• 19 بهمن 1384

    آنتوان-چخوف

    در ضمن تحصیل به انتشار قصه­‌های طنزآمیز در مجله­‌های گوناگون دست می‌زد که بسیار زود مورد توجه قرار گرفت. همین امر موجب شد که دست از پزشکی بردارد و یکباره به ادبیات و داستان­‌نویسی بپردازد... او بی هیچگونه عبارت پردازی یا لحن ملالت بار، تسلط جهل، وحشی­گری و فقر و خرافات و میخوارگی را در روسیه بیان کرده و از فساد دستگاه حکومت و رشوه‌­خواری و به طور کلی از استبداد تزارها تصویری کامل پیش چشم گذارده است. ...

Loading
خانواده‌ای تاجر در شهرکی نیمه‌روستایی نیمه‌صنعتی... ناشنواست و زنش فریبش می‌دهد... کنسروهای مشکوک، مواد غذایی فاسد و به‌خصوص شراب قاچاق می‌فروشد... زنی است بلندبالا و باریک‌اندام، با چشم‌هایی خاکستری، معصوم و رفتاری پر قر و فر... لبخندزنان نگاه می‌کرد، همچون یک مار ماده که در بهار از لای گندم‌زار زردرنگ سر بلند کند تا گذار کارگر راه‌آهنی را از جاده تماشا کند... حال دیگر دوران سلطنت آکسینیا شروع می‌شود ...
به مرد جذاب و سرزبان‌داری برمی‌خورد که برایش از «ناکامی‌های عشقی» خود حکایت می‌کند... مشتاق علم ارواح و داروهای قیراطی است... مردهای روسی تا وقتی زنی را نشناخته‌اند به عرشش می‌برند، سپس به ناچار به ژرفای بدبینی و نومیدی فرو می‌غلتند... جوانی است قلندر و مستمند و گدامنش، منتها در رفتار با زنان عمیقاً «واقع‌بین» است... کیسه‌شان تهی می‌گردد: نخست شور و مستی... و سرانجام پایان رؤیا ...
آشنایی ما قبل از کودتای 28 مرداد صورت گرفت و چخوف چون روس بود، در آن دوره در این‌جا معروف شده بود... در هر قصه و نمایش‌نامه‌اش مثل «مرغ دریایی» و «باغ آلبالو» شخصیت‌های فراوانی دارد که همه اثرگذاراند و در سایه نیستند... قصه‌های چخوف مثل شعر حافظ است که باز می‌خوانیم و دوست داریم دوباره بخوانیم... چخوف خیلی از زشتی‌ها را نشان می‌دهد؛ اما زشت نشان نمی‌دهد... نقطه‌ی عطف همه‌ی آثار چخوف انسان است. ...
ناگهان همه چیز برای سه خواهر رنگ دیگری می­‌گیرد. معاشرت با افسران شوق زندگی را به آنها بازمی‌­گرداند. اولگا سوگند می­‌خورد که با تمام نیرو سعی کند که مدرسه را رها کند. ماشا عاشق فرمانده لشگر می­‌شود، و ایرینا پیشنهاد ازدواج افسر دیگری را قبول می‌­کند. ...
کارمند جوانی است که خود را به این شهر منتقل کرده است تا سر و صورتی به زندگی ضایع‌اش بدهد... با رفیقه‌­ی خود، به سفر می‌رود. اما به جای آنکه در صراط مستقیم بیفتد، تمام روز را در خلوت به غذا خوردن و می­ زدن و ورق­ بازی و نقل داستان‌هایی بی سر و ته می­‌گذراند... زیست شناس آلمانی عقیده دارد که او به حکم قانون تنازع بقا از میان خواهد رفت. ...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...