. پندار نیك مؤمنان را از غیر مؤمنان جدا میكرد. به این ترتیب در جهان بینی دوگانه انگار، نمایندهی جهان نیك باید افكار و اعمالش ستوده و نیك باشد تا شایستگی نمایندگی را داشته باشد. خصوصیت دیگری كه برای جندل نخستین فرستاده ذكر شده است پاكیزه مغزی است. این واژه به معنی پندار نیک و صادق بودن در عمل به کار برده شده است است و اکثر مواقع توأم با «با شرم بودن» است. این خصوصیت در راستای ویژگیهای قبلی و تأكیدی بر آنهاست؛ زیرا اگر فرستادهای واجد صفات گرانمایگی، هنرمندی، دانش و خرد و فرهنگ باشد، فرستادهای نیكوست كه به بهترین وجه قادر به گزاردن پیام است، اما اگر پاكیزه مغز بودن و باشرم بودن و شفقت این فرستاده در حق فرستندهی خویش نیز مسلم شود، اطمینان از او بیشتر میشود. برای نمونه، دومین فرستاده سلم و تور، در زمان منوچهر به دربار فریدون میآید:
بجستند از آن انجمن هردوان
یكی پاك دل مرد چیره زبان
بدان مرد باهوش و با رأی و شرم
بگفتند با لابه بسیار گرم (فردوسی ٬ ج۱ ٬ ۱۹۶۰ ٬ ص۱۱۱)
سفیر قیصر روم، برانوش، كه به نزد شاپور ذوالاكتاف آمد نیز دارای این ویژگی بود:
فرستادهای جست بارای و شرم
كه دانش سرآید به آواز نرم
دبیری بزرگ و جهان دیدهای
خردمند و دانا پسندیدهای (فردوسی٬ ج ۷ ٬ ۱۹۶۸ ٬ ص ۲۴۶)
سفیر(دیپلمات) خوب از دروغ و حیله هرچند موفقیت آمیز باشد دوری می کند؛ زیرا این شیوه همیشه اثر مسموم كننده باقی میگذارد و تنفّر طرف دیگر را بر میانگیزد و نتیجه به دست آمده از آن متزلزل است. رمز موفقیت در مذاكرات هم آهنگ ساختن علائق دو طرف با صداقت است نه با تزویر و نیرنگ.

شاهنامه داوری اثر لطفعلی شیرازی
۶-۳ چرب زبان
چرب زبانی یا «سخن ور بودن» و سخن دانی یكی دیگر از ویژگیهای یك فرستاده است. در شاهنامه چرب زبانی به معنای خوش سخنی و نكته سنج بودن است. بهترین و مؤثرترین ابزار یك فرستاده، زبان و سخن اوست كه با استفاده از آن قادر میشود تا از عهدهی كاری نیكو و بزرگ برآید. به عبارت دیگر، داشتن كلامی رسا و بلیغ و آراسته، آگاه بودن به راه و رسم سخن وری از ویژگیهای دیپلمات به شمارآمده است. مأموریت و پیامی كه سفیر حامل آن است همیشه خوشایند نیست و گاه احتمال سوء برداشت و بروز سوءتفاهم وجود دارد. سخن دانی و نكته سنجی در چنین شرایطی، ابزار برطرف كردن مشكلات است. در شاهنامه این صفت برای همهی سفیران و در اكثر موارد، تكرار میشود. به عنوان مثال سفیری كه اسفندیار به سوی رستم می فرستد چنین توصیف میشود:
فرستاده باید یكی تیز ویر
سخن گوی و داننده و یادگیر (فردوسی ٬ ج ۸ ٬۱۶۷۰ ٬ ص ۱۵۷)
این بیت با این هدف ذكر شد تا نشان دهد كه سخندانی و نكته سنجی، دربارهی فرستادگانی كه با هدفی غیر از آنچه مورد تأكید این پژوهش است، گسیل میشدند، نیز شرط لازم به شمار میآمده است. در داستان رزم خاقان چین با هیتالیان میخوانیم، خاقان كه قصد دارد با انوشیروان روابط دوستانه برقراركند، سفیر خود را با این ویژگی بر میگزیند:
سخن گوی مردی بجست از مهان
خردمند و گردیده گرد جهان (فردوسی٬ ج ۸ ٬ ۱۹۷۰ ٬ ص۱۵۷)
به هرحال فرستاده باید سخندان و سخن سنج باشد، تا بتواند از سوء فهم احتمالی ممانعت كند و مأموریت خود را با موفقیت قرین سازد.
