بی‌عدالتی‌ها بر زنان | سازندگی


نیمه دوم قرن بیستم مترادف است با افول قدرت استعماری اروپا. بسیاری از نویسندگان ضداستعمار همچون فرانتس فانون و امه‌ سزر در این دوران شروع به ابراز مواضع سرسختانه با استعمار می‌کنند و در این بین حتی برخی از نویسندگانی که گاهی تحت‌تأثیر گفتمان استعماری قرار دارند، تصمیم می‌گیرند سواستفاده از این سیستم را محکوم کنند. مارگریت دوراس نیز از این دست نویسندگان به‌شمار می‌رود.

مارگریت دوراس سدی برابر اقیانوس آرام» [The Sea Wall (Un barrage contre le Pacifique)]

«سدی برابر اقیانوس آرام» [The Sea Wall (Un barrage contre le Pacifique)] به وضوح همزیستی غیرمسالمت‌آميز مستعمره‌نشین و استعمارگر را به تصویر می‌کشد و حتی تنش‌های حاکم بر گروه مهاجران سفیدپوست را نیز افشا می‌کند؛ دسته‌ای از افراد که تحت‌عنوان «سفیدپوستان کوچک» معرفی می‌شوند با مشکلاتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند که «بزرگان» یعنی مزرعه‌داران ثروتمند، شکارچیان بانفوذ و اعضای بورژوازی استعماری از آن بی‌خبرند.

نگارش رمان «سدی برابر اقیانوس آرام» سه سال به طول انجامید و سرانجام در سال 1950 منتشر شد و ترجمه فارسی آن نیز توسط شیرین بنی‌احمد در نشر نیلوفر چاپ شده است. مارگریت دوراس زمانی دست به نوشتن این داستان با الهام از وقایع دوران جوانی‌اش می‌زند که به‌تازگی از همسر اول خود جدا شده و با دیونوز مسکولو ازدواج کرده و عشقی جدید را تجربه می‌کند و مشغول تربیت پسر خردسالش ژان است.

داستان در سال 1931 در هندوچین مستعمره فرانسه اتفاق می‌افتد. زنی بیوه با دو فرزند خود، ژوزف و سوزان (20 و 17 ساله) در خانه دورافتاده ییلاقی‌اش در دشت‌های باتلاقی رام زندگی می‌کند. شرایط زندگی آنها بسیار ناگوار است: آنها اغلب مجبور می‌شوند با خوردن حواصیل شکمشان را سیر کنند، فقط یک اتومبیل قدیمی مدل B12 دارند... مادر خانواده 15 سال پس‌انداز کرده تا این خانه و زندگی را فراهم کند، که درنهایت مزارعشان غیرقابل کشت از آب درمی‌آید و هرسال جذرومد دریای چین محصولات را به‌طور کامل از بین می‌برد و به‌این‌ترتیب از نگاه مادر، اقیانوس آرام مدام او را به نبردی نابرابر فرامی‌خواند. مادر سرخورده خانواده پس از نابودی سد و حصار مزرعه‌اش، اقیانوس آرام را شکست‌ناپذیر یافته و دیوانگی و جنون به سراغش می‌آید.

شاید باید رمان «عاشق» را موفق‌ترین اثر دوراس بدانیم که در سال 1984 جایزه گنکور را نیز برایش به ارمغان آورد، اما مسلما «سدی برابر اقیانوس آرام» به دلیل جنبه‌های بی‌نهایت سیاسی‌اش، جایگاه ویژه‌ای در میان آثار او دارد. ناعادلانه‌بودن مبارزه بین شخصیت اصلی رمان و اقیانوس (زندگی) در انتخاب عنوان رمان نیز کاملا مشهود است: چگونه یک سد معمولی می‌تواند در برابر آب‌های دریای چین_که در ذهن مادر (شخصیت اصلی) به خواسته خود او با اقیانوس آرام جایگزین می‌شود- مقاومت کند؟ ابعاد شگرف این اقیانوس نمادی است از جنگی از پیش‌باخته بین مستعمره‌نشینان مفلوک با نظامی استعماری و قدرتمند. مادر راوی دیوانه می‌شود و درنهایت از طمع و فساد مقامات استعماری جان می‌سپارد.

راوی از ابتدا تا انتهای داستان منحصراً از «مادر» صحبت می‌کند اما در سراسر رمان به‌جای واژه «مادر»، از ضمیر ملکی یا اسم کوچک استفاده می‌کند که به این شخصیت، وجهه فوق‌العاده‌ای می‌بخشد. به‌نوعی شاید «مادر» بر همه انسان‌ها برتری دارد و دارای قدرت فوق‌بشری است، از بی‌عدالتی‌ای که متحمل می‌شود به تنگ آمده و در جهت دفاع از خود و حقانیتش حاضر است هر کاری انجام دهد. او که قربانی بدترین بی‌عدالتی‌ها شده پس از مرگش آتش انتقام را دل اهالی روشن کرده و آنها را به فکر احقاق حق می‌اندازد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...