رمان «خانه» [daheim] نوشته یودیت هرمان [judith hermann] با ترجمه محمود حسینی‌زاد راهی بازار نشر شد.

خانه» [daheim] نوشته یودیت هرمان [judith hermann]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، یودیت هرمان نویسنده آلمانی متولد سال ۱۹۷۰ است و «خانه» با خرید حق کپی رایت توسط نشر افق به فارسی ترجمه و چاپ شده است.

حسینی‌زاد، پیش از این داستان‌ بلند «آلیس»، رمان «اول عاشقی» و مجموعه‌ داستان‌های «این‌سوی رودخانه ادر» و «لتی‌پارک» را از یودیت هرمان ترجمه کرده است.

«خانه» آخرین‌ کتابی است که یودیت هرمان نوشته و درباره آدم‌هایی است که در پی رسیدن به وطنی آشنا هستند و تلاش دارند از جهان کهنه به نو گذر کنند. آنها تلاش دارند بر روزمرِگی زندگی‌شان غلبه کنند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «به پشت دراز کشیده‌بودم، دست‌ها روی شکم، پاها جمع به طرف شکم. از وقتی یادم است این توانایی را داشتم که خودم بشوم پناهگاه خودم. حلزونی که می‌خزد توی لاک خودش، عنکبوتی که در خودش می‌پیچد و گلوله‌ای می‌شود. قرارداشتن توی جعبه خوشایند نبود، سخت نبود، اما خوشایند نبود... بعد لحظه‌ای هم فکر کردم واقعا به دونیمه اره شده‌ام، نه جسمی، بیشتر ذهنی.»

نشر افق ‌کتاب «خانه» را با ترجمه محمود حسینی‌ زاد در۱۸۴ صفحه و قیمت ۱۴۵ هزار تومان عرضه کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...