به گزارش تسنیم،‌ نشر گویا «تک پرده‌ای‌های چخوف» را به کوشش داریوش مودبیان را منتشر کرد.
آنتوان چخوف، [Anton Pavlovich Chekhov] پزشک، داستان نویس و نمایشنامه‌نویس نامدار روس، بیش از 600 داستان کوتاه و بلند طنز نگاشته است و هشت نمایشنامه بلند و 10 نمایش‌نامه کوتاه تک‌پرده‌ای در کارنامه خود دارد.

در این کتاب تمام نمایشنامه‌های کوتاه و تک‌پرده‌ای چخوف منتشر شده است‌. هفت نمایشنامه کمدی و دو نمایش‌نامه دیگر نیز رگه‌هایی از طنز دارند. در بخش افزوده کتاب نیز یک کمدی بسیار کوتاه و یک نمایش‌نامه ناتمام از وی ذکر شده است.

در معرفی کتاب آمده است: «چخوف در همه آثار خود، به زندگی آدم‌های زمان خویش نظر دارد، اما توصیف زندگی آن‌چنان که هست، هدف او نیست؛ هدف نهایی‌اش: نهادن آیینه‌ای در برابر خواننده و یا تماشاگر است تا خود معایب خویش را در آن به خوبی ببیند: صد البته در کمدی‌هایش این آیینه معوج است و تصویر ما را خنده برانگیز به ما باز می‌نمایاند.»

مؤدبیان در مقدمه این کتاب نوشته است:‌ «ترجمه تک‌پرده‌ای چخوف را بنا بر ضرورت این کارهای اجرایی(صحنه یا تلویزیون) از سال 1348 آغاز کردم. نخستین ترجمه من مضرات دخانیات بود که برای کار کارگاهی خود در کلاس زنده یاد حمید سمندریان به انجام رساندم و چندی بعد این نمایش را در تلویزیون اجرا کردم. در سال 1350 «در شاهراه» را برای اجرای تلویزیونی ترجمه کردم که ساعاتی پس از آن این دو تک پرده‌ای در سال 51 در کنار هم به چاپ رسید و این نخستین کتابی بود که به چاپ می‌رساندم. طی سال‌های بعد و تا اواخر دهه 70 تمامی تک پرده‌های چرخه را ترجمه کرده و به صورت پراکنده در نشریه های ادبی ـ تئاتری و یا در مجموعه طنزآوران جهان نمایش به چاپ رساندم.»

«تک‌پرده‌ای‌های چخوف» به کوشش داریوش مؤدبیان در300 نسخه به قیمت 49هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...