لهِ هنر، علیه زئوس | اعتماد


«پُرِمتوسِ در بند» [Prometheus bound] اثراِسکیلِس [Aeschylus] ترجمه عباس نعلبندیان سومین ترجمه او است که بعد از 52 سال منتشر شد. پیش از این، کتاب «سه قطعه» پیتر هانتکه و «طلبکارها» آگوست استریندبرگ نیز از همین مترجم توسط نشر نریمان روانه کتابفروشی‌ها شد.

خلاصه کتاب پرمتوس در بند» [Prometheus bound] اثراِسکیلِس [Aeschylus]

نگارش این نمایشنامه 479 سال قبل از میلاد حدس زده می‌شود و به آیسخولوس یا اشیل یا اسکیلس نسبت داده شده است. از این نمایشنامه ترجمه‌های زیادی شده است که از معروف‌ترین‌های آن به «پرومته در زنجیر» ترجمه شاهرخ مسکوب از اشیل، «پرمتوس در بند» ترجمه عباس نعلبندیان از اسکیلس و «پرومتئوس در بند» ترجمه عبدلله کوثری از آیسخولوس می‌توان اشاره کرد.

این نمایشنامه به‌ طور سنتی به آیسخولوس نسبت داده می‌شود و گمان می‌رود زمانی بین سال 479 قبل از میلاد تا پایان سال 424 قبل از میلاد نوشته شده باشد. این تراژدی براساس اسطوره پرومتئوس، یک تایتان که با زئوس مخالفت می‌کند، ساخته شده که از بشریت محافظت می‌کند و آتش می‌بخشد و به خاطر آن مورد خشم زئوس قرار گرفته و مجازات می‌شود.

خلاصه داستان
قبل از شروع نمایش، کرونوس، فرمانروای خدایان پیش از المپیک (تیتان‌ها) توسط شورشی به رهبری زئوس سرنگون شده بود. در آن شورش پرومتئوس جانب زئوس را گرفته بود. زئوس به عنوان پادشاه جدید قصد نابودی و جایگزینی نوع بشر را داشت. پرومتئوس این نقشه را ناکام گذاشت و به انسان‌ها نشان داد از آتشی که پرومته دزدیده بود، استفاده می‌کنند. پرومتئوس همچنین به بشریت هنر آموخت. زئوس به دلیل این اقدامات و نافرمانی‌ها، قصد دارد پرومتئوس را با زنجیر کردن او به صخره‌ای در کوه‌های اسکیت مجازات کند.

نمایشنامه با چهار شخصیت روی صحنه آغاز می‌شود، ویژگی منحصر به‌فرد در میان مجموعه‌های بازمانده از تراژدی یونانی، که در آن یک صحنه معین به ندرت بیش از دو بازیگر را به جز گروه کر درگیر می‌کرد. کریتوس و بیا که به ترتیب مظهر قدرت وحشیانه و خشونت بی‌رحمانه هستند، مشغول به بند کشیدن پرومتئوس ساکت به دامنه کوهی در اسکیت هستند و آهنگر بی‌رحم خدایان، هفایستوس، در این کار کمک می‌کنند. زئوس، شخصیتی خارج از صحنه در این نمایشنامه، به عنوان یک رهبر ظالم به تصویر کشیده شده است.

تنها یکی از دو مامور زئوس به نام کریتوس در این صحنه صحبت می‌کند و او دستورات خود را تند و گستاخانه اعلام می‌کند. کریتوس بیان می‌کند که مجازاتی که برای پرومتئوس درنظر گرفته شده است به این دلیل است که او آتش را دزدیده و راز چگونگی تولید آن را برای بشریت فاش کرده است و اضافه می‌کند که اقدامات تنبیهی انجام شده پرومته را مجبور می‌کند تا از حاکمیت زئوس آگاه شود.

این نمایشنامه از دیالوگ‌های بین شخصیت‌های مختلف ازجمله آیو، اقیانوس، طبیعت و با گروه کر تشکیل شده است. دیالوگ شامل یک استیکومیتیا بین پرومتئوس و اوشنوس و همچنین یک‌سری رباعی منحصربه‌فرد است که توسط گروه کر خوانده می‌شود.