۷-۳ جهاندیده بودن
علاوه بر تمام ویژگیهای نخستین سفیر كه ذكر شد، یكی دیگر از ویژگیهایی كه در شاهنامه تأكید زیادی برآن میشود و دیپلمات باید دارا باشد، و در بیت بالا در مورد رسول خاقان چین مورد اشاره قرار گرفته «جهاندیده بودن» است. این صفت در راستا و متناسب با خصوصیات قبلی است. كسری سفیری به دربار قیصر میفرستد كه این صفت در او آشكار است:
نهادند بر نامه بر مهر شاه
سواری گزیدند زان بارگاه
چنان چون ببایست چیره زبان
جهاندیده و گرد و روشن روان (فردوسی٬ ج ۸ ٬ ۱۹۷۰ ٬ ص ۸۰)
همچنین پس از درگذشت قیصر روم، انوشیروان پیامی تسلیت آمیز برای فرزند قیصر كه به جای پدر برتخت نشسته است، میفرستد و او را از پشتیبانی خود دلگرم میكند و برای این كار فرستادهای با مشخصات زیر روان كرد:
گزین كرد ز ایران فرستادهای
جهاندیده و راد آزادهای (فردوسی ٬ ج ۸ ۱۹۷۰٬ ص ۲۹۲)
جهان سیاست، مجال اندكی برای آزمون و خطا دارد. دیپلماتی كه تجربهی كافی نیندوخته باشد، در غوغای سیاست گم میشود. تجربه، و به تعبیر شاهنامه جهاندیدگی، شرط مواجهه با جهان بیقرار و دائماً متغیر سیاست است و جهاندیده بودن فرستاده یا سفیر، شرط لازم انجام مأموریت دشوار دیپلماتیك و مذاكره است.
۸-۳ دلیربودن
صفت دیگری كه به تكرار برای دیپلمات در شاهنامه تعریف میشود، داشتن خلق و خوی منطبق بر آیینهای پهلوانی و جوانمردی است؛ زیرا فرستادهی ترسو قادر نخواهد بود در شرایط دشوار، مأموریت خود را به درستی انجام دهد. در موقعیتهای عادی نیز، فرستادهی ترسو ممكن است تحت تأثیر قدرت و شوكت دربار پذیرنده قرار بگیرد و نتواند مأموریتش را با موفقیت به پایان برساند. این ویژگی را همهی حكومتها برای فرستاده خود در نظر میگرفتند. برای روشنتر شدن مطلب میتوان از آمدن رسول قیصر به دربار خسرو پرویز مثال آورد كه علاوه بر ویژگیهایی كه تاكنون برشمردیم، دلیر بودن نیز از صفات او ذكر شده است:
چو گشت از نوشین نویسنده سیر
نگه كرد قیصر سواری دلیر
سخنگوی و روشن دل و یارگیر
خردمند و گویا و گرد و دلیر (فردوسی ٬ ج ۹ ٬۱۹۷۱ ص۸۰)
۴-آداب ورود به محل مأموریت
در این قسمت به آداب و تشریفات و آیین مذاكره میپردازیم. دیپلمات (سفیر/فرستاده ) در بدو ورود موظف به رعایت آداب و تشریفات دربار مقصد است. او باید از حركت نابجا و نسنجیدهای كه احتمالاً منجر به بدگمانی حكومت پذیرنده میشود، پرهیز كند، پیام را منتقل كند و پس از دریافت پاسخ به كشورش بازگردد. به عنوان مثال ارجاسپ به فرستادگان خود تأكید می كند هنگامی كه به دربار گشتاسپ رسیدند در برابرش تعظیم كنند و بر آیین شاهان ادای احترام نمایند و به اطراف نگاه نكنند و چون شاه در مكان خود مستقر شد به او بنگرند و چون پاسخ را دریافت كردند بار دیگر اداء احترام كنند و از محضر او خارج شوند.
