محسن آزموده | اعتماد


در نگاه عموم وقتی از نقد و انتقاد سخن به میان ‌می‌آید معمولا نگرشی منفی و سلبی به ذهن متبادر می‌شود. در نگاه سنتی، هرگاه سخن از یک متن در میان باشد، نقد آن به معنای ردیه نوشتن بر آن است. روش تاریخی-انتقادی در نقد کتاب مقدس اما به این معنا نیست و چنان که لیلا هوشنگی در مقدمه کتابی به همین نام نوشته، هدف از آن لزوما رد مرجعیت دینی و الاهیاتی آن نیست، بلکه محققان با این روش می‌خواهند بدون نگرشی الزاما منفی، خوانشی دقیق یا تحلیلی نو از متن مقدس ارایه دهند. کتاب «روش تاریخی-انتقادی در نقد کتاب مقدس» [The historical-critical method] نوشته ادگار کرنتز [Edgar Krentz] به تازگی با ترجمه مشترک فاطمه صبایی و زهرا جعفری‎پناه به همت نشر کرگدن منتشر شده است.

روش تاریخی-انتقادی در نقد کتاب مقدس» [The historical-critical method] نوشته ادگار کرنتز [Edgar Krentz]

این ترجمه تحت نظارت دکتر لیلا هوشنگی دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه الزهرا (س) انجام شده و ایشان به عنوان ویراستار ترجمه، پیشگفتاری بر این کتاب نوشته‌اند. به این مناسبت و برای آشنایی با این کتاب با او به گفت‌وگو نشستیم:

‌در ابتدا برای مخاطبان کمتر آشنا و ناآشنا بفرمایید منظور از تعبیر «نقد» در اصطلاح «نقد کتاب مقدس» چیست؟

با سلام و سپاس از دعوت شما برای این گفت‌وگو، نکته نخست درباره اصطلاحِ نقد این است که ما اغلب در کاربرد اولیه، نقد را در خصوص سخنان دیگران و در قالب شفاهی تصور می‌کنیم و مراد از آن را ذکر نکات منفی بحث و موارد متناقض و نکات دال بر ضعف در سخنان و حتی گاهی به یافتن خطایی در خودِ سخنران و گوینده در نظر می‌گیریم. اما وقتی درباره نقدِ متن صحبت می‌کنیم با توجه به پیشینه آن در مباحث علمی و روشمند، این نقد دارای مراحلی است که گام به گام انجام می‌شود و در اینجا بهتر است با مثال پیش برویم. در مرحله نخستِ نقد متن باید بررسی شود که آیا این متن به نویسنده قابل انتساب است. فرض بگیرید معلمی برگه دانش‌آموزی را بخواهد تصحیح کند، صحت انتساب این نوشته به دانش‌آموز اولین قدم در نقد این متن محسوب می‌شود، برای مثال خطِ او و شکل نوشتار را می‌سنجند . در مرحله دوم، بحث سبک نگارش است که آیا این دانش‌آموز می‌تواند در پایه مورد نظر مثلا کلاس دوم در این سطح بنویسد و این مفاهیم و واژگان یا جمله‌بندی‌ها را می‌توان به او نسبت داد. سومین مرحله، بررسی موقعیت تاریخی و امکان انتساب این متن به آن دوره مورد نظراست؛ مثلا آیا در قرن اول میلادی اصلا مفاهیمی در حوزه مسیح‌شناسی یا تثلیث مطرح شده بود که حال با دقت در کاربرد واژگان این متن را بتوان متعلق به آن دوره دانست؛ این مورد درباره نقد اناجیل چهارگانه و روایت آن بسیار مورد توجه بوده است. در مرحله بعدی است که به نقد خود محتوا از نظر عقلی و نقلی و نیز فلسفی یا علمی پرداخته می‌شود. دست آخر، در فهم یک متن یا قطعه‌ای از متن با توجه به سیاق کلی و زمینه‌ای که متن در آن ظهور یافته، متن مکتوب مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد، به تعبیری دیگر سنجش شرایط مکانی و زمانی نویسنده از لابلای متن.

