زیستن با پرسشی ابدی | ایران


در قلب تمدن غرب، دو سرچشمه بزرگ و گاه متخاصم، همواره در جوش و خروش بوده‌اند: «عقلانیت فلسفی» كه در آتنِ سقراطی به اوج رسید و «ایمان وحیانی» كه از كتابِ مقدس سرچشمه گرفت. نسبت این دو، پرسش بنیادین «چگونه باید زیست؟» را به چالشی دراماتیك بدل كرده است. كتاب «فلسفه سیاسی و خدای ابراهیم» [Political philosophy and the God of Abraham]، اثر توماس اِل. پَنگل [Thomas Lee Pangle] با ترجمه روان و خواندنی زانیار ابراهیمی، كه به تازگی توسط نشر هرمس منتشر شده، تلاشی است جسورانه برای «بخشیدن جان تازه‌ای به مواجهه فلسفه سیاسی و كتاب مقدس».

فلسفه سیاسی و خدای ابراهیم» [Political philosophy and the God of Abraham]، اثر توماس پنگل [Thomas Lee Pangle]

این كتاب نه یك اثر الهیاتی صرف است و نه تحلیلی سیاسی در معنای رایج آن؛ بلكه واكاوی بنیان‌های فكری‌ای است كه جهان ما را شكل داده‌اند. پنگل خواننده را به سفری پرمخاطره در باب‌های اولین «سفر پیدایش» فرا می‌خواند تا نشان دهد چگونه اساسی‌ترین مسائل فلسفی در این متن مقدس ریشه دارند و چگونه این متن، بزرگترین چالش را برای خودبسندگی عقل رقم می‌زند.

كاوش در اعماق متن مقدس
هسته اصلی استدلال پنگل بر تقابل دو شیوه بنیادین زندگی استوار است. از یك سو، فلسفه سیاسی در معنای دقیق كلمه، «سودای عقلانیت هنجاری بی‌قید و شرط را در سر می‌پرورد» و ادعا می‌کند انسان می‌تواند حقیقت را «تنها با استفاده از عقلش كه تنها ستاره و قطب‌نمای اوست» كشف كند. این راهِ سقراطی، زندگی نسنجیده را بی‌ارزش می‌داند. از سوی دیگر، ایمانِ كتاب مقدسی قرار دارد كه خواستار «تسلیم صرف و ساده عقل» در برابر شناختی است كه خود را «برتر از آنچه در دسترس عقل دست‌تنهاست» می‌داند؛ شناختی كه ریشه در تجربه‌ای الهی دارد و با «گواهی درونی روح، ممهور» شده است. پنگل برای آنكه این مواجهه را از بن‌بست خارج كند، به دنبال یافتن یك «بنیان گفت‌وگو»ی مشترك است و آن را در مفهوم «عدالت یا درست‌كاری» می‌یابد. عدالت، هم مضمون اصلی فلسفه سیاسی است و هم در زمره «عالی‌ترین و اساسی‌ترین مضامین متن مقدس» قرار دارد. كتاب با این پیش‌فرض، یك «استنطاق فلسفی از كتاب مقدس» را آغاز می‌کند تا نشان دهد چگونه این دو سنت در تقابل با یكدیگر، متقابلاً یكدیگر را روشنی می‌بخشند.

دو روایت خلقت و معمای قدرت الهی
پنگل تحلیل خود را از همان آغاز كتاب مقدس و سفر پیدایش، آغاز می‌كند. سفر پیدایش با دو روایت متفاوت و ظاهراً متناقض از خلقت آغاز می‌شود كه این دوگانگی از همان ابتدا خواننده را با یك «مشكل هرمنوتیكی» مواجه می‌كند. روایت اول خلقت (پیدایش ۱:۱ تا ۲:۳) جهانی را توصیف می‌کند كه در آن گیاهان و حیوانات پیش از انسان آفریده می‌شوند. در این نسخه، انسان به عنوان نقطه اوج خلقت، به صورت همزمان در قالب «مرد و زن» و «بر صورت خدا» آفریده می‌شود. اما روایت دوم (پیدایش ۲:۴ تا ۲:۲۵) تصویری متفاوت ارائه می‌دهد؛ در این روایت، ابتدا انسانِ مرد (آدم) از خاك آفریده شده و سپس، پس از آنكه حیوانات به عنوان همراهانی ناكافی برای او خلق می‌شوند، انسانِ زن (حوا) از دنده مرد و برای «كمك» به او پدید می‌آید. به زعم پنگل این تناقض آشكار در ترتیب آفرینش (تقدم حیوانات بر انسان در روایت اول و تأخر آنها در روایت دوم) و نحوه خلقت زن و مرد (همزمان در روایت اول و جداگانه و با تقدم مرد در روایت دوم)، نه نشانه‌ای از ضعف متن، بلكه كلیدی هرمنوتیكی برای فهم تنش میان «قدرت مطلق الهی» و «قابلیت انسان برای شرارت» است. روایت اول، تصویری از خدایی قدرتمند و خالق نظمی كیهانی ارائه می‌دهد، در حالی كه روایت دوم بر آسیب‌پذیری و نیاز انسان تمركز دارد و زمینه را برای داستان هبوط فراهم می‌كند. این دوگانگی، خواننده را وادار می‌کند تا از خوانشی تحت‌اللفظی فراتر رفته و به دركی عمیق‌تر از رابطه پیچیده خالق و مخلوق دست یابد.

