چرا «چیرو» ناکام بود؟ | جام جم


ورزش از پدیده‌های مورد توجه جامعه ایران است و البته در میان رشته‌های ورزشی، فوتبال جایگاه ویژه‌ای دارد. این ادعا شاید آن‌قدر واضح است که نیاز به ارائه ادله برای اثباتش نباشد. عجیب این است که با وجود عشق و علاقه به ورزش و به‌خصوص فوتبال، در کشور ما به اندازه‌ای که در کشورهای دیگر رایج است، کتاب‌های مربوط به این رشته پرطرفدار منتشر نمی‌شوند.

رازهای دوبلین جواد رستم زاده

ورزش از پدیده‌های مورد توجه جامعه ایران است و البته در میان رشته‌های ورزشی، فوتبال جایگاه ویژه‌ای دارد. این ادعا شاید آن‌قدر واضح است که نیاز به ارائه ادله برای اثباتش نباشد. عجیب این است که با وجود عشق و علاقه به ورزش و به‌خصوص فوتبال، در کشور ما به اندازه‌ای که در کشورهای دیگر رایج است، کتاب‌های مربوط به این رشته پرطرفدار منتشر نمی‌شوند.

در بازار کتاب جهان، کتاب‌های ورزشی به‌خصوص آنهایی که به تاریخ شفاهی وخاطرات ستارگان رشته‌های ورزشی می‌پردازند، همیشه مورد توجه و پرطرفدار بوده‌اند. در سال‌های اخیر چند کتاب در این خصوص به فارسی ترجمه شده‌اند که از جمله می‌توان به خاطرات ورزشکارانی چون مارادونا، محمدعلی کلی، سر الکس فرگوسن، ماریا شاراپووا، محمد صلاح و... اشاره‌کرد.

سوژه‌ای که در دسترس نیست
در ایران، کتاب‌های خاطرات شفاهی ورزش واقعا کم‌ هستند و ما از مرور و بازخوانی بسیاری از لحظات تلخ و شیرین ورزش خود غفلت کرده‌ایم. یکی از کسانی که در این زمینه همت خود را صرف کرده و می‌خواهد این خلأ را در حوزه کتاب‌های تألیفی تاریخ شفاهی پر کند، جواد رستم‌‌زاده است. او یکی از خبرنگاران و ورزشی‌نویسان باسابقه است که سال‌ها در مقام دبیر سرویس ورزشی روزنامه قدس فعالیت می‌کند. نخستین کتاب او در این حوزه «تو خداداد عزیزی هستی»، به بازخوانی خاطرات زندگی ورزشی این بازیکن اسبق تیم ملی ایران اختصاص داشت.این کتاب سال۱۴۰۲، موردتوجه قرارگرفت و درهمان سال نامزد دریافت جایزه ادبی جلال آل احمد شد. اگرچه رستم‌‌زاده نتوانست جایزه را از آن خود کند اما این تجربه نخست واستقبالی که از کتابش شد، او رامصمم کرد که کارش را جدی‌تر بگیرد. سوژه کتاب دوم، با کتاب اول متفاوت بود. سوژه در دسترس نبود، چرا که ازدنیارفته و اوکسی نیست جز میروسلاو بلاژویچ، معروف به چیرو، سرمربی اسبق تیم‌های ملی ایران، سوئیس، بوسنی و کرواسی.

زندگی یک انسان خاص
بلاژویچ چهره بسیار خاصی بود. کارنامه ورزشی روشنی داشت و قبل از این‌که مربی ایران شود، در مسابقات یورو۹۶ و جام جهانی‌ ۹۸ هدایت تیم ملی کرواسی را به‌عهده داشت و چشم‌های جهانیان را خیره کرد. تعامل او با خبرگاران و تصویری که از خودش در رسانه‌ها ساخته بود، ویژه بود و از همه مهم‌تر این‌که بعد از موفقیت ایران در رسیدن به جام جهانی‌ ۹۸، انتظار همه این بود که بتواند ایران را با قدرت و سرعت به جام جهانی‌ ۲۰۰۲ برساند. انتخاب او به‌عنوان سوژه کتاب «رازهای دوبلین» با نگاهی به همین جذابیت‌ها بوده است اما رستم‌زاده سعی کرده خلأ نبود سوژه اصلی کتاب را با گردآوردن مجموعه‌ای از اطلاعات، اسناد و راستی‌آزمایی اسناد و ادعاها به دست‌آورد. او در این مسیر از دو نفر از کسانی که در آن دوره به بلاژویچ نزدیک بوده‌اند، استفاده زیادی کرده است. یکی رضا چلنگر که در آن زمان به‌عنوان مترجم تقریبا همیشه با او بود و دیگری برانکو ایوانکوویچ که در آن زمان مربی تیم ملی و دستیار چیرو بود و بعد از رفتن او، جانشینش در کسوت سرمربی تیم ملی ایران شد. برانکو بر کتاب مقدمه‌ای هم نوشته که بلاژویچ را پدر معنوی خود معرفی کرده است.

یک دوران ویژه
علاوه بر جذابیت شخص چیرو، آن دوره خاص، دوره‌ای پر حرف و حدیث و پر برخورد در تیم ملی بوده است. ناکامی تلخ و بزرگ راه‌نیافتن ایران به جام‌جهانی،چه دلیلی داشت؟چراایران درست درزمانی که همه‌چیزدست خودش بود،دربازی سرنوشت‌ساز بحرین، آن شکست تلخ و تاریخی را متحمل شد و با دستان خود عربستان را راهی جام‌جهانی‌ کرد؟ چرا با وجود این‌که ایران در آن زمان یکی از بهترین سرمربیان وقت جهان را استخدام کرده بود و مردی که با تیم ملی کرواسی در جام جهانی‌ ۱۹۹۸ به مقام سوم رسیده بود، روی نیمکتش نشسته بود، حتی بعد از شکست‌دادن تیم قدرتمند ایرلند در تهران، یک تیم شکست خورده ماند و اشک و آه همه را درآورد؟ نقش کسانی که با گفته‌ها و تحرکات خود، وحدت و همدلی را در داخل اردوی تیم ایران از میان بردند، چقدر بود؟ این شکست را باید به پای چیرو نوشت یا منتقدان داخلی‌‌اش که از همه چیز ایراد می‌گرفتند و شکاف در اردوی تیم ملی را تشدید کردند یا هردو مقصرند؟

کتاب از این جنبه، درسی هم برای خواننده دارد. چطور ممکن است یک ایده و یک آرزوی دسته‌جمعی و ملی، قربانی خواست‌های گروهی و فردی شود و نتیجه به‌وجود آوردن شکاف و نقار در داخل یک جبهه متحد چیست؟ از این جنبه شاید کتاب، درس‌های مدیریتی و حتی سیاسی هم برای مخاطبش داشته باشد اگرچه چنین ادعایی ندارد. نویسنده سعی کرده با جمع‌کردن مجموعه‌ای از اسناد دست اول، مصاحبه‌های فراوان و بررسی جنبه‌های مختلف رویدادها، روایتی خواندنی و دست‌اول از ماجرا بدهد و درس گرفتن از کتاب، به عهده خواننده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...