زمانی که بحث از متون مقدس scriptures طرح می‌شود جایگاهِ نقد بسیار چالشی می‌شود به ویژه درسنت‌های‌دینی متن‌محور مانند یهودیت، مسیحیت و اسلام. به سبب نقد متون مقدس، دیدگاه‌های مختلفی نسبت به متن پدید می‌آید و همین ملاک و معیاری می‌شود برای مکاتب مختلف جدید درباره مسیحیت و کتاب مقدس. تبعا کلیساهای مختلف نیز به واسطه تلقی‌های متفاوت نسبت به کتاب مقدس مواضعی مختلف دارند و همین امر سبب شده فرقه‌ها یا به تعبیر مسیحیان کلیساهای متعددی هم شکل بگیرند.

در سنت اسلامی هم برای مثال می‌توان به بحث حدیث و نقد متون و منابع حدیثی و نکته تاریخی منع کتابت حدیث اشاره کرد. در این نقادی هم درایت‌‌الحدیث را داریم و هم نقد راویان و صحت انتساب به راوی را داریم. در مرحله نخست، بر حسبِ وثاقت راوی دسته‌بندی‌های متعددی از احادیث شده است، ولی اصل بحث نقدِ متن راجع به محتوای حدیث است که آیا با قرآن و با عقل همخوانی دارد یا در تعارض است و به این ترتیب احادیث سنجیده و دسته‌بندی می‌شود. به این ترتیب، هم‌اکنون مکاتب مختلفی در شناخت اسلام پدید آمده است.

‌وقتی از «روش تاریخی- انتقادی» در نقد کتاب مقدس گفته می‌شود، این ذهنیت در مخاطب ایجاد می‌شود که گویی «روش‌»های دیگری هم در «نقد کتاب مقدس» وجود دارد. به اختصار بفرمایید این روش‌ها چیست؟

بله روش‌ها بسیار متفاوت و متعدد هستند، اما گاهی هم یک روش را با چند نام در برهه‌های مختلف خوانده‌اند برای نمونه خود روش نقد تاریخ را گاهی نقد برتر و گاهی نقد دستوری نامیده‌اند. درباره دیگر روش‌های مطرح در نقد متن و نقد کتاب مقدس باید اشاره کنم که کرنتز در فصل سوم به بحث از روش‌های مختلف پرداخته است. البته قصد ندارد که این روش‌ها را به تفصیل معرفی کند، چون در این باره کتاب‌های بسیاری نوشته شده است و او قصد ندارد کتاب درسی درباره روش‌ها بنویسد.

یکی از روش‌های مهم و قدیمی در نقد متن، مطالعات ریشه‌شناسی یا به اصطلاح فقه‌اللغوی است که به قواعد دستوری تاریخی و واژه‌شناسی می‌پردازد و برای فهم متونی مثل کتاب مقدس سراغ زبان‌های باستانی می‌رود. البته باید متذکر شوم که این زبانشناسی تاریخی مطالعه‌ایست فراتر از مطالعه‌ صِرفِ معانی واژگان یا تاریخ تحولات لغات یا مطالعه صرف و نحو بلکه برای مطالعه انواع فرم و اهمیت و معنای زبان و ادبیات است.