سه‌‌گانه پرومتئوس
شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد پرومتئوس در بند اولین نمایشنامه از سه‌گانه‌ای است که معمولا پرومتیا نامیده می‌شود، اما دو نمایشنامه دیگر، پرومتئوس بی‌بند و پرومتئوس آتش‌آور، تنها به صورت قطعاتی باقی مانده‌اند. در Prometheus Unbound، هراکلس پرومته را از زنجیر خود آزاد می‌کند و عقابی را که هر روز برای خوردن جگر دائما در حال بازسازی تیتان فرستاده شده بود، می‌کشد. شاید با پیش‌بینی آشتی نهایی او با پرومتئوس، متوجه می‌شویم که زئوس تایتان‌های دیگری را که در پایان تیتانوماکی زندانی کرده بود، آزاد کرده است. در پرومتئوس آتش‌آور، تیتان درنهایت به زئوس هشدار می‌دهد که با پوره دریایی تتیس دروغ نگوید، زیرا سرنوشت او این است که پسری بزرگ‌تر از پدر به دنیا بیاورد. زئوس کهvc نمی‌خواست سرنگون شود، بعدا تتیس را با پلئوس فانی ازدواج کرد. محصول آن اتحاد آشیل، قهرمان یونانی جنگ تروا خواهد بود. زئوس با سپاسگزاری از هشدار، سرانجام با پرومتئوس آشتی کرد.

محققانِ کتابخانه بزرگ اسکندریه، آیسخولوس را نویسنده کتاب پرومتئوس در بند می‌دانستند. با این حال، از قرن نوزدهم، رودلف وستفال، در سال 1857 و دوباره در سال 1869، این ایده را به چالش کشید و تردیدها شروع شد. در سال 1911، A. Gercke اولین محققی بود که انتساب اشیل را رد کرد، درحالی که این تصور را که یک سه‌گانه پرومتئوس وجود دارد، رد کرد. دو سال بعد، شاگرد او F. Niedzballa نیز به این نتیجه رسید که این متن توسط شخص دیگری نوشته شده و براساس تحلیل واژگانی کلمات در نمایشنامه، در آثار دیگر آیسخولوس تکرار نمی‌شود. برخی تردیدهایی را در مورد موضوعات زبان‌شناسی، واژگان و سبک، به ویژه توسط مارک گریفیث، مطرح کرده‌اند، اگرچه او همچنان پذیرای این ایده بود که عدم قطعیت ادامه دارد و ممکن است انتساب سنتی صحیح باشد دیدگاه‌های گریفیث به‌طور خلاصه توسط گونتر زانتز و با جزییات زیاد توسط ماریا پیا پاتونی در سال 1987 به چالش کشیده شد. M. L. West شواهدی را علیه انتساب «غیب‌انگیز» یافت و پس از ویرایش هر هفت نمایشنامه، تحلیل و بررسی گسترده‌ای از آثار گریفیث، زانتز و پاتونی نوشت و به این نتیجه رسید که انتساب به آیسخولوس غیرقابل دفاع است.

برخی محققان خاطرنشان می‌کنند که برخی از مضامین این نمایشنامه در مقایسه با مضامین دیگر نمایشنامه‌های او برای آیسخولوس بیگانه به‌نظر می‌رسد. محقق ویلهلم اشمید استدلال می‌کند که نمایشنامه‌نویسی که چنین تقوایی نسبت به زئوس در دعانویسان و آگاممنون نشان داد، نمی‌توانست همان نمایشنامه‌نویسی باشد که در Prometheus Bound علیه زئوس به دلیل استبداد خشونت‌آمیز قیام می‌کند. M. L. West استدلال کرد که Prometheus Bound ممکن است اثر پسر آیسخولوس، Euphorion باشد که او نیز یک نمایشنامه‌نویس بود.

پاسخ به برخی از این پرسش‌ها این است که قوی‌ترین ویژگی نمایشنامه در نمایش انسانیت آنهاست. جنبه‌های اسطوره‌ای و مذهبی در مقایسه با برخورد اراده‌ها که بین زئوس و پرومتئوس رخ می‌دهد، فرعی تلقی می‌شوند. شورش پرومتئوس توسط آیسخولوس اختراع نشد؛ او فقط روح انسان را در اشکال قدیمی دمید. این نمایشنامه «پرومتئوس در بند» تنها بخشی از داستان را در بر می‌گیرد. در ادامه، آیسخولوس این شانس را داشت که به شخصیت زئوس زاویه بدهد و به او نشان بدهد که جنبه‌های تحسین‌برانگیزتر و سخاوتمندانه‌تر را یاد می‌گیرد و توسعه می‌دهد. بعدا در این سه‌گانه، یک زئوس خیرخواه تاثیر عمیق‌تری خواهد داشت. در این نمایش زئوس ظاهر نمی‌شود؛ ما از ظلم زئوس یاد می‌کنیم، فقط از کسانی که از آن رنج می‌برند. دیدگاه شخصیت‌ها نباید با دیدگاه نویسنده یکسان باشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...