کشف قدرتمند تاریخ | آرمان ملی


«بخوان، دفن‌ناشده، آواز بخوان» [Sing, unburied, sing] سومین و جاه‌طلبانه‌ترین اثر جزمین وارد [Jesmyn Ward] است که برایش جایزه کتاب ملی آمریکا را به ارمغان آورد. کتاب، علاوه بر این جایزه توانست عنوان بهترین رمان سال مجله تایم و یکی از ده رمان برتر سال نیویورک‌تایمز و یکی از کتاب‌های انتخابی باراک اوباما در سال 2017 را از آن خود کند.

بخوان، دفن‌ناشده، آواز بخوان» [Sing, unburied, sing] جزمین وارد [Jesmyn Ward]

جزمین وارد رمانش را با سفر لئونی به همراه دو فرزند و بهترین دوست معتادش پیش می‌برد و قصه مایکل نیز که روزهای آخر مجازات خود را پشت سر می‌گذارد با دو روح بی‌قرار گره می‌خورد که به‌دنبال کسانی هستند که در عزای مرگ خودشان غرق شده‌اند.

رمان بیشتر از دیدگاه جوجو و لئونی روایت می‌شود و اثرات عمیق نژادپرستی و بی‌عدالتی به وضوح در این خانواده به چشم می‌خورد که نویسنده در پی مقابله با این ساختار است. درگیری و تنش بین قضاوت‌های جوجو و ناسازگاری مادرش لئونی که ترکیب قدرتمندی از خودخواهی و اندوه است، کاملا قابل لمس است.

پیچیدگی روابط این دو در فضایی ماوراءالطبیعه رخ می‌دهد، لئونی از احساس روح برادرش گیتو که در هجده‌سالگی به قتل رسیده، رنج می‌برد و جوجو نیز پس از بازدید از زندان با روح پسری به نام ریچی مواجه می‌شود که سال‌ها پیش با شکنجه توسط پاپ کشته شده است. این دو روح یادآور تلاش جوجو برای به اثبات‌رساندن بلوغ و مردانگی هستند، جوانانی که هرگز شانس بزرگ‌شدن را پیدا نکردند.

پس از توفان کاترینا، این رمان در زمانی طنین‌انداز می‌شود که ویرانی توفان هاروی و اعتراضات و خشونت در شارلوتزویل بسیاری از آمریکایی‌ها را به مرور درس‌های هویت نژادی بازمی‌گرداند. درحالی که واضح‌ترین سابقه این نوع رمان‌ها ممکن است آثار تونی موریسون باشد، اما جزمین خاطرنشان کرده که او درباره آثار ویلیام فاکنر نیز بسیار فکر کرده است. او برای بیان اعتقاداتش شخصیتی مانند ریچی را انتخاب می‌کند و به روایت می‌پردازد، درست مثل آثار فاکنر.

طعنه ناامیدکننده در روایت این اثر، این است که به خواننده اجازه می‌دهد تا پرتره‌هایی شفاف از شخصیت‌های داستان را ببیند، اما مادر و کودک را نسبت به هم نابینا جلوه می‌دهد. جوجو نیز تایید می‌کند: «گاهی اوقات احساس می‌کنم خیلی بیشتر از آنچه مادرم تابه‌حال درک کرده، می‌فهمم.»

نویسنده با ایجاد نوسان بین گذشته و حال، بخش تصویری از ترومای بین نسلی را که تقریبا غیرقابل تصور است، نقاشی می‌کند. او اغلب به این موضوع برمی‌گردد که همه‌چیز «به‌یکباره اتفاق می‌افتد»، و تشخیص اینکه غم و اندوه در کجا پایان می‌یابد دشوار است.

در سرتاسر رمان، هیچ‌نشانه‌ای به‌عنوان فرار جزمین وارد از تاریخ سیاسی آمریکا نیست. او از یک سبک فریبنده و جادویی واقع‌گرایانه استفاده می‌کند تا به طرز ماهرانه‌ای روایت زندگی را پیچیده کند: زمان و مرگ. به‌نظر می‌رسد که کتاب او می‌پرسد که آیا یک خانواده یا یک ملت جایز است کفاره نابرابری‌های نژادی را بدهند؟

مزرعه پارچمن نیز که به‌عنوان زندان‌های ایالتی می‌سی‌سی‌پی معروف است، زیربنای رمان را تشکیل می دهد و به شرایط سرکوبگرانه گذشته می‌پیوندد. روح ریچی پس از مرگ درباره سختی اتفاقات پارچمن در گذشته، حال و آینده می‌گوید: «با خودم می‌گفتم اگر بخوابم و از خواب برخیزم، با دنیای جدیدی روبه‌رو خواهم شد، اما وقتی از خواب بلند شدم، در دلتای قبل از زندان پارچمن بودم، مردمی را دیدم که در زمین‌هایی غنی قدم می‌زنند و به فکر استراحت و استیک و سیگارکشیدن‌اند، یکبار دیگر به خواب رفتم و برخاستم، این‌بار مردانی را دیدم که مو و ریش‌هایشان بلند است و ساعت‌ها به پنجره‌های کوچک خیره می‌شوند و در اتاق‌هایی تاریک می‌خوابند، بارها خوابیدم و برخاستم تا فهمیدم این طبیعت چرخش زمان است...» ریچی به‌خوبی شکاف‌های بین داستان را پر کرده و از ظلم و ستیزهایی که در زندان تجربه کرده می‌گوید.

«بخوان، دفن‌ناشده،آواز بخوان» داستانی ماوراطبیعی است؛ خطراتی که جوجو و خانواده او با آن روبه‌رو هستند، در جهان خارج از رمان نیز همه‌جانبه است؛ وخیم‌ترشدن بحران مواد افیونی، حبس، تباهی و تلخی تنش‌های نژادی در می‌سی‌سی‌پی.

«بخوان، دفن‌ناشده، آواز بخوان» درنهایت، در مورد سفر به خانه است؛ جایی‌که شخصیت‌ها چیزی مانند تسکین، چیزی مثل یادآوری، چیزی شبیه به سهولت را می‌یابند. ما دوباره با غم و اندوه ناگوار روبه‌رو می‌شویم، مرگ، تاریخ و افرادی که در طول زمان گم شده‌اند. نویسنده می‌گوید، این یک روند بی‌پایان است، حتی کسانی که از دنیا رفته‌اند نیز از غم و اندوه زمان محفوظ نیستند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...