روایتی زمستانی | اعتماد


تو داری شروع به خواندنِ داستانِ جدید ایتالو کالوینو، اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری، می‌کنی. آرام بگیر. حواست را جمع کن. تمام افکار دیگر را از سر دور کن. بگذار دنیایی که تو را احاطه کرده در پس ابر نهان شود. از آن سو، مثل همیشه تلویزیون روشن است، پس بهتر است در را ببندی...

ایتالو کالوینو اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری» [If on a Winter's Night a Traveler (Se una notte d'inverno un viaggiatore)]

با این جملات داستان ایتالو کالوینو آغاز می‌شود. او در رمان «اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری» [If on a Winter's Night a Traveler (Se una notte d'inverno un viaggiatore)] (1979) دست به تجربه‌ای نو در روایت می‌زند و به ترکیب دو گونه رمان و داستانِ کوتاه می‌پردازد. او خود را مستقیم وارد داستان می‌کند به گونه‌ای که با توی خواننده ارتباطی نزدیک برقرار می‌کند و بدین نحو کلیشه نویسنده و خواننده را تغییر می‌دهد. این طریقه که از خصایل پیرنگ رمان پسامدرن محسوب می‌شود اسلوب نوشتاری است که به نظر از ضرورتی تاریخی سر بر می‌کشد و سبک نویسنده را تحت تاثیر خویش قرار می‌دهد. این تغییر بنیادی نه از سبک صِرف نویسنده و نه از زبان او بر می‌آید بلکه این امر به تعبیر بارت همان اسلوب نوشتاری است که زبان و سبک را به دنبال خویش می‌کشد. زبان از بُعدی اجتماعی و سبک از جهتی درونی و در تلاقی خود اسلوب نوشتار قرار می‌گیرد که در نهایت فرم ادبی را می‌سازد.

کالوینو توانسته با دخالت عینی خود در روایت داستان نوعی بازی با مخاطب را آغاز کند. این امر یکی از جذابیت‌های خاص کتاب اگر شبی از شب‌های... و همچنین اسلوب نوشتاری خاص آن است. زیرا در فراز و نشیب داستان نویسنده به حریم خصوصی خواننده وارد می‌شود در روابطش سرک می‌کشد و چون ناظری موثر بر رفتار و کردار خواننده‌اش نظارت می‌کند. این بیرون جهیدن از پوسته بی‌طرفی و عیان کردن خود در سایر لحظات به اثر رنگ و بوی دیگری می‌بخشد.

نکته دیگر در مورد اثر کالوینو اعجاب داستانگویی وی است. کالوینو قدرت عجیبی در بیان داستان دارد مثلا می‌توان در آثار دیگرش نظیر «بارون درخت‌نشین»، شوالیه ناموجود و ویکنت دو نیم‌شده این شیوایی و دلنشینی روایت را مشاهد کرد.

نویسنده که در کارنامه کاری خود گردآوری افسانه‌های ایتالیایی را هم دارد به نظر در روایت خویش تاثیر بسزایی از سنت قدیمی داستانگویی و افسانه‌سرایی گرفته است و این در کتاب مورد نظر خود را در بخش‌های داستانی که توی خواننده می‌خوانی نمود می‌یابد. و اما داستان‌های کوتاه که در پیکره رمان در حکم وقفه‌هایی هستند تا مخاطب توان برون ایستادن و نگاه کردن بر اتفاق پیرامونش را داشته باشد. ارتباط این داستان‌ها که مخاطب در هر فصلی یکی از آنان را می‌خواند اتصالی است از زندگی خواننده به جریان داستان و بالعکس از داستان به دنیای پیرامونش. این جریان رفت و برگشتی روایت داستان را بسیار جذاب می‌کند تا آنجا که خواننده خود را در جریان متن بازیابی می‌کند.

بازیابی کردن در اینجا مساله‌ُای است در بطن نظام اجتماعی و سازوکاری است که انسان در هر نسبتی با شدتی خاص در معرض آن قرار می‌گیرد. بازیابی در حکم شناخت وضعیت وجودی انسانی، در معرض هستی‌اش است. کالوینو همچنین انسانی را نمایش می‌دهد، این انسان که در واقع همان خواننده است مدام با نویسنده ارتباط می‌یابد و در هر مسیر که سپری کرده از واقعیت به خیال و از خیال به رویا یا بالعکس حرکت می‌کند و فرم هستی‌اش شکل می‌پذیرد. این رمان به ضرورت دوره‌ای که خلق می‌شود و با توجه به سبکی که نویسنده‌اش بر می‌گزیند در کنار مسیر داستانگویی‌اش منجر به ساخت دلنشینی از روایت شده است که در وهله نخست بسیار غریب به نظر می‌رسد اما با هر خط نویسنده برای خواننده‌اش غریبگی‌ها را می‌‌شکند. دست او را می‌گیرد و در دنیای ناپایدار داستانش به سفری می‌برد. در هر منزلی او را به تامل وا می‌دارد، مجبور به کنش با دیگری‌اش می‌کند و در بزنگاه احاطه یافتن از او می‌گریزد. گویی خوابی است که خواننده سوژه اصلی آن است و در هر دم بی‌اختیار امری نو را تجربه می‌کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...