بر اساس تحلیل پنگل، داستان‌های پس از هبوط، بویژه ماجرای قائن (قابیل) و برج بابل، صرفاً روایت‌هایی اخلاقی نیستند، بلكه تمثیل‌هایی از خاستگاه و ماهیت زندگی سیاسی‌اند. او استدلال می‌کند این وقایع، نشانگر یك انحراف بنیادین از وضع مطلوب اولیه و حركت به سوی جامعه‌ای مدنی است كه ذاتاً با شر، جاه‌طلبی و خشونت آمیخته است.

هبوط و مسأله شر
داستان هبوط آدم و حوا، در تحلیل پنگل، به یك درام تربیتی تبدیل می‌شود كه مسأله گناه، مسئولیت و شناخت خیر و شر را به میان می‌كشد. او این پرسش را مطرح می‌کند كه چگونه انسان، بدون شناخت قبلی از خیر و شر، می‌توانست مسئول نافرمانی خود باشد. پنگل با بررسی این پارادوكس، نشان می‌دهد هبوط، گامی ضروری برای رسیدن به بلوغ انسانی و درك معنای قانون و اطاعت بود. این تحلیل، شر را نه صرفاً یك نقص در خلقت، بلكه عنصری ضروری برای تحقق آزادی و كرامت انسانی معرفی می‌كند.

قائن، بابل و ظهور سیاست
پس از هبوط، اولین اتفاق بزرگ، قتل هابیل به دست قائن (قابیل) است. این برادركشی كه از حسادت و غرور زخم‌خورده نشأت می‌گیرد، سرآغاز مسیری است كه به تأسیس اولین شهر منجر می‌شود. پنگل این هم‌زمانی را تصادفی نمی‌داند. قائن، پس از آنكه از حضور مستقیم خداوند تبعید می‌شود، با سرپیچی از سرنوشت خود به عنوان یك «آواره سرگردان»، شهری بنا می‌کند و نام پسرش را بر آن می‌نهد. این عمل، نمادی از تلاش انسان برای ایجاد امنیتی خودساخته و جایگزین كردن پناهگاه الهی با دیوارهای یك اجتماع سیاسی است. در ادامه، این تمدن شهری با نوادگان قائن گسترش می‌یابد؛ لمك، از نوادگان او، اولین كسی است كه قانون تك‌همسری را نقض می‌کند و در شعری كه می‌سراید، به شكلی افتخارآمیز از انتقام‌جویی خونین خود سخن می‌گوید و آن را تقلیدی برتر از عدالت تنبیهی خداوند می‌داند. پسران او نیز مبدعان هنرهایی چون موسیقی و فلزكاری می‌شوند. بدین ترتیب، پنگل نشان می‌دهد كتاب مقدس، ظهور سیاست، هنر و تكنولوژی را به تباری گره می‌زند كه با گناه، شهوت و خشونتی كه خود را به جای عدالت الهی می‌نشاند، آلوده است. این خاندان شهری و خلاق، در تضاد كامل با خاندان آرام، غیرسیاسی و «بی‌ماجرای» شیث قرار می‌گیرد كه زندگی ساده‌تری را نمایندگی می‌كند.

داستان برج بابل این انحراف را به اوج خود می‌رساند. این پروژه، نماد «جاه‌طلبی گزاف و جمعی» انسان برای ساختن یك نظم سیاسی واحد و جهان‌شمول است تا با رسیدن به خودبسندگی فناورانه و شكوهی خداگونه، نامی ابدی برای خود بسازد. به زعم پنگل، این تلاش نه پرستش خدایان دیگر، بلكه شورشی تمام‌عیار علیه خود خداوند و تلاشی برای جایگزینی حاكمیت الهی با یك امپراطوری انسانی است. این پروژه، عالی‌ترین هدف زندگی سیاسی را «شهرت، مقام، حكومت و افتخارات خیالی» می‌داند كه لاجرم به «خشونت و دزدی و خون‌ریزی» منجر می‌شود. در اینجا، مداخله خداوند یك كنش سیاسی بنیادین است. خدا با پراكنده ساختن انسان‌ها و مغشوش كردن زبان‌های‌شان، نه تنها پروژه دولت جهانی را ناكام می‌گذارد، بلكه شرایط وجودی سیاست را آن‌گونه كه ما می‌شناسیم، خلق می‌كند. این تفرقه، تمایزِ گریزناپذیر میان «دوست و دشمن، شهروند و غیرشهروند، هم‌وطن و بیگانه» را به وجود می‌آورد. بنابراین، از دیدگاه پنگل، وضعیت سیاسی با تمام تضادها و مرزبندی‌هایش، یك مجازات الهی است كه برای جلوگیری از شر بزرگ‌تر، یعنی یك امپراطوری انسانی یك‌پارچه و خودبنیاد، طراحی شده است.