چو او را ببینید بر تخت و گاه
كنید آن زمان خویشتن را دو تاه
بر آیین شاهان نمازش برید
بر تاج و بر تخت او مگذرید
چو هردو نشینید در پیش اوی
سوی تاج تابندهش آرید روی
گزارید پیغام فرخش را
ازو گوش دارید پاسخش را
چو پاسخش را سربسر بشنوید
زمین را ببوسید و بیرون شوید (فردوسی٬ ج ۶ ٬ ۱۹۶۷ ٬ ص۷۷)
هنگامی كه سلم و تور فرستادهی خویش را به دربار فریدون گسیل داشتند به او سفارش مشابهی كردند.
۵-آداب پذیرش سفیر
پذیرش سفیر آداب خاصی داشت. زمانی كه ورود او به اطلاع دربار پذیرنده میرسید، نظامیان به استقبال سفیر میرفتند و به عبارت دیگر او را تا دربار همراهی میكردند. محل پذیرش فرستاده به بهترین صورت تزیین میشد و شاه و درباریان با جامههای فاخر و زیورآلات در محل پذیرش كه همان دربار بود جمع میشدند. این تشریفات نشان اعتبار، قدرت و شكوه كشور پذیرنده بود. نكتهی قابل توجه آن كه در شاهنامه آیین پذیرش دیپلماتهای بیگانه اگرچه هستهی مشتركی دارد، اما هر قدر كه در دوران تاریخی پیش میآییم و به میزانی كه روابط سیاسی گستردهتر و متنوعتر میشود، جزئیات بیشتری مورد توجه قرار میگیرد. از موارد تشریفات و شیوهی پذیرش سفیر از كشور بیگانه میتوان، دربار اردشیر را نقل كرد كه شاه در مجلسی با شكوه فرستاده را می پذیرفت:
هیونی سرافراز و مردی دبیر
برفتی به نزدیك شاه اردشیر
بدان تا پذیره شدندی سپاه
بیاراستی تخت پیروزه شاه
كشیدی پرستنده هر سو رده
همه جامههاشان به زر آزده (فردوسی ٬ ج ۷ ۱۹۶۸٬ ٬ص۱۷۷)
در مورد دیگر به خسرو انوشیروان آگاهی دادند كه فرستادهی هند با فیل و چتر و هزار بار شتر به كشور رسیده و درخواست دارد كه بار بیاید. شاه دستور داد تا سپاهیان از او استقبال كنند:
هم آنگه چو بشنید بیدار شاه
پذیره فرستاد چندی سپاه (فردوسی٬ ج ۲ ٬۱۹۶۲ ٬ ص ۱۵۳۶)
همچنین چون خسرو پرویز آگهی یافت كه فرستادگان قیصر با هدیه و نثار به دربار او میآیند، دستور داد تا آنان را با احترام بپذیرند و بزرگان و گران مایگان به پیشواز آنها بروند:
پذیره فرستاد خسرو سوار
گرانمایگان گرامی هزار(فردوسی٬ ج ۹ ٬۱۹۷۱ ٬ ص۱۳۱)
انوشیروان فرستادگان خاقان چین را به گرمی پذیرفت و از احترام به آنان چیزی فروگذاری نكرد. هیأت دیپلماتیك چین یك ماه مهمان پادشاه ایران بودند. در تمام این مدت با احترام فراوان با آنها رفتار شد.
فرستاده را جایگه ساختند
ستودند بسیار و بنواختند (فردوسی ٬ ج ۸ ٬ ۱۹۷۰ ٬ ص ۱۶۷)
چو خوان و می آراستی میگسار
فرستاده را خواستی شهریار
ببودند یك ماه نزدیك شاه
به ایوان بزم و به نخجیرگاه (فردوسی٬ ج ۸ ٬ ۱۹۷۰ ٬ ص ۱۶۸)
۶-شیوهی ابلاغ پیام وانجام مأموریت
فرستاده یا سفیر كه حامل پیام است، برای ابلاغ آن آدابی را رعایت میکند كه نخستین آن رعایت كامل احترام به شاه و پذیرندهی پیام است. شیوهی ابلاغ پیام نیز همگام با تحول و پیچیدگی حكومت و روابط سیاسی، با تشریفات بیشتری انجام میشود. چنان كه از شاهنامه بر میآید رسم بر این بود كه، هنگام رسیدن فرستاده بیگانه به بارگاه و دادن پیام، برای بزرگداشت پادشاه، زمین را میبوسیدند، بر شاه آفرین میخواندند و او را ستایش میكردند: این آداب از نخستین مأموریت دیپلماتیك تا آخرین آن مشابه است. سفیر فریدون(جندل) در مقابل شاه یمن:
