رمان «قلی» یک داستان بلند اقلیمی است که اگر بخواهیم ازلحاظ ادبی آن را طبقه بندی کنیم جز ادبیات روستایی یا بومی می‌شود. آنطور که از شواهد قصه‌اش پیداست اتفاق‌های این داستان دردهه ۱۳۴۰ خورشیدی رخ می‌دهد. دردوره ای که سایه مدرنیته هنوز بر جامعه شهری و روستایی ایران سایه نیافکنده بود.

رمان قلی محمد عسکریان

این رمان داستان یک روستا و مردمانش هست که یک زندگی عادی و به دور از هیاهو ‌را دنبال می‌کنند و تقریبا از زندگی خود راضی هستند، اما شخصی بنام قلی پیدا می‌شود که از شهر و از طرف دولت فرستاده شده است، این فرد برخلاف ماموران دولتی پیشین مردم را ترغیب به مدرن شدن و حرکت به سوی تغییرهای اساسی در سبک زندگی می‌کند؛ بدون آنکه به این مسئله فکر کند که اگر این اتفاقات خوب پیش نرود سرنوشت مردم روستا چه خواهدشد. طرح‌های آن مرد غریبه و تازه وارد که بدون اندیشه بوده و علم و منطقی پشتش نبوده خوب پیش نمی‌رود و مردم روستا به زوال و قحطی می‌افتند.

نویسنده با گره افکنی و تعلیقی که در ساختار داستان ایجاد کرده، با روایت یک داستان شیرین و پرفرازونشیب بومی مخاطب را با خود همراه می‌سازد. نویسنده کتاب درمورد نوشتن کتابش می‌گوید:

رمان «قلی» زمان زیادی طول کشید تا کامل شد. معمولا هر فصل که تمام می‌شد قسمت‌هایی از کتاب را برای دوستانی که اهل مطالعه و ذوق ادبی بودند می‌فرستادم که دلگرمی و تشویق دوستان باعث شد تا انرژی مضاعفی برای ادامه ی نوشتن پیدا کنم، چاپ کتاب را از دید اقتصادی و یا درآمد انجام ندادم و بیشتر دوست داشتم دروادی ادبیات خودم را محک بزنم و هم اینکه به کسانی که من را می‌شناسند و کتاب خوان هستند هدیه ای داده باشم.

او در مورد اینکه چرا سراغ یک سوژه روستایی و اقلیمی رفته اینگونه توضیح می‌دهد: "امروزه به سبب پیشرفت و امکانات شهرنشینی، بسیاری از اتفاقات و رویداد‌های گذشته کمرنگ شده است برای من و شما که در دهه‌های ۵۰و ۶۰ بوده ایم صحبت از سختی زمستان حتی در شهرها یادآور خاطرات کودکی و جوانیمان بوده ،مرور خاطرات شاید دلنشین ترین قسمت یک زندگی باشد، زندگی ماشینی امروز بسیاری از لذت‌ها را از ما گرفته است که متوجه آن شاید نباشیم. مخاطب گاهی دوست دارد از زندگی ماشینی و زندگی مجازی امروز کمی فاصله بگیرد و این سبک داستانها شاید بتواند برایش جذاب وخواندنی باشد."

این رمان که اولین کتاب محمد عسکریان است در۳۱۰ صفحه و شمارگان ۵۰۰ نسخه توسط انتشارات زرنوشت در بهمن ماه ۱۴۰۲ منتشرشده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...