مهدی عباسی در میان ورزشکاران و ورزشی‌نویسان ایران، چهره‌ای شناخته‌شده و تأثیرگذار است. او به‌عنوان یکی از پیشکسوتان ورزشی‌نویسی، سهم بزرگی در معرفی و گسترش ورزش‌های مختلف، به‌ویژه کشتی، در ایران داشته است. علاوه بر کشتی، او در حوزه فوتبال نیز کتابی منتشر کرده که نقطه آغاز پژوهش‌های فوتبالی او بود. بااین‌حال، این تلاش‌ها متأسفانه ادامه نیافت، که جای افسوس فراوان دارد، زیرا می‌توانست فصل تازه‌ای در پژوهش‌های ورزشی ایران رقم بزند.

مهدی عباسی «تاریخ کبوترداری و کبوترپرانی در شهرستان قم

کتاب جدید آقای عباسی با عنوان «تاریخ کبوترداری و کبوترپرانی در شهرستان قم» در سال 1402 شمسی به‌وسیله بنیاد قم پژوهی روانه بازار شده است. اثری متفاوت و جذاب که نشان‌دهنده علاقه‌مندی و پژوهش گسترده او در زمینه‌های تاریخ و ادبیات بومی استان قم است و به نوعی قم‌شناسی نیز محسوب می‌شود.

آقای عباسی در این کتاب، با رویکردی پژوهشی و دقیق، به بررسی سیر تحول و پیشینه یکی از موضوعات تاریخی و فرهنگی در استان قم پرداخته است. او با گردآوری داده‌های محلی، روایت‌های شفاهی و مستندات تاریخی، تصویری جامع و دقیق از تاریخ کبوترداری و کبوتربازی در این منطقه ارائه کرده است.

کتاب فاقد فصل‌بندی مشخص است، اما محتوای آن جامع و کامل بوده و علاوه بر تاریخچه کبوترداری و کبوتربازی در قم، اطلاعاتی دقیق درباره افرادی که در این زمینه فعالیت داشتند را نیز شامل می‌شود. نویسنده، به‌تفصیل، به معرفی محلاتی همچون آذر، چهل اختران، رض‌آباد، شاهزاده حمزه، پنجه‌علی، دروازه ری، مسجد جامع، چهارمردان، صفاییه، گذر صادق و حتی حاجی‌آباد، یکی از روستاهای اطراف قم، پرداخته است.

وی در این کتاب نام و تصویر افرادی را که در هر محله به این فعالیت مشغول بوده‌اند، آورده و با این شیوه، توانسته است تاریخ اجتماعی این فعالیت را به‌طور کامل به تصویر بکشد. از حرم تا محله‌های دورتر، این اثر نمایی جامع از کبوترداری در قم ارائه می‌دهد و آن را به منبعی ارزشمند برای علاقه‌مندان و پژوهشگران حوزه تاریخ و فرهنگ محلی تبدیل کرده است.

استفاده از منابع متنوع شامل روایت‌های شفاهی، مستندات تاریخی، و داده‌های میدانی بر غنای این پژوهش افزوده است.

شاید برجسته‌ترین ویژگی این کتاب، مصور بودن آن است. تصاویر ناب و باکیفیتی که در هر بخش متناسب با موضوع آورده شده‌اند، نه‌تنها جذابیت بصری کتاب را افزایش داده‌اند، بلکه درک بهتری از محتوای آن به خواننده می‌دهند. این تصاویر به‌گونه‌ای انتخاب و ارائه شده‌اند که گویی همراه با متن، روایتی زنده و دیدنی را پیش چشم خواننده به نمایش می‌گذارند.

ویژگی دوم این کتاب که بسیار چشمگیر است، پاورقی‌های دقیق و ارزشمند آن است. این پاورقی‌ها توضیحات سودمندی ارائه می‌دهند که برای خوانندگان و حتی سایر نویسندگان می‌تواند چراغ راه باشد. برای مثال، در این کتاب اشاره‌ای به چاپ کتابی درباره نان سنگک و نویسنده آن، آقای داود روغنی، شده است. چنین جزئیاتی، زمانی ارزش خود را نشان می‌دهند که پژوهشگران در آینده، برای ورود به موضوعات مرتبط با یک شهر، از کمبود منابع رنج نبرند و دچار سردرگمی نشوند.

در بخشی از کتاب آمده است:
«از دیرباز مردم قم از وضیع و شریف، خرد و کلان، باسواد و بی‌سواد و به عبارتی از زن و مرد و دختر و پسر، کبوتر را از برکات الهی می‌دانستند و در بیشتر خانه‌ها دست‌کم یک یا چند جفت نگاه می‌داشتند و وجودش را خوش‌یمن می‌دانستند. آنها معتقد بودند نگه‌داری حیوان از جمله کبوتر، افزون بر برکت، از بلایای ارضی و سماوی جلوگیری می‌کند. حسن نگه‌داری حیوان خانگی در این بود که از وقوع سیل و زلزله پیش از موعد خطر با سروصدا آدمی را آگاه می‌کرد.

در روزگاری که کبوترپرانی اسم و رسمی نداشت، وسایل و امکانات تفریحی مانند امروز اصلاً وجود نداشت، نگه‌داری و پرورش و کبوترپرانی در بیشتر خانواده‌ها موروثی بود و یکی از سرگرمی‌های آن دوران به شمار می‌آمد.

بیشتر کبوترپرانان قدیم قم مانند بیشتر مردم ایران از پیروان مراجع تقلید به‌ویژه حضرت آیت‌الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی بودند و فرامین او را از جان و دل اطاعت می‌کردند. هرگز دیده و شنیده نشده است که آن مرحوم در ذم کبوترداری یا کبوترپرانی فتوایی صادر کرده باشند؛ زیرا پرورش‌دهندگان کبوتر و گروبندان، در این‌باره مرتکب گناهی نشده بودند که عمل آنان مورد اشکال قرار گیرد یا بردوباخت مالی در مسابقه‌ها به یکی از طرفین تعلق نگرفته بود، بلکه سود حاصل‌شده با رضایت بازنده صرف امور خیریه می‌شد.

تحقیقات نویسنده نشان می‌دهد میان طبقات شهری، صنف قصاب، خباز، نجار، کشاورز، حمامی، دامدار و بنا بیش از دیگر گروه‌های جامعه به کبوترداری و کبوترپردانی عشق می‌ورزند. در روزگار گذشته برخی عشق‌بازان، کبوترداران و کبوتربازان هر کدام به زعم خود ادعای برتری بر دیگران داشتند و به اصطلاح تمامیت‌خواه بودند و به عبارتی دیگر هیچ‌کس شخص دیگری را در این فن قبول نداشت که متأسفانه این طرز تفکر هنوز هم بین بیشتر کبوترداران رایج است.»

کتاب «تاریخ کبوترداری و کبوترپرانی در شهرستان قم» در 400 صفحه و توسط انتشارات بنیاد قم پژوهی روانه بازار شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...