از اسلام نهراسید! | الف


در زمانه‌ای که به علت ظهور و بروز فرقه‌های انحرافی و تندروی اسلامی (همانند داعش، طالبان و... ) نام اسلام و حرمت آن بیش از هر زمانی در جهان آسیب دیده و در کشور ما نیز ناکارآمدی دولت‌مردان به پای دین نوشته می‌شود؛ و چهره دین بیش از هر زمانی به ناروا مخدوش شده است؛ انتشار کتابی همچون «اقتدا به محمد(ص)» [Following Muhammad : rethinking Islam in the contemporary world] اثر کارل ارنست [Carl W. Ernst] که با ترجمه قاسم کاکایی به فارسی برگردانده شده نه تنها از اهمیت بسیاری برخوردارست که باید آن را به فال نیک نیز گرفت. [این کتاب نخستین‌‌بار تحت عنوان «اقتدا به محمد(ص): بازاندیشی اسلام در جهان معاصر» با ترجمه حسن نورائی‌بیدخت در سال ۱۳۸۹ منتشر شده است.]

اقتدا به محمد(ص)» [Following Muhammad : rethinking Islam in the contemporary world]  کارل ارنست [Carl W. Ernst]

اثر حاضر مهم‌ترین کتاب اسلام‌شناس معروف معاصر، کارل ارنست محسوب می‌شود که در حقیقت برای مخاطبان خارجی نوشته شده است و می‌کوشد به تصورات نادرست غربیان درباره اسلام، پاسخ دهد. و از آن جهت که خود نیز در غرب زاده شده و در محافل دانشگاهی و علمی آنجا بالیده است، به خوبی از عهده این مهم برآمده است. اما با وجود این، برای مخاطبان جوان ایرانی نیز نکات درخور اعتنای بسیاری دارد و می تواند پاره‌ای از شبهات پیش آمده برای ایشان را از میان بردارد.

البته در این میان نباید از اهمیت سبک و شیوه پرداختن کارل ارنست به اسلام غافل شد. چراکه او مسیحی است و باوجود اینکه تغییر مذهب نداده اما به شکلی واقع بینانه و به دور از تعصب و جانبداری دست روی ویِژگی ها و نقاط قوت اسلام، برای انسان امروز می گذارد.

از این رو کتاب حاضر نه تنها با توفیق و اقبال روبه‌رو شده و جوایزی را در برخی کشورها بدست آورده به تعدادی از زبانهای مهم از جمله، آلمانی، فرانسه، عربی، ترکی، کره‌ای و... نیز ترجمه شده است. در ایران نیز برگردان فارسی کتاب که توسط قاسم کاکایی انجام شده با مقدمه کارل ارنست مورد تایید قرار گرفته است.

کارل ارنست سال 1950 در آمریکا به دنیا آمد. سال 1973 در رشته‌ی دین تطبیقی از دانشگاه استنفورد فارغ التحصیل شد و سال 1981 در دانشگاه هاروارد به درجه دکترا نائل آمد. او در همین دانشگاه شانس شاگردی آن ماری میشل را پیدا کرد که بی‌گمان تاثیر بسیاری روی دیدگاه‌های او نسبت به اسلام داشت. ارنست سابقه حضور در هیئت علمی دانشگاه کارولینای شمالی، همچنین عضویت درگروه «مطالعات ادیان» این دانشگاه را دارد و تخصص اصلی او مطالعات اسلامی، با تمرکز برغرب و جنوب آسیاست.

ازجمله آثار دیگراو که برخی نیز به فارسی ترجمه شده اند می توان به: روزبهان بقلی، شهدای صوفی عشق، تعالیم صوفیه، بهشت برین و شطحیات در عرفان، اشاره کرد و پروفسور کارل ارنست بارها تصریح کرده که نه مسلمان بلکه یک مسیحی است، یک مسیحی که از سرسخت ترین مدافعان اسلام محسوب می شود.

اما کارل ارنست چگونه توانسته به چنین جایگاهی دست یابد. او برای رسیدن به دریافتی درست و توام با واقع بینی علاوه بر پژوهش و تحقیق در منابع اسلامی کوشیده از طریق مراوده و نشست و برخاست با آنها به دریافتی واقع بینانه درباره مسلمانان دست یابد.

باید توجه داشت که کارل ارنست این کتاب را برای مطالعات دانشگاهی دانشجویانی که اصولا هیچ اطلاعی درباره اسلام ندارند نوشته است، تا جایگزینی باشد برای کتابهای شایع در این زمینه که عمدتا با جانبداری نوشته شده و فهمی بنیادگرایانه از اسلام ارائه می‌کردند.

کتاب «اقتدا به محمد (ص)» در شش فصل نوشته شده که عناوین آنها بدین قرارند: اسلام در چشم غرب، رویکرد به اسلام در قالب دین، منابع قدسی اسلام، اخلاق و حیات دنیوی، معنویت در عمل، خاتمه بازاندیشی به اسلام در قرن بیست و یکم.

نویسنده در ابتدا به اسلام به عنوان بخشی از جهان معاصر می پردازد، سپس از برخوردهای مسیحیان با اسلام، از قرون وسطی تاکنون و دیدگاه های استعماری اروپائیان و آمریکاییان علیه اسلام و همچنین برداشتهای غلط و به دور از خردی که نسبت به اسلام وجود دارد، می نویسد.

در این کتاب همچنین به اسلام از منظر مفهومی دینی پرداخته شده و اشاره‌ای به سیر تاریخی آن نیز شده است. بخش مهمی از کتاب نیز به منابع مورد استفاده مسلمانان اختصاص یافته است؛ نخست قرآن به عنوان کتاب آسمانی و کلام الله و سپس سنت و زندگی رسول اکرم به عنوان خاتم پیامبران. اخلاق اسلامی، اسلام و مسئله حجاب، اسلام لیبرال، هنر اسلامی و رابطه اسلام و علم از دیگر مباحث مطرح شده در این کتاب هستند.

از نکات «اقتدا به محمد(ص)» که آن را برای مخاطبان فارسی زبان جذاب‌تر می‌سازد؛ توجه نویسنده به تشیع و معنویت حاکم برآن است. البته تاکیدی که کارل ارنست بر اهمیت تشیع کرده موجب بی مهری جریان سلفی و وهابیان نسبت به کتاب شده است. نویسنده کتاب ضمن انتقاد از سلفی‌ها و وهابی‌ها از تشیع و تصوف به عنوان جلوه های معنوی دین اسلام یاد می کند.

در پایان باید به این مهم نیز اشاره کرد که پروفسور کارل ارنست رفتارهای دینی را منحصر در رفتارهای شخصی می بیند، درواقع مثل اغلب غربیان معتقد به جدایی دین از سیاست است و برای احکام اجتماعی و سیاسی در اسلام وزنی قائل نیست. با اینحال نگاه عمیق او به اسلام در راستای یکی از مهمترین ادیان ابراهیمی که برای انسان امروز می تواند منبع معنویت و اخلاق انسانی باشد؛ در برابر انواع امواج اسلام هراسی که پیرامون مارا فرا گرفته، نه فقط تسکین دهنده که آگاهی بخش نیز هست.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...