‌درباره انواع نقد چه می‌توان گفت؟

درباره انواع نقد‌ها به ویژه درباره کتاب مقدس می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: نقد متن، نقد منابع، نقد صورت یا فرم، نقد ادبی و نقد علمی اجتماعی . همچنین نقدهای فمینیستی و آزاد اندیشانه و پسا استعماری که به دیدگاه‌های خاص مرتبط است و این نوع نقدها را نقد ادبی خواننده محور می‌خوانند. به‌هرروی، هر کدام از این موارد توضیحات و اهداف خاص خود را دارند. شاید مهم‌ترین مورد نقد ادبی باشد که متن را به مثابه ادبیات بررسی می‌کند یعنی در ساختار و سبک ادبی متن مطالعه می‌شود و به واکاوی روایت، موتیف‌ها و شخصیت‌ها می‌پردازند.برای نمونه از نقدهای جدی در اناجیل بر اساس این روش همین است که آیا این روایت‌ها به منزله بیوگرافی یا شرح حال هستند یا گزارشی هستند مستند و تاریخی درباره حیات عیسی یا که بیشتر روایتی هستند مبتنی بر بینشی ایمانی از نگاه یاران نزدیک یا حواریون عیسی. هریک از این دیدگاه‌ها به فهمی متفاوت از متن اناجیل چهارگانه می‌انجامد.

همینطور در نقد صورت یا فرم به تحلیل سبک‌های ادبی یا ژانرها و کارکرد اجتماعی آنها پرداخته می‌شود. برای مثال درباره تمثیل‌ها، ادعیه یا فرامین حقوقی به عنوان ژانرهای مختلف تحقیق و مطالعه موردی می‌شود. از نقدهای مهم دیگر، نقد علمی اجتماعی است که به فهم جامعه‌شناسانه یا انسان‌شناسانه از متن در جهان اجتماعی آن می‌پردازد.

از دیگر روش‌های مهم، نقد ساختارگرایانه است که می‌توان ذیل آن به صورت جزئی‌تر به نقدهای مبتنی بر نشانه‌شناسی، اسطوره‌شناسی و روایت‌شناسی اشاره کرد. همچنین از نقدهای روانکاوانه باید نام برد. به صورت کلی، این نقدها را درباره همه متون مقدس بنابر شرایط اجتماعی و فرهنگی و اعتقادی در سنت‌های دینی مختلف به‌کار بسته‌اند. برای اطلاعات بیشتر درباره این روش‌ها و نیز کاربست آن در کتاب مقدس و قرآن به کتاب خانم دکتر فاطمه توفیقی ارجاع می‌دهم با عنوان روش‌های مدرن در تفسیر متون مقدس.

‌در مقدمه‌ای که بر کتاب نوشته‎اید به اختصار درباره دو معنای تاریخ متن مقدس اشاره کرده‌اید. مراد از تعبیر «تاریخی» در این روش خاص چیست و نقد تاریخی- انتقادی چه ویژگی‎ها و تمایزاتی با سایر روش‎ها دارد؟

درباره تاریخ باید تاکید کنم که این واژه اساسا بسیار مبهم است، در معنای علم تاریخ نیز نظریه‌های مختلف مطرح است که بهترین کتاب در این خصوص اثر ‌ای اچ کار است با عنوان تاریخ چیست؟ او در این کتاب در مقام یک مورخ به طرح و بررسی مهم‌ترین نظریه‌ها پرداخته است. در نگاهی کلی، تاریخ به معنای ساده رویداد‌های گذشته است و به معنای دوم، علم تاریخ یعنی مطالعه و پژوهش درباره رویدادهای گذشته که قاعدتا مبتنی بر گزاره‌های تاریخی و تحلیل آنهاست و البته در این تحلیل از فنون متعددی بهره گرفته می‌شود از جمله سکه‌شناسی و علم انساب و علم آمار و جز اینها. هر سنت دینی در مواجهه با تاریخ درگیر چالش‌هایی بزرگ می‌شود، مراد ما نگاه جدید به تاریخ است و آن را به مثابه دانشی نوین دانستن که باید با بهره‌گیری از روش‌های علمی، به نتایجی روشن و دقیق دست یابد.

