کتاب «کندوکاو» مجموعه مقالات و یادداشت‌های علی‌اصغر صدر حاج سیدجوادی در مطبوعات است که در دو بازه زمانی ابتدای دهه چهل و ابتدای دهه پنجاه قلمی گشته‌اند.
شاید خواننده این کلمات بپرسد با توجه به ماهیت سریع و سیال پدیده‌های انسانی نگریستن بر نوشتارهایی از ابتلائات آن روزگار در زمانه‌ای که دی را هم در یاد نداریم وز بلبلان بی‌نوای فرودین هم یادی نمی‌کنیم واجد و حامل کدام معنا و منفعت است؟ هیچ نوشته و پدیده‌ای بی‌حاصل و ثمر نیست. می‌توان از کرشمه‌ی کلمه و لحن داوودی لذت برد و گاه غرق عبرت و فراغت شد. اما یادداشت‌های آقای سید جوادی لبریز از درس جامعه شناسی، تاریخ و نیز روانشناسی هستند. با مطالعه موردی و یا منسجم آن کلمات می‌توان بر توهم چیره گشت و در ساحل خوشخاطری توطن یافت.

کندوکاو مجموعه مقالات و یادداشت‌های علی اصغر حاج سید جوادی حسن

با خواندن یادداشت‌های کتاب درمی یابیم که آسمان همیشه و همه جا همین رنگ بوده و نیز خواهد ماند. از جفای کاسب و اداره‌جاتی تا برکشیدن سفله و سفیه مردمان و خون جگر خوردن اهل نظر تا نوکیسگی و تمارض و نیز کج شدن برج مداخل کارمند قبل از رسیدن به میانه‌ی ماه. انسان در خاطرش اینک و اکنون را بدترین دوران‌ها در شمار آورده خود را رانده و مانده از بهشت برین و فردوس معهود می‌داند و مویه می‌کند. اما گذشته هیچ گاه و هرگز محل رسیدن و وصال نبوده و تنها اینچنین نموده است. انسان هماره دربند رنج‌ها و تقلاها برای دست یازیدن به "ثروث، شهوت، قدرت و حسادت" بوده است و جماعتی حمالان بی‌مواجب‌اند و کسانی شعبان بی‌مخان قلم به دست و گاه دشنه بر میان! چیز زیادی تغییر نکرده و تا بود چنین بود. خواندن آن کلمات و دانستن ابتلائات آن روزگاران می‌تواند آدم را آرام و رام کناد.

آرام که بدان امروز نقض و نقص دیروز نیست و حسرتخوار دریغاگوی آنچه نبوده مباش! امروز را زندگی کن و کوششی برای بهبود خویشتن و پیرامون به قدر وسع نما که همیشه دشواریها فرآوان بوده‌اند و آدم دربند هزار و یک آوار و ابتلا و تنها به قدی و غدری گاه توانسته سنگی بر گوری بنهد و گرهی از زلفی یا دشواری بگشاید.

انسان رام می‌شود چرا که خیال دوران طلایی بسر شده او را برآن می‌دارد تا رنج امروز را با برساختن آن فردوس دل‌به‌خواه و برقرار باز برپا دارد و قرار بیابد. ترجمانش می‌شود آن کسی که آوراگی و بی‌اعتنایی به مناسک را حاصل جهان امروز می‌پندارد و می‌خواهد بهشت عهد عتیق را در زمین دیگران برپا دارد. به راه می‌افتد و خون می‌ریزد و می‌راند تا در بهشت دیرین صهیون را بر دیر و کمر دیگران بنا کند. او ناآرامی امروز را با رنج بر دیگران در ساختن تخیلش از گذشته می‌جوید و حاصلش توحش است و اشغال و خون. بر جراران داعش و آن دیگران بنگرید که برکناری و درکناری امروز را با توهم سلفی گری و دشنه و جنایت می‌خواهند بسازند تا در زمین و زمانه‌ی خیالین مشغول شوند...امان از جان بی لگام و جسم بی دفاع انسان...

یادداشت‌های مطبوعاتی سیدجوادی خوشخوان و زودیاب‌اند. می‌توان براحتی مقصد و مطلوب را دریافت و راه بر جان کلام برد. گلایه نویسنده از نابسامانی و بی‌اعتنایی به قانون از سوی دولت و مردم، ظاهر غریب و مهیب جوانان، جامعه‌ی متظاهر و تهی، و مشکلات روزمره با ساده‌ترین کلمات متناسب با ستون یک روزنامه تحریر گشته‌اند. آدم می‌تواند بخواند و لبخند یا تلخند رندانه‌ای بزند که آنان هم چندان خوش بحالشان نبوده است!

یکی از رذیله‌های نازدودنی درون آدم همین است که برای رنج‌هایش دنبال شریک و مثال می‌گردد تا با تماشای همگنان رنجبر تسکین بیابد و بگوید آن هم چو من یا بدتر از من شد! پس باید ساکت بود و زندگی کرد! بی‌رحمانه است اما اگر آدم در حضیض رنج و تباهی خود را تنها بیابد و احتمالا رشته حیات خواهد گسیخت یا غالب تهی خواهد کرد که چرا فقط من؟ و یا چرا فقط در این زمان و زمانه؟... بی رحمانه است اما ....

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...