یک پیام از آقای سلوا دوت | اعتماد


«یک پیاده‌روی طولانی تا آب» [A Long Walk to Water] کتابی است که لینداسو پارک [Linda Sue Park] نویسنده‌اش درباره آن نوشته است: «این کتاب بر اساس داستان واقعی زندگی من نوشته شده. امیدوارم این کتاب باعث شود مردم بیشتری از پسر‌های گمشده و وضعیت کشور سودان مطلع شوند. من در روستای کوچکی به اسم «لون آریک» در شهر «تونج» در جنوب سودان متولد شدم. همان طور که در کتاب هم نوشته شده، سال‌های زیادی قبل از آمدن به امریکا، در اردوگاه‌های پناهجویان در اتیوپی و کنیا زندگی کردم....»

یک پیاده‌روی طولانی تا آب» [A Long Walk to Water]  لینداسو پارک [Linda Sue Park

ماجرای کتاب «یک پیاده‌روی طولانی تا آب» پلات بسیار ساده‌ای دارد. آنقدر ساده که می‌توان کتاب را یک اثر مستند نامید تا داستانی یا مستند داستانی مثلا و نه یک اثر داستانی صرف با ویژگی‌های دراماتیک و اوج و فرودهای لازم برای تبدیل شدن به یک اثر ادبی. روانی یک سفر پرماجرا و دردناک با پایانی روشن و شاد. کتاب درباره جنگ‌های داخلی سودان است. البته دوران دوم این جنگ‌ها که در نیمه دهه هشتاد میلادی شروع شد و تا سال‌ها ادامه داشت. جنگی که دودمان مردم سودان را بر باد داد و انسان‌های بسیاری را به کام مرگ فرستاد. به طوری که می‌گویند بعد از جنگ جهانی دوم بیشترین آمار کشتار مردمی را در طول تاریخ جهان داشته است.

داستان درباره پسر بچه‌ای به نام سلوا است که در یکی از قبایل سودان زندگی می‌کند. سلوا که به‌تازگی درس خواندن را آغاز کرده، امیدهای زیادی برای آینده زندگی‌اش دارد. هرچند متوجه است که درس خواندنش کمی با اشکال مواجه است. چون به جای زبان بومی خودشان باید با زبان عربی درس بخوانند. یک روز که سر کلاس درس هستند ناگهان حمله می‌شود و معلم به آنها می‌گوید کلاس را ترک کنند و خودشان را در بیشه‌ها پنهان کنند. چون نه روستا امن است و نه در صحرا جان‌شان در امان است. سفر سلوا دوت از اینجا آغاز می‌شود. سفری که سال‌ها طول می‌کشد و او را از خانواده و روستا و کشورش دور می‌سازد. سلوا ماجراهای تلخ و گزنده‌ای را از نزدیک تجربه می‌کند. آدم‌هایی که کشتار می‌شوند یا در اثر تشنگی جان می‌دهند یا در رودخانه غرق می‌شوند یا خوراک تمساح‌ها و شیرها می‌شوند تا سرانجام به اردوگاهی می‌رسند.

سال‌ها در اردوگاه می‌مانند و سلوا تبدیل به یکی از لیدرهای اردوگاه می‌شود و به بی‌پناهان دیگر که از جنگ آواره شده‌اند کمک می‌کند. اما همچنان به یاد خانواده‌اش است و می‌خواهد آنها را پیدا کند. تا اینکه سرنوشت او را به کشور امریکا می‌رساند و به فرزندی خانواده‌ای در نیویورک در می‌آید. همزمان با روایت داستان آوارگی سلوا، داستان دخترکی به نام «نی‌آ» نیز روایت می‌شود که قبیله‌اش در جنوب سودان ساکن هستند و از نداشتن آب آشامیدنی در رنج و عذابند. نی‌آ هر روز مجبور است برای نوشیدن آب مناسب برای آشامیدن مسافت زیادی را طی کند. تفاوت دو روایت داستانی در فاصله زمانی آنهاست. نی‌آ در سال ۲۰۰۸ زندگی می‌کند. او به‌تازگی متوجه شده به ‌تازگی سر و کله چند محقق در اطراف روستای‌شان در جنوب سودان پیدا شده که می‌خواهند برای روستا چاه بکنند و آب آشامیدنی به مردم روستا برسانند. داستان سلوا و نی‌آ با هم پیش می‌رود تا سرانجام در نقطه‌ای به هم پیوند می‌خورند.

همان طور که در ابتدا گفتم کتاب پلات بسیار ساده‌ای دارد. چیزی که به داستان و روایت آن رنگ و لعاب و جذابیت می‌دهد و آن را برای مخاطب خوش‌خوانش می‌کند، حوادث و اتفاقات کم نظیر و گاهی بی‌نظیری است که در طول سفر سلوا برایش اتفاق می‌افتد. البته خود داستان با وجود داشتن گزندگی و تلخی حوادث بسیار خواندنی و گیرا جلو می‌رود. می‌توان گفت حوادث کتاب از این پتانسیل بهره‌مند بوده که می‌توانست به‌صورت داستانی جذاب با کمی تکنیک‌های داستانی روایت شود. در این‌صورت برای مخاطب کمی سختگیرتر نیز می‌توانست حایز اهمیت بیشتری باشد. با وجود این می‌توان گفت کتابی که جزو پرفروش‌های نشریه نیویورک تایمز شناخته شده، حتما با استقبال بی‌نظیری از سمت مخاطبان خود در امریکا مواجه شده است. گو که این دسته کتاب‌ها در امریکا و شاید بتوان گفت در جهان امروز غالبا با استقبال مواجه می‌شوند.

البته نمی‌توان از این واقعیت چشم‌پوشی کرد که سادگی و عاری از هرگونه ترفند و تکنیک خاص نوشتاری و روایی بودنِ کتاب، آن را برای مخاطبی که چندان اهل چالش با نوشته و تکنیک‌های نوشتن نیست مورد پسند کرده است. همچنین می‌توان به این مهم نیز اشاره کرد که کتاب با روایت سرراست و ژورنالیستی که دارد، تصویر روشن، دقیق و بی‌واسطه‌ای از جنگ می‌دهد که هیچ قضاوتی به مخاطب حقنه نمی‌کند. طبعا مخاطبی که طرفدار ایدئولوژی خاصی نیست و از قضاوت در نوشتار گریزان است می‌تواند با روایت و شکل روایت کتاب ارتباط خوبی برقرار کند. کتاب «یک پیاده‌روی طولانی تا آب» که توسط نشر پرتقال منتشر شده، تاکنون موفق به دریافت جوایز بین‌المللی مهمی شده است. این کتاب را لینداسو پارک بر اساس خاطرات «سلوا دوت» نوشته که جزو کودکان گمشده جنگ سودان بوده است. کتاب را پونه افتخاری نیا ترجمه کرده و نشر پرتقال با شمارگان هزار نسخه به بازار کتاب عرضه کرده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...