به‌هرروی، به صورت مختصر هر متن نگاشته شده را دست کم به دو معنا می‌توان تاریخی دانست: 1- این متن می‌تواند درباره تاریخ گزارش کند، به عبارتی دیگر درباره اشخاص، رخدادها و موقعیت‌های اجتماعی یا درباره آرا و اندیشه‌ها؛ پس این متن درباره تاریخ است و می‌توان بر اساس نگاه نقادانه به محتوای متن، به آن شرایط سیاسی، اجتماعی یا دینی دوران‌هایی که در طول آن متن تولید شده دست یافت و درباره آن داوری کرد.2- این متن می‌تواند تاریخ خود را داشته باشد یعنی تاریخ خودِ متن، ما به آنچه متن می‌گوید و داستانی که می‌گوید کار نداریم بلکه ماجرای کتاب برای ما مهم است: چگونه، چرا، چه وقت، کجا و در چه شرایطی متن یا کتاب مورد بحث پدید آمده است؟ چه کسانی آن را پدید آورده‌اند؟ چه عوامل گوناگونی درخاستگاه، شکل‌گیری و تحول آن اثر گذاشته است؟ در الهیات جدید مسیحی، شلایر ماخر شروع‌کننده بحث هرمنوتیک و پایه‌گذار الهیات جدید باور داشت که هیچ متنی نداریم که متن بشری نباشد زیرا این متن در تاریخ و بر روی زمین نگاشته شده و تمامی این موارد نقادانه درباره آن صدق می‌کند.

‌سابقه و پیشینه روش نقد تاریخی-انتقادی خوانش کتاب مقدس چیست؟

اگر در جهان مسیحیت ماجرای نقد متن را بخواهیم به صورت کلی بررسی کنیم می‌توان آن را در پنج مرحله دسته‌بندی کرد. در نخستین مرحله مشخصا به صورت سنتی تماما سعی شده تا وحدت اعتقادی و در پی آن نظم و آرامش در کلیسا حفظ شود و دیدگاه جزم‌اندیشانه غالب باشد؛ به ویژه آنکه در مسیحیت این وحدت رویه و نظارت بر اعتقادات به پشتوانه قدرت سیاسی یعنی حکومت دینی به نوعی دوچندان می‌شد. اما مرحله دوم که در واقع نخستین ظهور و بروز بحث نقد مدرن هست همزمان با دوره نوزایی یا رنسانس از قرن پانزدهم شروع شد. ماجرا اینگونه بود که پس از جمع‌آوری نسخه‌های خطی و اختراع ماشین چاپ عملا تعداد کافی از نسخه‌ها در اختیار دانشمندان و محققان قرار گرفت به این ترتیب با آشنایی به زبان‌های مختلف و مطالعات متون عبری یونانی و استفاده از روش لغت‌شناسی برای فهم و تفسیر کتاب مقدس آغاز شد. لورنسو والا شروع‌کننده مباحث جدید در فهم تاریخی کتاب مقدس بودند. در این میان ظهور حرکت اصلاح‌طلبانه لوتر در آلمان و نیز ژان کالون در فرانسه و تستوئینگلی در سوییس این بحث را بسیار گسترش داد. اینان کلیسا و سنت کلیسایی را دارای مرجعیت ندانستند و پروتستان‌ها، تنها و تنها کتاب مقدس را صاحب مرجعیت دانستند و بدان جایگاهی خاص بخشیدند.

لیلا هوشنگی

آنچه لوتر در اصلاح کلیسا بیان کرد مبتنی بر مرجعیت کتاب مقدس و نفی جایگاه کلیسا در مقام مرجع نهایی فهم کتاب مقدس بود، او قائل به سه نور بود؛ نور طبیعت، نور فیض و نور جلال. در واقع، درنور طبیعت همان عقل معاش بود انسان به زندگی روزانه‌اش می‌پردازد. اما نور فیض برای فهم کتاب مقدس است. آنچه لوتر در قالب نور سوم یعنی نور جلال مطرح کرد این بود که این نور آینده است، یعنی هنگامی که مسیح رجعت کند مطالبی که در کتاب مقدس قابل فهم نیست فهمیده خواهد شد و این فهم مبتنی است بر اصل ایمان. این اتکای مطلق پروتستان‌ها به کتاب مقدس سبب شد تا با شروع نقد تاریخی کتاب مقدس بسی بیش از کاتولیک‌ها به چالش کشیده شوند و درصدد پاسخگویی برآیند.

