برزخِ حسادت | سازندگی


«شرم» [The shame] رمانی کم‌حجم از مکنا گودمن [Makenna Goodman] روزنامه‌نگار و نویسنده آمریکایی است که در سال 2020 منتشر شد و مورد تحسین منتقدان و نشریات قرار گرفت. الکساندر چی در پاریس‌ریویو رمان «شرم» را به طرز شگفت‌انگیزی اصیل برشمرد و نوشت: «بخشی از دلنشین‌بودن این کتاب در ساختار آن است؛ گره‌های تکرارشونده‌ در ذهن زنی که از انجام‌ندادن هنری که باید آن را بی‌قیدوشرط انجام دهد، آزرده است. از آن مهم‌تر ، این رمان درباره‌ این است که چگونه می‌توان برای پذیرشِ خطرهایی که اهمیت ندارند، انگیزه گرفت تا از پذیرفتن خطرهای پراهمیت جلوگیری شود.» این رمان با ترجمه نیلی انصار در نشر بیدگل منتشر شده است.

شرم» [The shame]  مکنا گودمن [Makenna Goodman]

سرانجام الما درحال رانندگی در بزرگراه میان‌ایالتی تاریک و ملول تنها است، بالاخره از همسرش، آسا، و دو فرزند کوچک‌شان دور است. آیا این عمل غیرممکن را انجام می‌دهد و واقعا آن‌ها را ترک می‌کند؟ این تصویر اولیه رمان «شرم» است که از همان آغار خواننده را با پرسش‌های متعددی مواجه می‌کند.

الما، همسر یک استاد دانشگاه، روزهایش را مانند خانه‌ رعیتی ایالت ورمونت در افسانه‌ها وقف بزرگ‌کردن ادن و فین کرده و اطمینان حاصل می‌کند که مبلمان خانه‌ کمی نخ‌نما و زیبا باشد و روزهایشان در فضای باز، با صرف زمان کمتری پای تلویزیون و پخت غذاهایی بگذرد که از محصولات باغ و مرغ‌های خانگی‌شان است. الما از دور الهه‌ بی‌نقصی به چشم می‌آید که اینفلوئنسرهای اینستاگرام او را ستایش می‌کنند. او حتی هنرمندی است که دستی بر کشیدن نقاشی مناظر بلومزبری نئو دارد. نوشتن و تصویرپردازی کتاب کودکان را با قراردادی نسبتا پرسود انجام می‌دهد، اما از به‌جا‌ماندن پسماندهای طبیعی آن‌ها آزرده می‌شود. به هرحال مگر چند عدد از کتاب‌ها چاپ خواهند شد؟ چه کسی آن‌ها را می‌خواند؟ در اوقات فراغتش، ساعات گران‌بهایی از شب که اعضای خانواده‌اش به خواب می‌روند، الما روی کتابی کار می‌کند که نشان می‌دهد او هنرمندی سختکوش است. کتاب الما روی اسطوره‌های کار خانگی مادرانه تمرکز می‌کند، ستاره‌ زن کتاب سلست نام دارد که بر تمام پنهان‌کاری‌ها غلبه کرده تا به مادری کامل تبدیل شود. او شخصیت سلست را از روی زنی الگو می‌گیرد که در فضای مجازی دروازه‌ای به زندگی آرمانی خود برای الما باز کرده است.

در برهه‌ای از کتاب، الما به صورت جدی با شخصیت سلست خو می‌گیرد. گودمن به شکلی ناگوار اضطراب الما را برای یک مادر خوب‌بودن، همسری خوب‌بودن، مهمانی‌گرفتن و صرف شام با همکارانش، طرفداری خوب‌بودن برای مسائل جدید از قبیل تغیرات آب‌وهوایی و کنترل اسلحه، مدارس خصوصی و عمومی، مواد غذایی طبیعی و مغذی‌ متراکم را ترسیم می‌کند. تنش ایجادشده، الما را به سمت برنامه‌ریزی برای فرار از خود سوق می‌دهد، اما سرگذشتش او را وادار می‌کند تا با واقعیت خارج از فیلتر‌های موجود در فضای مجازی روبه‌رو می‌شود.

«شرم» تصویری بنیادی و گیرا از زنی که گرفتار فشار روانی است، به خواننده می‌دهد؛ همانطور که شیلا هِتی نویسنده کتاب «مادری» می‌گوید: «شرم» یک رمان اخلاقی مهم و جذاب بر مبنای مشاهده‌ افراطی عملکرد ما و تردید به خود است که به نثری گیرا و زیبا نگاشته شده است. گودمن داستانی تلخ و پرتعلیق را ترسیم می‌کند که از حسادت زنان به یکدیگر سرچشمه می‌گیرد و در زمانی گسترش یافته است که سرمایه‌داری بیداد می‌کند. شرمی که بسیاری از ما آن را می‌فهمیم و حس می‌کنیم و خواندن این رمان تا حدودی به پراکنده‌شدن آن کمک می‌کند.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...