کتاب «چنگیزخان و ساختن دنیای مدرن» [Genghis Khan and the making of the modern world] نوشته جک وِدفورد [Jack Weatherford] با ترجمه سیما سلطانی توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شد.

«چنگیزخان و ساختن دنیای مدرن» [Genghis Khan and the making of the modern world]  جک وِدفورد [Jack Weatherford]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، جک ودفورد نویسنده این‌کتاب ۱۰ سال از زندگی خود را در مغولستان گذراند و زمینه نوشتن این‌کتاب را با گروهی از اندیشمندان و نویسندگان مغول و همراهی دولت مغولستان فراهم کرد. «چنگیزخان و ساختن دنیای مدرن» روایتی متفاوت از چیزی است که در حافظه تاریخی مردم ایران درباره چنگیزخان و مفهوم مغول حک شده است.

پیش از مولف کتاب «چنگیزخان و ساختن دنیای مدرن» درباره ارتباط میان صلح مغولی و پدیدآمدن رنسانس صحبت کرده بودند. اما جک ودفورد می‌گوید چنگیزخان علاوه بر به وجودآوردن ملت و هویت مغول، با برقراری ارتباط گسترده تجاری بین شرق و غرب، بنیان‌گذار رنسانس و جهان مدرن است. صلح مغولی اصطلاحی است که تاریخ‌نگاران از ثبات و آرامش در امپراتوری مغول‌ها پس از فتح سرزمین‌های اوراسیا در سده‌های ۱۳ و ۱۴ میلادی حکایت می‌کند. نویسنده کتاب پیش رو سراغ مردم‌شناسی مغول‌ها رفته و مخاطب ایرانی را با وجه متفاوت و ناشناخته‌ای از این‌قوم آشنا می‌کند.

ودفورد در این‌کتاب، با تأکید موضوعاتی چون بر مدارای دینی مغولان، امنیت راه‌های امپراتوری و شکوفایی تجارت پس از فتوحات، این‌عوامل را باعث راه‌یابی دانش، فرهنگ، هنر و تولیدات شرق به جهان غرب می‌داند که سبک زندگی اروپاییان را به‌کلی‌ تغییر داد و رنسانس را به وجود آورد و درهای جهان مدرن را به روی انسان گشود.

کتاب پیش رو ۳ بخش اصلی با عنوان «دوران وحشت و سرکوب در استپ؛ ۱۱۶۲-۱۲۰۶»، «جنگ جهانی مغولان: ۱۲۱۱-۱۲۶۱» و «بیداری جهانی: ۱۲۶۲-۱۹۶۲» دارد که هرکدام فصل‌های مختلفی را شامل می‌شوند. بخش اول، ۳ فصل دارد که از این‌قرارند: لخته خون، داستان سه رود، جنگ خان‌ها. دومین‌بخش کتاب هم فصول چهار تا هفتم کتاب را در بر می‌گیرد که به این‌ترتیب‌اند: تُف بر خان زرین، سلطان در برابر خان، کشف و فتح اورپا، خاتون‌های جنگجو.

سومین‌بخش کتاب هم ۳ فصل هشت تا ده کتاب و همچنین «سخن آخر - روح ابدی چنگیزخان»، «یادداشت‌های مولف»، «کتابشناسی»، «واژه‌نامه» و «نمایه»‌ را شامل می‌شود. ۳ فصل مندرج در بخش سوم کتاب هم از این‌قرارند: قوبیلای خان و امپراتوری جدید مغول، نور طلایی آنان، امپراتوری توهم.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

مغولان به تسلیم‌شدگان وعده عدالت می‌دادند و در عوض سوگند می‌خوردند که کسانی را که مقاومت کنند از میان بردارند. اگر مردم می‌پذیرفتند و در برابر پیشنهاد خویشاوندی به آنها غذا می‌دادند مغولان نیز ضمن اعلام حمایت و رعایت حقوق خویشاوندی با آنان مانند اعضای خانواده خود رفتار می‌کردند، در غیر این صورت دشمن محسوب می‌شدند و رفتار با آنان مانند رفتار با دشمنان بود. چیزی که چنگیزخان به اهالی شهر در محاصره ارائه می‌کرد در عین حال ساده و وحشتناک بود، چنان که برای ساکنان شهر نیشابور چنین پیام فرستاد: «امیران، بزرگان و رعایا واقفند که خداوند حکومت بر زمین، از شرق تا غرب را به من داده است، هرکس تسلیم شود زنده می‌ماند و هرکس مقاومت کند با زنان و فرزندان و خویشان به هلاکت خواهد رسید.» حس و حال این‌پیام را در بسیاری از اسناد آن‌دوران می‌توان مشاهده کرد، یکی از بارزترین آن‌ها در وقایع‌نامه‌ای ارمنی آمده است که به نقل از چنگیزخان می‌گوید: «این اراده خداوند است که ما زمین را تصرف کنیم و به آن فرمان رانیم.» تا قانون و مالیات‌های مغول به اجرا درآید، و مغولان وظیفه دارند کسانی را که با این‌قوانین مخالفت می‌کنند «بکشند و خانه‌هایشان را ویران کنند تا دیگران که شاهدند یا خبر آن‌ را می‌شنوند بترسند و مانند آنان رفتار نکنند.»

برخی از شهرها بدون جنگ تسلیم می‌شدند. شهرهای دیگر چند روزی یا چندهفته‌ای می‌جنگیدند و تنها سخت‌جان‌ترین مدافعان بودند که بیش از چندماه دوام می‌آوردند. چنگیزخان از جنگ با شهرهای جورچن چیزهای بسیار آموخته بود؛ او اکنون نه تنها با روش تسخیر شهرهایی با استحکامات قوی آشنایی داشت بلکه می‌دانست که باید چه رفتاری پس از تسخیر شهر داشته باشد و به‌ویژه کارآمدترین روش غارت را نیز فراگرفته بود. چنگیزخان نمی‌خواست اشتباهات غارت نابسامان چونگدو تکرار شود. بنابراین کار غارت در جنگ خوارزم را براساس نظامی تازه و کارآمد آغاز کرد؛ بدین‌ترتیب که شهر را پیش از شروع غارت از مردم و حیوانات تهی ساخت تا خطری که افرادش را در ضمن غارت تهدید می‌کرد به کمترین حد برساند.

این‌کتاب با ۴۷۶ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۹۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...