اما در مرحله سوم که شک روشمند است با ظهور دکارت و آرای او، در هر آنچه که مرجعیت داشت از جمله سنت و کلیسا شک مطرح شد. همچنین به سبب پیشرفت علم و نتایج روش تجربی به صورت جدی‌تری بسیاری از مباحث کتاب مقدس به چالش کشیده شد. از یک سو، در بحث ستاره‌شناسی و نجوم کوپرنیک و کپلر نقد جدی بر هیئت بطلمیوسی مطرح کردند. از سویی دیگر، در مباحث علمی جدید فیزیک و مکانیک که گالیله و نیوتن مطرح کردند این چالش ادامه یافت. کلیسا تمام شبه‌علم ارسطو و دیگر متفکران یونان باستان را مبنای فهم خود از کتاب مقدس قرار داده بود و با هر نگرش نو و روش جدید علمی که این فهم و تفسیر را بر هم می‌زد به‌شدت مقابله می‌کرد.

در واقع این تغییرات همگی به معنای روش جدید دستیابی به معرفت و تاثیر آن بر تفسیر کتاب مقدس بود. منازعه میانه عقل و ایمان از نظر دکارت و سپس اسپینوزا به اوج خود رسید. اسپینوزا گفت حقیقت نمی‌تواند در تضاد با حقیقت باشد، پس فهم کتاب مقدس مشروط است به عقل و باید مطابق با آن باشد، اما همچنان کلیسا تاکید داشت کتاب مقدس مبنای معرفت است.

مرحله بعدی که ظهور نقد تاریخی بود در دوره روشنگری رخ داد و مرحله آخر به کارگیری روش تاریخی در فاصله سال‌های ۱۸۲۰ تا ۱۹۲۰ بود. کتاب کرنتز، به تفصیل تمامی مباحث این دو دوره با بیانی شیوا و نسبتا ساده به دست داده است.

‌متن مقدس از دید معتقدین به آن معمولا متنی فراتاریخی و حاوی مضامینی فرازمانی و فرامکانی است. با این مفروض آیا رویکرد تاریخی به متن مقدس نقض غرض و رهزن نیست؟

در واقع این پرسش ریشه‌ای‌ترین و چالشی‌ترین پرسش مطرح در بحث نقد تاریخی است. همان مفهوم منفی برای نقد را باید در نگرشی سراغ گرفت که مبتنی بر معرفت‌شناسی جدید است. در این نگرش فلسفی قائلند تمام حوادثی که در این دنیا رخ می‌دهد با هم قابل مقایسه‌اند، زیرا این حوادث همه با هم سنخیت دارند و از یک نوع‌اند. در این عالم که مجموعه واحدی است، میان حوادث رابطه علی و معلولی برقرار است. نکته آخر اینکه ارتباط میان حوادث زوال‌ناپذیر است و ضرورت دارد. به این ترتیب، دیوید هیوم با رد صریح و قاطع معجزات بیان کرد که در واقع میان نقل و روایتِ وقوع معجزات با اعتقاد به وقوع آن خلط شده است. این نگاه نقادانه تیغ تیز نقد تاریخی است که به سراغ متن مقدس آمده و به همین سبب است که در جهان مسیحیت نیز اولین کتاب‌هایی که در نقد کتاب مقدس نوشته شد بسیار موج ایجاد ‌کرد و با مخالفت‌های شدید مواجه ‌شد. به گونه‌ای که کسانی مثل لسینگ و شوایتسر نیز کتاب خود را در نقد متن مقدس پس از مرگشان بود که به چاپ ‌رسانده‌اند. اما پس از چالش‌های فراوان پذیرفته شد که متن عهدین مثل همه متون باید نقد شود و به این ترتیب مفاهیم فراتاریخی، فرازمانی و فرامکانی بودن دیگر در نگاه مدرن و از دوره روشنگری به چالشی جدی کشیده شد.

