کتاب «جزیره ساخالین» نوشته‌ی «آنتوان چخوف» بهترین کتاب سال گذشته‌ی میلادی در سن پطرزبورگ لقب گرفت.

به گزارش ایسنا، کتاب دو جلدی«جزیره ساخالین» رمانی از «
آنتوان چخوف»، نویسنده‌ی شهیر روسی، به همراه شرحی بر رمان، به عنوان بهترین اثر ادبی کلاسیک در یک سال گذشته‌ی میلادی در سن پطرزبورگ شناخته شد.

اتحادیه‌ی ناشران روسیه این جایزه را به انتشارات «روبز» - ناشر کتاب «چخوف» - اعطا کردند. در این ویرایش جدید «میخائیل وایسوکوف» شرحی نقد‌گونه بر داستان «چخوف» نوشته بود که همین موجب برتری این کتاب شد.

این کتاب به درخواست مسوولین منطقه‌ی «ساخالین» و به مناسبت صد و پنجاهمین سالگرد تولد این نویسنده‌ی بزرگ روسی منتشر شد.

به گزارش راشا اینفو سنتر، این دو جلد کتاب شامل 1200 صفحه می‌شوند که هزار نسخه از آن در دسترس علاقمندان «چخوف» قرار گرفت.

«آنتون پاولوویچ چخوف» متولد 29 ژانویه‌ی‌ 1860، در دنیای انگلیسی‌زبان‌ها، بعد از «
ویلیام شکسپیر»، محبوب‌ترین نمایش‌نامه‌نویس محسوب می‌شود. با این حال، «ارنست همینگوی» - نویسنده‌ی نام‌دار آمریکایی - با او رابطه‌ی خوبی نداشت و درباره‌ی این نویسنده‌ی روسی می‌گفت که او فقط شش داستان خوب نوشت و یک نویسنده‌ی آماتور بود.

«ولادیمیر ناباکوف» - دیگر نویسنده‌ی بزرگ روسیه - هم زمانی «چخوف» را به مبتذل‌نویسی و نوشتن مطالب تکراری محکوم کرده بود؛ با این حال «زنی با سگ» او را یکی از بهترین داستان‌های تاریخ ادبیات می‌دانست.

اما «ویرجینیا وولف» با تمجید از «چخوف» در داستان «خواننده‌ی معمولی»، کیفیت داستان‌های «چخوف» را ستوده است. «جی‌. دی. سلینجر» - ‌نویسنده‌ی فقید آمریکایی - هم دیگر نویسنده‌ای است که به آثار «چخوف» علاقه‌ی خاصی داشت.

«چخوف» بیش از 700 داستان کوتاه نوشته است که از آثار مهم او به «سه خواهر»، «عمو وانیا» و «
دوئل» می‌توان اشاره کرد.

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...