کتاب صوتی «مرگ ایوان ایلیچ» [The death of Ivan Ilyich] نوشته لئو تولستوی با صدای مهیار ستاری و انتخاب موسیقی رامین وطن‌نیا در نوین کتاب گویا منتشر شد.

مرگ ایوان ایلیچ» [The death of Ivan Ilyich]  لئو تولستوی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، پذیرش مرگ و بیماری از مهم‌ترین بن مایه‌های «مرگ ایوان ایلیچ» است که تولستوی توانسته آن را به خوبی نشان دهد.
هنگامی که ما با بیماری‌های دشوار و پیچیده مواجه می‌شویم، چطور می‌توانیم آن را هضم کنیم؟ آیا در ابتدا دیگران را مسبب این اتفاق می‌دانیم؟ یا به سرزنش خود می‌پردازیم؟ اینها سوالات مهمی است که در اثر تولستوی به آن پرداخته شده. ایوان ایلیچ، مرد مشهور و معتبری است که در بستر بیماری افتاده و مسیر طولانی و عجیبی را برای پذیرش بیماری طی می‌کند. او حتی میان خود و خدایش قرارومدارهایی می‌گذارد تا اگر از بیماری خلاصی یافت، به آنها پایبند شود. شاید خیلی از ما نیز در مواجهه با بیماری خود یا اطرافیانمان چنین مسیرهایی را طی کرده باشیم و در نهایت به پذیرش بیماری و کنار آمدن با آن رسیده باشیم.

تولستوی در این اثر توانسته دنیای بیمار محتضری را نشان دهد که برای پذیرش مساله خود تلاش می‌کند. او در این مسیر به اشتباهات زندگی خودش نیز پی می‌برد.
گرچه تاکنون این کتاب بارها ترجمه شده، اکنون موسسه نوین کتاب گویا این اثر را در قالب کتاب صوتی با صدای مهیار ستاری، از گویندگان باسابقه رادیو و هنر دوبله، منتشر کرده است. یکی از تخصص‌های مهیار ستاری خواندن کتاب صوتی است و تاکنون بیش از بیست عنوان کتاب از او در نوین کتاب گویا منتشر شده است.

«مرگ ایوان ایلیچ» نوشته لئو تولستوی با ترجمه یوسف قنبر از انتشارات قطره، با صدای مهیار ستاری روایت شده که رامین وطن‌نیا، آهنگساز و نوازنده، انتخاب موسیقی آن را بر عهده داشته است. این اثر در 2 ساعت و 59 دقیقه در موسسه نوین کتاب گویا منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...