دو کتاب «زن سی‌ساله» نوشته بالزاک و «دشمنان» نوشته چخوف توسط نشر نگاه به چاپ‌های دوم و سیزدهم رسیدند.

به گزارش مهر، انتشارات نگاه به‌تازگی دو عنوان از آثار مربوط به ادبیات جهان خود را تجدید چاپ کرده که نوشته‌های نویسندگان بزرگی هستند. یکی از این کتاب‌ها، رمان «زن سی‌ساله» نوشته انوره دو بالزاک نویسنده فرانسوی است که توسط علی‌اصغر خبره‌زاده ترجمه شده است. این کتاب، دهمین عنوان از مجموعه «ادبیات جهان»‌ است که این ناشر چاپ می‌کند.

بالزاک را به‌عنوان یکی از سرآغازگران سبک رئالیسم در ادبیات می‌شناسند. او در رمان «زن سی‌ساله» خود داستان زندگی دختر سرزنده و شادابی به نام ژولی را روایت کرده که خلاف میل پدرش با یک نظامی جوان ازدواج می‌کند. بستر زمانی این رمان، سال‌های حکومت ناپلئون و استیلای او بر اروپاست. پدر بر این باور است که نظامیان آن دوره‌زمانه، مردان قابل اتکایی نیستند و فقط خودشان را می‌بینند. ازدواج ژولی با مرد نظامی در ابتدای داستان رخ می‌دهد.

در ادامه داستان، ژولی با گرفتاری‌های زیادی از جمله خیانت مردش، مرگ پدر و ... روبرو می‌شود.

چاپ دوم ترجمه این کتاب با قیمت ۳۵ هزار تومان عرضه شده است.

کتاب دیگری که این ناشر تجدیدچاپ کرده، مجموعه‌داستان «دشمنان» نوشته آنتوان چخوف با ترجمه سیمین دانشور است. «دشمنان» یکی از داستان‌های کوتاه این مجموعه است که دربرگیرنده ۱۳ داستان کوتاه از این نویسنده مشهور روس است. این داستان درباره یکی از مشکلات بزرگ روسیه زمان معاصر چخوف است؛ خیانت و حیله‌گری زنان و مردان نسبت به یکدیگر. چخوف سعی داشت به عنوان نویسنده و البته دکتر، با داستان‌نویسی‌اش نیشتری به این بیماری اجتماعی بزند.

این برای بیان مشکلات اجتماعی کشورش در آن زمان، از زبان طنز هم بهره برده است.

چاپ سیزدهم این کتاب هم با ۳۱۹ صفحه و قیمت ۴۰ هزار تومان به بازار عرضه شده است.

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...