ابراهیم، قهرمان ایمان و عدالت
نقطه اوج تحلیل پنگل، شخصیت ابراهیم است. او نه یك قهرمان تراژیك به معنای یونانی، بلكه «پدر سالار نمونه» و تجسم ایمان است. ندای الهی به ابراهیم و عهدی كه با او بسته می‌شود، سنگ بنای شكل‌گیری «مردم برگزیده» است. پنگل با دقت، داستان‌های زندگی ابراهیم، از جمله عملكرد او در مصر و چانه‌زنی‌اش با خدا بر سر سرنوشت سدوم را تحلیل می‌کند تا نشان دهد ایمان او، ایمانی كوركورانه نیست، بلكه با دغدغه‌ای عمیق برای عدالت همراه است. اوج این ایمان، در آمادگی ابراهیم برای قربانی كردن اسحاق نمایان می‌شود. پنگل با بررسی این واقعه، استدلال می‌کند این عمل، نه تعلیق امر اخلاقی، بلكه بیانگر بالاترین شكل اطاعت از خدایی است كه خود، غایت عدالت است. این اطاعت، مستلزم قربانی كردن عقل و خیر شخصی در برابر اراده الهی است، اراده‌ای كه در نهایت، خود ضامن تحقق عدالت است.

فلسفۀ سیاسی و خدای ابراهیم‬‏‫

پنگل كیست و چرا این كتاب مهم است؟
توماس ال. پنگل، از برجسته‌ترین فیلسوفان سیاسی معاصر، در سنت فكری لئو اشتراوس جای می‌گیرد. او در این كتاب، دغدغه اصلی خود را نه «احیای الهیات سیاسی»، بلكه «احیای عقل‌گرایی در شكل كلاسیك آن» یعنی فلسفه سیاسی سقراطی می‌داند. اهمیت كتاب در همین نكته نهفته است. در زمانه‌ای كه به تعبیر پنگل، «پست‌مدرنیسم... هرچه بیشتر به اثبات حقانیت ایمان‌های بی‌شكلِ شبه‌دینی در برابر ادعاهای عقل خودآیین تبدیل می‌شود»، او به دنبال بازگرداندن فلسفه سیاسی از تبعید و احیای چالشی است كه قدرتمندترین رقیبش، یعنی وحی، پیش روی آن می‌گذارد. پنگل معتقد است انقلاب فرهنگی مدرنیته كه توسط متفكرانی چون هابز و اسپینوزا رهبری شد، با بازتفسیر كتاب مقدس برای خدمت به یك «دین مدنی» سكولار، عمق آموزه‌های وحیانی را از بین برد و آن را به عقیده‌ای خصوصی و سطحی تقلیل داد. هدف پنگل، خروج از این «شهربازی فرهنگی» مدرن و بازگشت به آن مواجهه اصیل است.

آنچه رویكرد پنگل را از دیگران متمایز می‌كند، نحوه مواجهه او با متن است. او برخلاف فیلسوفان مدرن اولیه مانند هابز و اسپینوزا، به دنبال تحمیل یك خوانش سكولار بر كتاب مقدس نیست. پنگل استراتژی آنها را چنین توصیف می‌كند: «دسیسه شیطنت‌آمیز و كنایه‌آلود آنان برای جلب حمایت متون مقدس از پروژه انقلابی و سكولار روشنگری».

او در مقابل، می‌كوشد گفت‌وگویی را احیا كند كه «هم كمتر جدلی است و هم كمتر... متكی به پیش‌فرض». او با الهام از متفكران قرون وسطی مانند ابن میمون، نشان می‌دهد كه چگونه می‌توان با ابزارهای فلسفی به سراغ متن مقدس رفت، بی‌آنكه پیام اصلی آن را تحریف كرد. برای مثال، تحلیل او از دو روایت خلقت در سفر پیدایش، نه تلاشی برای رفع تناقضات به شیوه الهیات جزمی، بلكه كوششی برای فهم «درس واحدی است كه به معنای درست كلمه در خفاست»؛ درسی درباره تنش میان قدرت مطلق الهی و قابلیت انسان برای شرارت. این رویكرد، در تقابل با خوانش‌های تاریخی-انتقادی مدرن (مانند فرضیه اسناد یولیوس ولهاوزن) قرار می‌گیرد كه متن را به منابع گسسته تجزیه می‌کنند و وحدت هنری و الهیاتی آن را نادیده می‌گیرند.

