آنجا که فقر باشد، تبه‌کاری بیداد می‌کند! | الف


روایت است که کوئنتین تارانتینو چنان علاقه‌ای به داستان‌های المور لئونارد [Elmore Leonard] داشت که یک بار در نوجوانی، برای اینکه زودتر کتابش را بخواند، آن را از فروشگاه دزدید! با چنین علاقه‌ای عجیب نیست که نه فقط از سبک آثار داستانی او در ساخته‌های سینمایی اش تاثیر پذیرفته است؛ و همچنین برای اقتباس سینمایی هم به سراغ آثارش رفته و فیلم جکی براون را براساس یکی از نوشته‌های این نویسنده (رام پانچ) کارگردانی کرده است. ویژگی‌های مختلف آثار المور لئونارد او را به یکی از محبوب ترین نویسندگان میان فیلمسازان بدل کرده بود و براساس بسیاری از نوشته‌هایش نیز فیلمهای موفقی جلوی دوربین رفته است و برخی از آنها حتی چندین بار دستمایه ساخت آثاری موفق شدند. این اقبال تا حد زیادی ناشی از جذابیت مضمونی آثار او بود هر چند که به لحاظ سبکی نیز مشخصه‌های خاص خود را داشتند.

کوتوله را بیاورید [Get shorty] المور لئونارد [Elmore Leonard]

کارنامه ادبی او را به دو بخش مجزا می‌توان تقسیم کرد، نخست داستانهای وسترن که عمده آنها را تا پیش از دهه شصت میلادی نوشته بود و سپس داستانهای جنایی که دوره دوم کارنامه او را تا پایان زندگی‌اش در هشتاد و هفت سالگی به خود مشغول ساخته بود. المور لئونارد در11 اکتبر 1925 زاده شد و در 20 آگوست 2013 درگذشت. لئونارد در لوییزیانا به دنیا آمد و در دیترویت زندگی کرد. در 1946 به دانشگاه دیترویت رفت و به شکلی جدی تر به نویسندگی پرداخت. لئونارد داستان های کوتاه خود را به مسابقات ادبی و مجله های مختلف می‌فرستاد. او در سال 1950 در رشته‌ی زبان انگلیسی و فلسفه فارغ التحصیل شد.

در میان آثار وسترن او «قطار سه و ده دقیقه به یوما» یکی از معروف ترین داستانهاست که دوبار در سینما مورد اقتباس قرار گرفت و هر دوبار نیز حاصل فیلمی موفق و ماندگار بود. این داستان کوتاه در مجموعه داستانی به همین نام به فارسی نیز ترجمه شده که اولین بار نام المور لئونارد را به علاقمندان داستان معرفی کرد. هرچند که هنوز کتاب‌های به فارسی برگردانده شده‌ی المور لئونارد هنوز به تعداد انگشتان یک دست نرسیده است؛ اما خوشبختانه به تازگی یکی از مهمترین آثار جنایی او با عنوان «کوتوله را بیاورید» [Get shorty] توسط نشر چشمه با ترجمه محمد رضا شکاری در دسترس علاقمندان این گونه‌ی جذاب داستانی قرار گرفته است. المور لئونارد در گونه پلیسی و جنایی نویسنده‌ای‌ست صاحب سبک و رمان حاضر شاخص ترین ویژگی های آثار او در این ژانر را در خود جمع کرده است. این رمان نیز هم به صورت فیلم سینمایی (دهه نود) و هم به صورت سریال تلویزیونی (در سالهای اخیر) به تصویر کشیده شده است.

لئونارد در نیواورلیان زاده شده بود، اما به او لقب «دیکنز دیترویت» داده بودند، چرا که عمده عمر خود را در دیترویت گذراند. شهری که روزگاری مرکز صنایع سنگین امریکا بود اما بعدها دچار ورشکستگی شد. مانند همه شهرهای ورشکسته پر از فقر و بدبختی!، دزدی و فحشا، تبهکاری و کلاهبرداری بود و همین فضا بهترین ایده‌ها را در اختیار المور لئونارد قرار می‌داد تا با پرداختی رئال از این فضا به داستان نویسی بپردازد و رمانهایی جذاب و پرحادثه بنویسد. به دلیل نوشتن داستانهایی که در آنها جرم و جنایت با پرداختی رئالیستی و برگرفته از زندگی مردم همین منطقه است که به دیکنز دیترویت معروف شده است. این فضای رئال در رمان کوتوله را بیاورید نیز دیده می‌شود، همچنین آن طنز سیاه جذابی که از ویژگی های سبکی لئونارد است و در این رمان یکی از موفق ترین نمونه‌هایش را می‌توان دید. این نگاه طناز و کنایی را حتی در انتخاب نام شخصیت اصلی رمان «چیلی» نیز می‌توان مشاهده کرد: چیلی به معنای تند و تیز .

«کوتوله را بیاورید» ماجرای زندگی یک مشت خلافکار است که به صورت گروهی فعالیت می‌کنند و کارشان از شرخری گرفته تا قتل و قاچاق مواد مخدر گسترده شده است. آدمهایی که هر جا فقر و فساد وجود داشته باشد انگل وار رشد می‌کنند. المور لئونارد در کتابش نشان می‌دهد که چنین تبهکارانی آدمهایی معمولی هستند که جامعه و جریان فاسد حاکم بر مناسبات آنها را پیش برده و پرورش می‌دهد. بخواهند یا نه، نمی توانند خود را از بدنه این جریان جدا کنند. باید مشکل و بحران مالی در زندگی آدمها وجود داشته باشد، آدمهایی که نمی‌توانند از روش‌های قانونی وامی برای خود جور کنند. در چنین شرایطی مجبورند بروند سراغ نزول خواران. نزول خورانی که به این آدمهای مجبور تاکید می‌کنند که بهتر است وام نگیرند، چرا که اگر بگیرند و نتوانند آن را تسویه کنند با شرخرهای کله‌خری مثل چیلی طرف خواهند شد. چیلی برخلاف میل همسرش که دوست دارد با به دنیا آوردن یک کودک، زندگی تازه‌ای به دور از دنیای خلافکاران آغاز کنند، کماکان در همان راهی قدم برمی دارد که سرشت تقدیری اوست. تصویری که لئونارد از آمریکا در رمان خود نشان می‌دهد، تصویری است خشن، بی احساس و پر از تبه‌کارانی که در پشت فضای پرزرق و برق رویای امریکایی جاخوش کرده‌اند.

لئونارد چند اصل مهم در داستان‌نویسی داشت که به عنوان پیشنهاد به نویسندگان جوان هم سفارش می‌کرد. پیشنهادهایی که برای اینکه حوصله خواننده سر نرود چنان جذب داستان شود که برای لحظه ای رمان را زمین نگذارد. کوتوله را بیاورید به عالی ترین شکل این پیشنهادها را رعایت کرده، داستان بدون مقدمه‌چینی‌های بی فایده از دل حادثه شروع می‌شود، روایت رمان سر راست و به دور از حاشیه‌روی است و به شکلی موجز و با طنزی مجذوب کننده پیش می‌رود. برای آنکه مخاطب بخواند و با علاقه آن را دنبال کند؛ خب ادبیات هم باید جایی ما را حسابی کیفور کند!

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...