محمد محمدعلی، داستان‌نویس و نویسنده رمان‌هایی چون «برهنه در باد»، شامگاه پنج‌شنبه ۲۳ شهریور درگذشت.

محمد محمدعلی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، محمد محمدعلی در سال‌های اخیر به همراه خانواده خود در ونکوور کانادا زندگی می‌کرد، شهری که در آن با برگزاری کارگاه‌های داستان‌نویسی تلاش می‌کرد ارتباط مهاجران ایرانی با ادبیات فارسی را همچنان حفظ کند و داستان‌نویس‌های جدیدی را معرفی کند.

علت درگذشت این نویسنده هنوز اعلام نشده است و طبق گفته مرتضی مشتاقیان که خود نمایشنامه‌نویس ساکن ونکوور است، محمدعلی بعدازظهر پنج‌شنبه ساعت ۱۵:۲۰ در همین شهر چشم از جهان فروبسته است.

محمد محمدعلی فعالیت حرفه‌ای خود را پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ با انتشار مجموعه‌های داستان «دره هندآباد گرگ داره» و «از ما بهتران» در سال‌های ۱۳۵۴ و ۱۳۵۷ آغاز کرد که اولی آثاری واقع‌گرا محسوب می‌شود و دومی بر اساس افسانه‌ها و باورهای عامیانه نوشته شده و در برخی لحظات به رئالیسم جادویی نزدیک می‌شود.

از مهم‌ترین آثار او رمان «برهنه در باد» محسوب می‌شود که جایزه داستان‌نویسی «یلدا» را نیز از آن خود ساخت، اثری که همچنین در میان نامزدهای نهایی جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات بود.

محمد محمدعلی در سال‌های پس از انقلاب از چهره‌های شاخص کانون نویسندگان بود، یکی از امضاءکنندگان بیانیه مشهور ۱۳۴ نویسنده که به اختناق شدید در اوایل دهه ۱۳۷۰ اعتراض می‌کرد.

از آثار او همچنین می‌توان به رمان‌های «باورهای خیس یک مرده» و «جهان زندگان» اشاره کرد که نگارش این دومی را در ونکوور به پایان رساند.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...