استراتژی‌زدگی یکی از چندین «زدگی» کشور ماست که مدتهاست به یکی از پزهای رایج در بخش‌های دولتی، صنعتی و خدماتی تبدیل شده است. معمولاً هم قرارداد هنگفتی برای تدوین استراتژی بسته می‌شود و سپس در کتابخانه‌های مدیران ارشد، جا خوش می‌کند. البته همان بهتر که اجرا نشود چون عمدتاً توسط آدمهای بی‌تخصص و با روش غیرصحیح تدوین می‌شود؛ کسانی که تنها یک روش طرح ریزی استراتژیک(مدل دیوید یا همانSWOT) را در جایی خوانده‌اند(آن هم نه دقیق!) و از آن مثل شابلون برای حل مسائل کاملا متفاوت استفاده می‌کنند.

استراتژی باز» [Opening strategy : professional strategists and practice change, 1960 to today اثر ریچارد ویتینگتون Richard Whittington]

در حالی که کسی که با جعبه ابزار طرح‌ریزی استراتژیک آشنا باشد می‌داند در کجا از روش دیوید و در کجا از سایر متدها استفاده کند. از آن بدتر که طراحان گرامی، پس از اجرای ماتریس‌های این روش و برای خوشامد مدیران سفارش‌دهنده، نهایتاً راهبرد تهاجمی را پیشنهاد می‌کنند که در واقع نسخه‌ای غلط‌ انداز در درمان درد آن دستگاه یا بنگاه است.

کتاب «استراتژی باز» [Opening strategy : professional strategists and practice change, 1960 to today اثر ریچارد ویتینگتون Richard Whittington] توسط دفتر‌ پژوهشهای فرهنگی، ترجمه و منتشر شده است. متأسفانه قدر این دفتر و مدیر خوش‌فکر، عمیق و باسواد آن، جناب حسن خوشنویس دانسته نشده است. در طی فعالیت قریب سه دهه‌ی این دفتر، بسیاری از رویکردها و ادبیات اندیشه‌ای و مدیریتی، توسط این دفتر تبدیل به گفتمان شده‌است. به عنوان مثال مدل دیوید که در بالا گفته شد، برای نخستین بار توسط همین دفتر، رونمایی شد و از آن به بعد SWOT همه‌گیری یافت.

این کتاب به سیر تکامل تدوین استراتژی از برنامه‌ریزی بلندمدت (دهه پنجاه میلادی) به برنامه‌ریزی استراتژیک( دهه ۶۰) و از آنجا به مدیریت استراتژیک (اواخر دهه ۷۰) و سپس استراتژی باز (اواخر دهه ۹۰) می‌پردازد. اگر دغدغه اصلی«مدیریت استراتژیک» چاره‌یابی برای نقطه ضعف «طرح‌ریزی استراتژیک» یعنی تغییرات سریع و مسأله پیاده‌سازی بوده است، در استراتژیِ باز به دنبال شفافیت و دربرداری هستیم.

از اشکالات روش‌های رایج مدیریت استراتژیک این بوده که اولاً بر پنهان‌داری متکی بود و ثانیاً انعطاف پس از طراحی را برنمی‌تافت و ثالثا دستوری و از بالا به پایین بود. اما این رویه جدید (استراتژی باز) عملا‌ً متکی بر جمع‌سپاری است. ذینفعان مشترک (مدیران رده‌های میانی، کارکنان و حتی خریداران/ مخاطبان) در طراحی استراتژی‌ها دخیل‌اند و جلوه‌ای مشارکتی-تعاملی را به‌تصویر می‌کشد که قاعدتاً جامع‌تر می‌نماید و به‌دلیل مشارکت گسترده، درونی و‌ درون‌زاست. ضمن آن‌که هم‌راستا و هم‌داستان با مقولات روند شده(دسترسی آزاد، منبع باز، داده‌ی باز و ... ) است.

می‌دانید طب سنتی، سردرد و فشار خون و کم خونی و سوءهاضمه و تپش قلب و سنگ کلیه و پوکی استخوان و ریزش مو و ... را به طبع‌های چهارگانه ارجاع می‌دهد و معمولاً نسخه‌های مشابه صادر می‌کند! من نیز مانند دکترهای علفی به تجربه دریافته‌ام شفافیت از جنس همان داروها و فی‌الواقع درمان هر دردی است. از فساد اداری تا ناکارآمدی و بی‌سوادی و عقب‌ماندگی و خودکامگی و... در واقع شفافیت، خود ما و سازمان و بنگاه و حاکمیت‌مان را کامل‌تر، عمیق‌تر و محکم‌تر می‌کند.

[این یادداشت در صفحه شخصی دکتر حسین انتظامی منتشر شده است.]

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...