کتاب «در همسایگی مترجم» به کوشش نیلوفر دُهنی و منتشرشده توسط نشر برج در سال ۱۴۰۳، نگاهی جامع و تازه به زندگی، فعالیت‌ها و دیدگاه‌های سروش حبیبی، از مترجمان برجسته ادبیات جهان، دارد. این کتاب که در قالب گفت‌وگویی مفصل تدوین شده، علاوه بر مرور زندگی شخصی و حرفه‌ای این مترجم، به بررسی نقش ترجمه در انتقال فرهنگ و چالش‌های این حرفه در ایران می‌پردازد.

در همسایگی مترجم» به کوشش نیلوفر دُهنی

سروش حبیبی از چهره‌های تأثیرگذار در عرصه ترجمه ادبیات جهان به فارسی است و آثار ارزشمندی از نویسندگانی همچون تولستوی، داستایوفسکی، ناباکوف و مارسل پروست را به فارسی برگردانده است. او که به زبان‌های انگلیسی، آلمانی و فرانسوی تسلط کامل دارد، توانسته است با وفاداری به متن اصلی و حفظ ظرافت‌های زبانی، شاهکارهای ادبی را با کیفیتی کم‌نظیر به فارسی منتقل کند. سبک ترجمه او به دلیل دقت در انتقال جزئیات و توجه به ساختار و لحن نویسنده، همواره مورد تحسین منتقدان و مخاطبان ادبی بوده است. تلاش‌های او در ترجمه، نقش مهمی در آشنا کردن فارسی‌زبانان با شاهکارهای ادبیات جهان ایفا کرده است. او نه‌تنها مترجمی مسلط و دقیق است، بلکه با رویکردی فرهنگی و علمی، نقش مهمی در ارتقای سطح ترجمه و معرفی ادبیات کلاسیک و مدرن جهان به خوانندگان فارسی‌زبان ایفا کرده است.

اهمیت این کتاب در آن است که تصویری جامع و صمیمی از زندگی و اندیشه‌های یکی از مترجمان برجسته معاصر ارائه می‌دهد. «در همسایگی مترجم» فرصتی است برای شناخت بیشتر از فرآیندهای فکری و چالش‌های حرفه‌ای فردی که عمر خود را صرف برگرداندن آثار مهم ادبی کرده است. این کتاب برای علاقه‌مندان به ترجمه، دانشجویان زبان و ادبیات، و همچنین دوستداران ادبیات جهان، اثری الهام‌بخش و آموزنده خواهد بود. از خلال گفتگوها، خواننده با زوایای پنهان زندگی یک مترجم و مسیر پرفرازونشیب او در دنیای ترجمه آشنا می‌شود.

یکی از ویژگی‌های برجسته این کتاب، نحوه تدوین گفت‌وگوهاست که خواننده را با ذهنیت و تفکر سروش حبیبی آشنا می‌کند. این گفتگوها به شیوه‌ای تنظیم شده‌اند که نه‌تنها تجربیات حرفه‌ای و شخصی حبیبی را بازگو می‌کنند، بلکه دیدگاه‌های او را درباره مقوله ترجمه، جایگاه مترجمان و چالش‌های انتقال متون ادبی میان زبان‌ها روشن می‌سازد. در خلال این گفتگوها، حبیبی از خاطرات خود در دوران انقلاب و مهاجرت سخن می‌گوید، از هم‌عصران خود یاد می‌کند و درباره کیفیت ترجمه در ایران اظهار نظر می‌نماید. از جمله مترجمان هم‌عصر او که در این کتاب به آن‌ها اشاره شده است، قاضی ابوالحسن نجفی است که از چهره‌های شاخص حوزه ترجمه محسوب می‌شود. این مباحث می‌تواند توجه جامعه ادبی را به مسائلی همچون استانداردهای ترجمه و تأثیر حوادث تاریخی بر ترجمه‌های ادبی جلب کند.

از نقاط قوت دیگر کتاب می‌توان به ارائه فهرستی جامع از آثار ترجمه‌شده توسط حبیبی اشاره کرد که برای پژوهشگران و علاقه‌مندان به ترجمه بسیار ارزشمند خواهد بود. این فهرست نه‌تنها نمایانگر گستره وسیع کارهای حبیبی است، بلکه می‌تواند مرجعی سودمند برای مطالعه مقایسه‌ای ترجمه‌های او و تحلیل سیر تغییرات سبک او در گذر زمان باشد. همچنین، سبک گفت‌وگومحور کتاب خواننده را به فضایی نزدیک و صمیمی با مترجم می‌برد، به گونه‌ای که گویی در یک مکالمه مستقیم با او حضور دارد. این شیوه نگارش سبب می‌شود تا دغدغه‌ها، تردیدها و چالش‌های حرفه‌ای حبیبی به شکلی ملموس و جذاب برای خواننده بازنمایی شوند. علاوه بر این، روایت‌های شخصی او از تجربیات حرفه‌ای و مسیر زندگی‌اش، این کتاب را به متنی خاطره‌انگیز و خواندنی تبدیل کرده است که نه‌تنها اطلاعات مفیدی در اختیار علاقه‌مندان به ترجمه قرار می‌دهد، بلکه تصویری انسانی و زنده از حرفه مترجمی ارائه می‌کند.

اگر به دنیای ترجمه، زندگی مترجمان و پشت صحنه انتخاب و انتقال یک اثر ادبی از زبانی به زبان دیگر علاقه دارید، در همسایگی مترجم می‌تواند دریچه‌ای جذاب به دنیای یکی از تأثیرگذارترین مترجمان ایرانی برای شما باشد.

اما همان‌طور که هر کتابی در کنار نقاط قوتش، ممکن است کاستی‌هایی نیز داشته باشد، این اثر نیز از برخی اشکالات محتوایی و ویرایشی رنج می‌برد.
یکی از نکاتی که در برخی بخش‌های کتاب دیده می‌شود، عدم همخوانی شفاف میان پرسش‌ها و پاسخ‌هاست. برای نمونه، در صفحه ۱۲، نیلوفر دُهنی از سروش حبیبی می‌پرسد که آیا پدرش که زبان فرانسه می‌دانست، این زبان را به او آموزش داده است یا خیر؟ اما پاسخ حبیبی این است که پدرش برای آن‌ها داستان‌هایی به زبان فرانسه می‌خوانده، که این جواب، ارتباط روشنی با پرسش ندارد. همین‌طور در صفحه ۱۵، وقتی از او پرسیده می‌شود که در دانشکده پست و تلگراف چه خوانده است، تنها پاسخ می‌دهد که بعد از سه سال مهندس شده، بدون آن‌که اشاره کند در چه رشته‌ای مهندسی گرفته است.

علاوه بر این، کتاب از نظر ویرایشی نیز کاستی‌هایی دارد. برخی حروف اضافه در جملات از قلم افتاده‌اند. برای مثال، در صفحه ۱۱ جمله‌ای آمده که می‌گوید: «دو پسر و یک دخترش به تهران کوچ کرد» که نیاز به اضافه کردن حرف اضافه «با» در ابتدای جمله دارد تا درست خوانده شود. همچنین، در همان صفحه ترکیب «و،» (حرف عطف «و» همراه با ویرگول) دیده می‌شود که از نظر دستوری و نگارشی، توجیهی ندارد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...