نقدی بر یك گفت‌وگوی نامتقارن
با وجود تمام نقاط قوت، نمی‌توان از یك تنش بنیادین در پروژه پنگل چشم‌پوشی كرد. او مدعی گفت‌وگویی «متقابلاً روشنی‌بخش» است، اما ساختار این گفت‌وگو از همان ابتدا نامتقارن به نظر می‌رسد. این پروژه، یك «استنطاق فلسفی از كتاب مقدس» است؛ در این چهارچوب، فلسفه در جایگاه پرسشگر و عقل در مقام ابزار سنجش قرار می‌گیرد، در حالی كه كتاب مقدس ابژه این استنطاق است.

این رویكرد، هرچند سقراطی و مبتنی بر اذعان به نادانی است، ذاتاً در برابر ادعای اصلی ایمان كتاب مقدسی مقاومت می‌كند. ایمان، چنانكه پنگل خود از كالون نقل می‌كند، بر این اصل استوار است كه «گواهی روحی» به عنوان مدركی مستقیم و قطعی‌تر از هر برهان منطقی در نظر گرفته می‌شود. آیا یك پروژه فلسفی می‌تواند با چنین ادعایی به «گفت‌وگو» بپردازد، بی‌آنكه آن را به امری قابل تحلیل عقلانی تقلیل دهد؟ پنگل با جدیت این چالش را به رسمیت می‌شناسد، اما در نهایت، به نظر می‌رسد ابزارهای او برای فهم متن، همچنان ابزارهای عقل فلسفی باقی می‌مانند. این پرسش بی‌پاسخ می‌ماند كه آیا عقلانیت فلسفی، حتی در فروتن‌ترین شكل سقراطی‌اش، قادر است به طور كامل به ندایی گوش فرا دهد كه شرط اول آن، به تعبیر پاسكال، «كرنش عقل» است.

چرا باید این كتاب را خواند؟
«فلسفه سیاسی و خدای ابراهیم» كتابی ضروری برای هر كسی است كه با جدیت به پرسش‌های بنیادین سیاست، اخلاق و دین می‌اندیشد. توماس پنگل با تسلطی خیره‌كننده بر هر دو سنت فلسفی و دینی، خوانشی دقیق، عمیق و تأمل‌برانگیز از سفر پیدایش ارائه می‌دهد. این كتاب صرفاً یك تفسیر نیست، بلكه دعوتی است به اندیشیدن درباره ریشه‌های بحران‌های فكری جهان مدرن.

پنگل به ما نشان می‌دهد ساده‌انگاری در فهم نسبت دین و عقل، ما را از درك عمیق‌ترین چالش‌های وجودی‌مان محروم می‌كند. او پاسخی نهایی و قطعی ارائه نمی‌دهد، زیرا شاید هدف نهایی این گفت‌وگوی ابدی، نه رسیدن به پاسخ، بلكه زیستن با خودِ پرسش باشد؛ همان كاری كه به تعبیر او، «یعقوب و سقراط هر یك به شیوه رادیكال و متفاوت خود كردند و به ما تعلیم دادند».
تقریباً تمامی منتقدان، دانش وسیع و خیره‌كننده پنگل را ستوده‌اند. مجله American Political Science Review این كتاب را اثری توصیف می‌کند كه در آن خواننده می‌تواند به همان اندازه كه از متن اصلی می‌آموزد، از بخش ۸۰ صفحه‌ای یادداشت‌های پایانی آن نیز بهره ببرد. در این یادداشت‌ها، پنگل خواننده را به یك گفت‌وگوی زنده با مفسران بزرگ كلاسیك، قرون وسطی و معاصر دعوت می‌كند.

بسیاری از مرورهایی كه بر این كتاب نوشته شده‌اند بر این نكته تأكید دارند كه پنگل با این كتاب، «بعدی گمشده و حیاتی از نظریه سیاسی» را بازگردانده است: یعنی «مواجهه متقابل و روشنگر میان فلسفه سیاسی عقل‌گرای شكاكانه و الهیات سیاسی مبتنی بر ایمان». این تلاش برای جدی گرفتن چالش وحی در برابر عقل، به عنوان یكی از مهم‌ترین دستاوردهای كتاب شناخته شده است. كتاب به دلیل «خوانش دقیق و استادانه» از سفر پیدایش مورد تحسین قرار گرفته است. مجله Claremont Review of Books اشاره می‌کند كه در این كتاب «هر جمله، هر عبارت و هر كلمه حساب‌شده است» كه نشان از دقت بالای نویسنده در تحلیل متون بنیادین دارد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...