زمین را ببوسید و چرمی نمود
بر آن كهتری آفرین برفرود (فردوسی٬ ج ۱ ٬ ۱۹۶۰ ٬ ص۴۹)
و چون فرستادهی انوشیروان نزد خاقان چین رسید:
چو آمد بر شاه تركان چین
زمین را ببوسید و كرد آفرین (فردوسی ٬ ج ۸ ٬ ۱۹۷۰ ٬ص۱۷۸)
فرستادگان ارجاسپ چون به پیشگاه گشتاسب رسیدند مانند بندگان او را نیایش كردند و نامهی خسرو را به او دادند:
نیایش نمودند چون بندگان
به پیش گزین شاه فرخندگان (فردوسی ٬ ج ۶ ٬ ۱۹۶۷ ٬ ص ۷۷)
فرستادگان خسرو پرویز چون به بارگاه قیصر رسیدند، به او احترام زیادی گذاشتند، او را ستایش كردند و هدایای خود را تقدیم كردند:
رسیدند نزدیك قیصر فراز
چو دیدند بردند پیشش نماز
همه یك زبان آفرین خواندند
بر آن تخت زر گوهر افشاندند (فردوسی ٬ ج ۸ ٬ ۱۹۷۰ ٬ص۲۵۳)
چون فرستادهی قیصر نزدیك تخت پادشاه ایران رسید، به گونهای مشابه ایرانیان، ادای احترام كرد:
چو آمد به نزدیك تختش فراز
برو آفرین كرد و بردش نماز (فردوسی ٬ ج ۸ ٬ ۱۹۷۰ ٬ ص۲۵۳)
فرستاده شاه هند به دربار خسرو انوشیروان هم رفتار مشابهی دارد:
چو آمد بر شهریار بزرگ
فرستادهی نامدار سترگ
به رسم بزرگان نیایش گرفت
جهان آفرین را ستایش گرفت (فردوسی ج ۲ ٬ ۱۹۶۲ ٬ ص۱۵۳۶)
۷-امانتداری در ابلاغ با توجه به شرایط
سفیر، آورنده/برندهی پیام است. پیام با توجه به شرایط حاكم بر روابط دو حكومت، گاه دل آزار و بعضاً خشن و حاكی از اعلان خصومت است. سفیر در ابلاغ این گونه پیامها با خطر زندانی شدن و حتی مرگ مواجه بود. در چنین شرایطی او باید چگونه و با چه شیوه و زبانی پیام خود را ابلاغ كند؟ به هرحال رفتار او در وهلهی نخست باید مبین عظمت و قدرتمندی كشور و حاكم فرستندهی سفیر باشد. به عنوان مثال، هنگامی كه خراد برزین به دربار قیصر رسید، قیصر به او دستور داد كه بر تخت بنشیند ولیكن او پاسخ داد كه شاه ایران و قیصر آن قدر جایگاه بلندی دارند كه شایسته نیست او در حالی كه نامهی شاه را در دست دارد و در پیش قیصر است، بنشیند:
بدو گفت قیصر كه بر زین گاه
نشیند كسی كو بپیمود راه
چنین گفت خراد برزین كه شاه
مرا در بزرگی نداد است راه
كه در پیش قیصر بیارم نشست
چنین نامهی شاه ایران به دست
مگر بندگی را پسند آیمت
به پیغام او سودمند آیمت (فردوسی ٬ ج ۲ ٬ ۱۹۶۲ ٬ ص ۱۷۱۴)
این شیوهی پیام رسانی نشان از پیچیدگی روابط سیاسی دارد. پادشاه در بالاترین سلسله مراتب سیاسی جای گرفته است و فرستادگان او ظرافتهای دیپلماسی را آموختهاند. رفتار سفیر خسرو پرویز در برابر قیصر را میتوان این گونه فهمید كه علاوه بر تأكید غلوآمیز بر شأن شاه ایران، قیصر را نیز تكریمی دل نشین میكند؛ هم اقتدار و شوكت پادشاه خود را به رخ قیصر میكشد و هم بهانهای برای قیصر باقی نمی گذارد.