‌مهم‌ترین دستاوردها و نتایج نقد تاریخی-انتقادی متن مقدس چه بوده است؟

سوال دقیق و مهمی است و در این کتاب، ادگار کرنتز در فصلی با عنوان پیش فرض‌ها و دستاوردها، مفصل بدان پرداخته است. او می‌نویسد نتایج حاصل از این روش به‌شدت به استفاده از این روش اعتبار می‌بخشد. همه ابزارهای پژوهشی را این پژوهشگران انتقادی فراهم کردند از جمله دستور زبان واژگان زبان‌های مختلف باستانی و کلاسیک، کشف الآیات و فرهنگ‌های الهیاتی. این آثار مقدماتی، ابزارهایی را برای تمام مفسران فراهم کرده تا ترجمه‌هایی دقیق و انتقادی را پدید بیاورند. محققان با استفاده از روش‌های علمی باستان‌شناسی تمام راه‌های اشتباه پیشین راتوانسته‌اند تصحیح کنند. به‌واسطه مطالعه بستر جغرافیایی و تاریخی نور تازه‌ای به تاریخ حیات قوم بنی‌اسراییل و کلیسای اولیه و نیز فرهنگ‌های خاور نزدیک تابانده شده است.

به این ترتیب، به نظر کرنتز ما درک بهتری از کتاب مقدس و سیر تاریخ کتاب مقدس یافته‌ایم. همچنین با پذیرش ویژگی زمانمند یا تاریخی بودن کتاب مقدس می‌توانیم بخش‌های مساله‌ساز و معضل‌دار آن را همدلانه‌تر بفهمیم. به نظر کرنز این نقد تاریخی روشی است که خود را اصلاح می‌کند و ما را از اینکه خودسرانه، وقایع و نظریات تندروِ نامعقول را بازسازی کنیم دور می‌سازد. علاوه بر این، روش مذکور در بینش الهیاتی تغییرات مهمی را در پی داشته است و مایه بازاندیشی در ماهیت متون مقدس و مفاهیم اصلی الهیات و پیدایش شاخه‌های الهیات جدید شده است. به عبارت دیگر نقد تاریخی برای متالهان روشن ساخته است که همه‌چیز نسبی است، اما ایمان نیازمند یقین است. به این ترتیب باید به ماهیت حقیقی ایمان دست یافت: حقیقتی وجود دارد که نباید با دلایل تاریخی ارایه شود؛ این دیدگاه منتقد مومن است.

‌آیا این روش را می‌توان برای خوانش سایر متون مقدس در دیگر ادیان نیز به کار گرفت؟

درباره پرسش شما باید توضیح بدهم که عملا آنچه در جهان مسیحیت رخ داد، تماما بر یهودیت هم اثر گذاشت. زیرا که در عهدین، بخش نخست یعنی عهد عتیق که نامگذاری مسیحیان است، عملا همان کتاب مقدس عبری یهودیان در این ماجرا نقد شد.البته پیش از شروع جریان نقد تاریخی در دوره روشنگری، مواردی از دوره ابن عزرا، حدود قرن 13 میلادی و سپس اسپینوزا در قرن 17 میلادی شروع شده بود، اما به صورت جدی در دوره اخیر عملا یهودیان نیز درگیر روش نقد تاریخی شده‌اند.

در سنت اسلامی و بحث از قرآن می‌توانیم به کاری که تئودور نولدکه، محقق آلمانی در قرن بیستم با عنوان تاریخ قرآن شروع کرد و شاگردانش آن را ادامه دادند و کتاب را تکمیل کردند اشاره کنم. اما این روند ماجرای خود را دارد. در ایران همکاران فاضلم آقای مرتضی کریمی‌نیا و مهرداد عباسی و محققان دیگر این دیدگاه را درباره قرآن پیگیری می‌کنند و آثار مختلفی ترجمه و تالیف شده است که بدان‌ها ارجاع می‌دهم.

