کتاب «زن و سینما» مجموعه مقالاتی را شامل می‌شود که به بررسی حضور زنان در سینما می‌پردازد و اکنون با گذشت بیست‌وسه سال با اندک تغییراتی از سوی نشر چشمه منتشر شده است.

زن و سینما مجموعه مقالاتی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، حضور زنان در سینمای جهان به همان سال‌های آغازین شروع صنعت سینما بازمی‌گردد؛ در آن برهه از تاریخ نیز اندک زنانی بودند که علاوه بر بازیگری در جایگاه‌های مختلفی از حرفه‌های مرتبط با سینما حضور داشته و فعالیت می‌کردند. به مرور زمان این حضور همان‌طور که در سایر عرصه‌ها بیشتر و بیشتر می‌شد در سینما نیز زنان مشارکت بیشتری کردند. کتاب «زن و سینما» نیز درخصوص حضور زنان در سینما نوشته شده است.

این اثر مجموعه مقالاتی را شامل می‌شود که به‌گونه‌ای یا تحلیلی است از آثاری که قهرمان آن زنان هستند یا به سینما و نفوذ و تاثیر زنان پرداخته‌اند. همچنین در کتاب «زن و سینما» اطلاعات مربوط به جشنواره‌های ویژه زنان سینماگر آمده ‌است و درباره نشریه‌ها و پایگاه‌های اطلاع‌رسانی سینمایی که در حوزه زنان فعالیت دارد نیز داده‌هایی ذکر شده است. البته در این کتاب می‌توان به فهرست گزیده‌ای از عنوان، مشخصات ساخت و چکیده آن دسته از فیلم‌هایی که به نوعی به زنان مربوط است، دست‌ یافت.

گفتنی‌ است کتاب «زن و سینما» سال 1376 از سوی انتشارات روشنگران و مطالعات زنان چاپ شده بود و اکنون با گذشت بیست‌وسه سال دوباره و با تغییراتی، از سوی نشر چشمه منتشر شده است. به‌واقع گردآورندگان و مترجمان این اثر آخرين مقالات و اطلاعات مربوط به فيلم‌هاي جديد را به اين كتاب افزوده و كاربرد نظريه‌ها در نقد فيلم را نیز به‌روز كردند.

در بخشی از مقاله «بیل را بکش کوئنتین تارانتینو: تولد یک زن قهرمان یا دمونتاژ نظریه فمنیستی فیلم؟» می‌خوانیم:

«کنش‌ها و پرسپکتیوهای قهرمان زن فیلم، محور داستان فیلم «بیل را بکش» است و بدین‌سان این فیلم ادامه‌دهنده راه فیلم‌های ایسترن است و با کلیشه‌های جنسیتی ژانرهای پرطرفدار وسترن و اکشن قطع رابطه می‌کند. محوریت قهرمان زن محدود به محور کنش و نگاه درون فیلم نیست؛ بلکه تعیین‌کننده محور فرادست دوربین هم هست و به این دلیل فیلم «بیل را بکش» بیانگر دیدگاهی زن‌محور است. فیلم زنی را به تصویر درمی‌آورد که نوعی قهرمانی غیرمتعارف زنانه را منتقل می‌کند.» (صفحه 227)

انتشارات چشمه کتاب «زن و سینما» اثر منیژه نجم‌عراقی، مرسده صالح‌پور، نسترن موسوی و مهرناز صمیمی را با شمارگان 700 نسخه، در 446 صفحه و با قیمت 85000 تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...