۸-جمع آوری اطلاعات
نكتهای كه باید در پایان اضافه كنیم آن است كه دیپلمات (سفیر) علاوه بر مأموریت اصلی، اطلاعات دیگری را هم جمعآوری میكند. سلم و تور از فرستادهی خود كه عازم ایران و دربار فریدون شاه است، اطلاعاتی به شرح زیر طلب میكند:
بجستند هرگونهای آگهی
ز دیهیم و ز تخت شاهنشهی
ز شاه آفریدون و از لشكرش
ز گردان جنگی و از كشورش
و دیگر ز كردار و گردان سپهر
كه دارد همی بر منوچهر مهر
بزرگان كدامند و دستور كیست
چه مایستشان گنج و گنجورکیست (فردوسی٬ ج ۱ ٬ ۱۹۶۰ ٬ص ۷۰)
هنگامی كه بهرام گور قصد داشت به هندوستان لشكركشی كند چون اطلاعات كافی از قدرت نظامی شاه هندوستان نداشت، ابتدا خود را به صورت فرستادهای درآورد و ناشناس به هندوستان رفت تا پادگان شنگل را ببیند و اطلاعات مورد نیاز را كسب كند.
به تنها ببینم سپاه ورا
همان رسم شاهی و گاه ورا
شوم پیش او چون فرستادگان
نگویم به ایران به آزادگان (فردوسی ٬ ج ۷ ٬ ۱۹۶۸ ٬ ص۱۷۷)
نتیجه گیری
دیپلماسی، تجربهی عملی در زندگی سیاسی است. تجربه و منطق پیوندی ناگسستنی دارند. تجربه در مواجهه با واقعیت معنی پیدا میكند و منطقی بودن یا نبودن كنش را نشان میدهد. از این چشم انداز، دیپلماسی به عنوان فن و هنر مذاكره، از پویایی زیادی برخوردار است. به عبارت دیگر، فنون دیپلماسی همگام با شرایط دچار تغییر میشوند. به این ترتیب به نظر میرسد میان دیپلماسی كهن و مدرن ارتباطی وجود ندارد. در دیپلماسی امروز، ممكن است بعضی از ارزشهایی كه در قدیم برای انتخاب سفیر بر میشمردند، تغییر كرده باشد؛ زیرا وسایل ارتباطی وسیع و سریع امروز به مأموران دیپلماتیك امكان میدهد كه حتی دربارهی جزئیات انجام مأموریت خود از دولت خویش دستور و راهنمایی بگیرند، با وجود این مواقعی پیش میآید كه دیپلمات باید فوراً از حضور ذهن و قدرت سنجش دقیق و هوش و تخصص خود استفاده كند. بنابراین شرایط انتخاب دیپلمات هرچند مانند سابق انحصارگرایانه و نخبه گرایانه نیست، اما آن ویژگیها، به كلی از بین نرفته است. در دیپلماسی از طریق استقراء تجربیات، قواعد و قاعدهمندیهایی به وجود آمده است كه ناشی از ویژگیهای سیاستاند. شاهنامه هستهی دیپلماسی و تكرار تجربیات را به عنوان قواعد این فن و هنر آشكار میكند. بلافاصله اشاره كنیم كه شاهنامه با هدف آموزش سیاست و دیپلماسی نگاشته نشده است؛ بلكه شاهنامه را باید روایت سیاست و حكومت در ایران باستان دانست. استخراج آداب سفارت و آیین مذاكره با این آگاهی و با فرض اتكای آنها به قواعد ناشی از تجربه صورت گرفته است. اگر بخواهیم با كمك شاهنامه، ویژگیهای مذاكره كنندگان را برشمریم، میتوانیم هشت مورد اصلی را این چنین نام ببریم:
۱-گرانمایگی؛ ۲- پرهنر بودن؛ ۳-دلسوز بودن؛ ۴- بیداردل و خردمند بودن؛ ۵-صادق و باشرم بودن؛ ۶-سخنور بودن؛ ۷- جهاندیده بودن؛ ۸-دلیر بودن
علاوه بر صفات و بایستههای مذكور، انجام مأموریت و شیوهی ابلاغ پیام و نوع پذیرش دیپلمات، آدابی داشت كه سفیر و میزبانان موظف به رعایت آداب و تشریفات بودند تا منجر به بدگمانی یكی از حكومتها نشود و پیام به بهترین نحو منتقل و پاسخ داده شود. آداب دانی مستلزم آموزش است. آداب دیپلماتیك و آیین مذاكره قواعدی عام دارند كه در قالب تشریفات و مقررات انجام میگیرد و این هستهی مركزی دیپلماسی است. در شاهنامه از نخستین مأموریت دیپلماتیك تا آخرین آن و در شرایط جنگ و صلح این آیین و آداب به تصویر كشیده شده است. جنبهی متغیر آن آداب و آیین، تبعیت از زمان و مكان است. نكتهی انتهایی آ نكه فرستاده/سفیر، وظیفهی جمع آوری اطلاعات را نیز داشته است. جمع آوری اطلاعات از دربار و كشور پذیرندهی سفیر، تصمیم گیری را ساد ه تر می سازد. این هم از مواردی است از ابتدای شاهنامه تا انتهای آن به وسیلهی فرستادگان انجام میشده است. امروز نیز یكی از وظایف سفارتخانهها جمع آوری اطلاعات از سرزمین و دولتی است كه پذیرندهی آنها است.