درباره حدیث، کسانی چون گلد سیهر این نگاه نقادانه را به کار بردند و تا حال حاضر آثار بسیار متعددی نگاشته شده است. به‌طور کلی، تغییر نگرش است که به پیدایش روش جدید منجر می‌شود و در این روش جدید آنچه در هر سنتی رخ می‌دهد بسته به سیاق و بستر آن متفاوت است. در جهان اسلام این روش، نتایج و دستاوردهای آن در حوزه‌های مختلف مطالعات اسلامی، مطالعات قرآن و حدیث به صورت جدی در حال پیگیری است.

‌مختصری هم درباره کتاب و نویسنده بفرمایید. نخست بفرمایید نویسنده این کتاب کیست؟ کتاب حاضر در مجموعه آثار کرنتز و به‌طور کلی در میان آثار مربوط به روش تاریخی-انتقادی چه جایگاهی دارد؟

ادگار کرنتز متولد میشیگان در سال 1928، استاد و محقق در الاهیات مسیحی، شاخه لوتری بود.وی در امریکا تحصیل کرد و سال‌ها پس از اخذ دکتری در رشته مطالعات کلاسیک در دانشگاه واشنگتن مشغول به تدریس در دانشگاه‌ها و مدارس الاهیاتی متعددی بود. کرنتز همچنین از سال 1957 در مقام کشیش در کلیساهای مختلف میسوری به وعظ و فعالیت‌های تبلیغی مشغول بود. علاقه‌مندی کرنتز به بحث روش تاریخی- انتقادی به سال 1963 بازمی‌گردد که دوره مطالعاتی را در توبینگن آلمان نزد ارنست کازمان گذراند، کازمان به وی آموخت که چگونه می‌توان دیدگاه کلیسای لوتری را با تفسیر رادیکال از عهد جدید ترکیب کرد. به این ترتیب مهم‌ترین اثر کرنتز، روش تاریخی- انتقادی در سال 1975 به چاپ رسید. او سال 2021، در 93 سالگی، در روز 31 اکتبر که مناسبت مهمی در کلیسای اصلاحگر به شمار می‌آید از دنیا رفت. برخی بر این نظرند وفات او در این روز به نوعی نمودی است از حیات وی و شهرتش در پایبندی به کلیسای لوتری و تلاش مستمر در پیشبرد اصلاحات در کلیسا.

گفتنی است کرنتز از سال 1971 در باستانشناسی هم تلاش‌های گسترده‌ای را آغاز کرد، وی در مناطق متعددی که مرتبط با گزارش عهد جدید است، فلسطین و به ویژه شهر اورشلیم، مشغول به کار باستانشناس بود - یک فرزندش متولد بیت‌لحم است. همچنین در مقام عضو کمیته فدراسیون جهانی مطالعات لوتری به کشورهای متعددی سفر کرده است: برزیل، آلمان شرقی، مجارستان، فیلیپین، سوئد و سوییس.تحصیلات ادگار کرنتز سبب شد تا او از دانشی فراگیر و عمیق برخوردار شود. همچنین آشنایی وی با فلسفه یونانی و رومی و با فرهنگ مدیترانه‌ای در کنار یافته‌های باستان‌شناسانه و نیز پایبندی وی به ارایه وعظ و خطابه در کلیسا و برگزاری شعائر مسیحی که به‌طور مستمر عهده‌دار بود، باعث شد تا تفسیر وی از متون مقدس حاکی از درکی ژرف و برخوردار از بینش‌هایی خاص باشد. او مقالات متعددی درباره تفسیر کتاب مقدس، کتابشناسی منابع و مآخذ تخصصی در حوزه مسیحیت و نیز یافته‌های باستان شناسانه نگاشته است. از جمله مقالات مهم وی، « کلام حیات‌بخش: بُرنده‌تر از هر شمشیر دو دم» است. اما این تک‌نگاری از مهم‌ترین آثار خود وی است و از جمله آثار کلاسیک در این حوزه مطالعاتی.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...