داستان وصال و فراق | شرق


«باغ رویان»، رمان حجیم و جمع‌و‌جوری‌ است. چگونه؟ داستان سرراست است و با چند شخصیت محدود در کل چهارصد صفحه، بیشتر سروکار نداریم. مهرداد، برادری که فعال سیاسی بوده و سال‌های زیادی را در زندان گذرانده و دندان‌هایش را آنجا جا گذاشته، آزاد می‌شود که بشود طعمه برای دستگیری برادر کوچک‌تر و در ازایش مونس، خواهر به گروگان گرفته‌شده در زندان را پس بگیرد. ستوده، قلدر زندان‌بان همه‌جا دنبال اوست. مهراد به خانه‌ای برمی‌گردد که دیگر پدرومادری ندارد. پدری تنها که عاشق وطن بوده و مصدق. عشق قدیمی زنده می‌شود و عاشق قدیمی مونس، جاوید پیدا می‌شود. داستان پرآب‌چشم وصال و فراق. از عشق، از خانه، از خانواده.

جواد ماه‌زاده باغ رویان

سا‌ل‌های پرتنش اواخر دهه هشتاد و پس‌ از آن به آرامی خودش را در ادبیات ما نشان می‌دهد اگر نه با فریاد، با آهی آرام که یعنی یادم هست. جایی مهرداد وقتی به‌یاد می‌آورد که در بند عمومی زندان اعتصاب است و زندان‌بان‌ها آماده‌اند که به این بهانه همان نیم‌بند نفسی که زندانی‌ها می‌کشند را بگیرند، رییس بند می‌رود و غذا را می‌گیرد و اعتصاب را به تنهایی می‌شکند و همه هجمه‌ها را به جان می‌خرد. جایی دور از همه شاید جایی مثل دماوند. اگر تمامی کتاب همین یک صفحه هم بود، می‌شد با خیال راحت توصیه‌اش کرد. مهرداد شخصیت اصلی داستان است از آن جهت که عمده کنش‌های داستان را او پیش می‌برد. او طعمه‌ای‌ است برای پیداکردن برادرش، نصیر. مهرداد قریب پنج‌هزارو‌پانصد روز زندان بوده و اگر بخواهد فریدون‌خانی بماند باید مدام به خودش یاد‌آوری کند که کیست. چرا اینجاست و چه می‌خواهد وگرنه همان ماه‌های اول می‌افتد در دام روزمره‌های زندان. پنج‌ هزار روز زیاد است و زندان افق ندارد، شاید تنها دقایقی آسمان داشته باشد. آسمان هواخوری. آنچه دور و اطراف زندانی‌ است گویی ابدی و ازلی‌ست. آن‌قدر دیده شده، لمس شده، لگد شده و یا شاید همدم شده که تمامی خط و خش‌های ریزش هم شناس هستند. آنجا اگر بخواهی ملول نشوی و تنوعی داشته باشی باید از چشم خودت باشد در آن پنج ‌هزار روز. و این همان استراتژی رمان است. بازگشت به گذشته از طریق خاطره. از طریق گفت‌وگو با خودِ مهرداد.

نویسنده همچون زندانی پنج‌ هزار روز، در همه چیز دقیق می‌شود و با جزییات کامل آنها را بازگو می‌کند. نویسنده از نمادگرایی نه‌تنها دوری نمی‌کند بلکه چه در کلیت پلات و چه در دیالوگ‌ها و انتخاب اسامی به دقت از ظرفیت‌های این صنعت برای معناسازی بهره می‌برد. در ابتدای رمان سرباز به مهرداد می‌گوید «اولین کاری که می‌کنی می‌روی به عینک‌سازی. وگرنه راهت را گم می‌کنی و یک‌وقت برمی‌گردی هم‌اینجا» اسم برادری که ستوده برایش دام گسترده نصیر است، فامیلش فریدون‌خانی. هم نصیر و فریدون آن‌قدر گویا هستند که نخواهیم با حرف‌زدن از آنها اجرمان را ضایع کنیم. اسم خواهری که گروگان گرفته‌ شده مونس است. نصیر و بصیر و مونس اشاره‌هایی هستند روشن برای اهل بصیرت.

پلات پیچیده نیست و رابطه آدم‌ها با یکدیگر ساده و خواست آنها روشن است. نیروی اراده آنها آن‌قدر قوی است که آنها را به حرکت وادارد. ستوده به دنبال نصیر است و دیگران نمی‌خواهند او گیر بی‌افتد. جواد ماه‌زاده سابقه فعالیت در زمینه ادبیات نوجوان را دارد و این نوع از سادگی می‌تواند از دنیای ادبیات نوجوان به دنیای این رمان آمده باشد. از دیگر ویژگی‌های «باغ رویان» اتمسفر و زمینه اتفاقات و طراحی بصری رمان است. فضا به‌ گونه‌ای برای خواننده تصویر می‌شود که یادآور فیلم‌های نووار و کمیک‌استریپ‌های تلخ است و این از اثرات فعالیت ادبی در دنیای کودک و نوجوان است که در «باغ رویان» خود را نشان داده است. به‌دلیل نوع قصه و روایت، مجبوریم کمتر و محتاط‌تر از قصه و شخصیت‌ها بگوییم به این علت که ممکن است بخشی از ماجرا را از پیش بگوییم.

جواد ماه‌زاده در «باغ رویان»، آنچه را تا به‌حال تجربه کرده در یک کلیت منسجم ارائه می‌دهد. از نگاه و تجربه سیاسی-اجتماعی تا توانمندی‌های فرمی و حسرت‌ها و آرزوها و امیدها. ماه‌زاده به‌صراحت زمان وقوع وقایع را اعلام می‌کند. سال‌های قبل از انقلاب و روزهای‌ اقتدار ساواک، اما نویسنده سعی نمی‌کند با پرداختن به جزییات یا خلق یک فضای نوستالژیک مخاطب را به آن روزها ببرد و امکان گفت‌وگو از خلال گذشته را فراهم می‌کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...