مرتضی منشادی: استادیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
وحید بهرامی عینالقاضی: دانشجوی كارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
منابع: ..................................................
آلادپوش، ع. و توتونچیان، ع.(۱۳۷۲) دیپلمات و دیپلماسی. تهران: وزارت امور خارجه.
اسلامی ندوشن، م.(۱۳۸۱). ایران و جهان از نگاه شاهنامه. تهران: امیركبیر.
اعتماد مقدم، ع(۱۳۵۰). آیین شهریاری در ایران بر بنیاد شاهنامه فردوسی. تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و هنر.
بیژنی، م (۱۳۸۴بهمن و اسفند).دیپلماسی در گذر زمان. اطلاعات سیاسی-اقتصادی ۲۲۱و۲۲۲
بیلیس، ج. و اسمیت، اس..( ۱۳۸۳).جهانی شدن سیاست: روابط بین الملل در عصر نوین: زمینه تاریخی و نظریه ها، ساختارها و فرآیندها (ترجمهی ا. راه چمنی) جلد۲. تهران: موسسه فرهنگی مطالعات
تحقیقات بین المللی ابرارمعاصر.
ثاقب فر،(۱۳۸۷). شاهنامه فردوسی و فلسفه تاریخ ایران. چاپ دوم. تهران: انتشارات معین.
حسینی، ف.(۱۳۸۲). تفاهم ملل و گفتگوی تمدنها در شاهنامه. پایان نامه كارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد.
دهخدا، ع( ۱۳۴۵). لغتنامهی دهخدا تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
رجایی، ف. (۱۳۷۲). تحول اندیشه سیاسی در شرق باستان. تهران: نشر قومس.
رضا، ع.۱(۱۳۵۵). پیوستگی آیین شاهنشاهی با زندگی و معتقدات ایران (ویژگی ها و مزایای آیین شاهنشاهی ) تهران: شورای عالی فرهنگ و هنر، مركز مطالعات و هماهنگی.
صدر، ج.(۱۳۸۲) . حقوق دیپلماتیك و كنسولی .چاپ ششم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
فردوسی، ا.(۱۳۸۲). شاهنامه برپایه چاپ مسكو۲ جلد، تهران: هرمس.
فردوسی، ا.(۱۹۷۱). شاهنامه ۹جلد. مسكو: آكادمی علوم اتحاد شوروی.
كاوندی كاتب، ا.(۱۳۹۲). آیین شهریاری و روابط بین الملل در شاهنامه فردوسی. اطلاعات سیاسی-اقتصادی٬ دوره جدید٬ ۲۸ (۲۹۳).
كناوت، و.(۱۳۵۵). آرمان شهریاری ایران باستان، از كسنفن تا فردوسی، از روی آثار نویسندگان یونان و رم وایران (رجمه س. نجم آبادی). نتشارات وزارت فرهنگ و هنر.
گیدنز، آ.(۱۳۸۳). جامعه شناس ی (ترجمه م. صبوری (چاپ یازدهم. تهران: نشرنی.
مجتبائی، ف.(۳۵۲).شهر زیبای افلاطون و شاهی آرمانی در ایران باستان تهران: انتشارات انجمن فرهنگ ایران باستان.
منجد، ص.(۱۳۶۳). سفیران، سفارت در اسلام و سفارت در غرب(ترجمه پ. اتابكی). تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
میرزا صالح، غ(۱۳۵۶). مقدمهای بر تاریخ تئوری دیپلماسی. جلد اول. تهران: انتشارات دانشگاه ملی ایران.
امرداد
................ تجربهی زندگی دوباره ...............