25 آبان ماه مصادف با بیست و سومین سالگرد ارتحال علامه محمد تقی جعفری است؛ به همین بهانه در این نوشتار نگاهی داریم به یکی از اولین آثار ایشان كه در سال 1338 هجری شمسی در رابطه با رابطه میان دین و علم جدید نوشته شده است.

تعاون الدین و العلم علامه محمد تقی جعفری

 این کتاب که به زبان عربی نوشته شده است شامل مباحثی بسیار دقیق و بدون جانب‌داری در موضوع خود است و نشان می‌دهد که مولف آن چه دغدغه‌ای داشته است. ابتدا باید درباره واژه «متجدّد» که در عنوان آمده است مقدمه‌ای گفته شود سپس وارد بحث از کتاب شویم.

دنیای جدید غالباً با واژه «مدرن» (Modern) شناخته می‌شود؛ واژه مدرن از ریشه لاتین به معنی «امروزی»، «اکنون موجود» یا «مربوط به اکنون» مشتق شده است و ابتدا در زبان فرانسه وارد شده است و سپس به دیگر زبان‌ها راه یافته است. از لحاظ معنای اصطلاحی عموماً در غرب آن را مقابل «باستانی» یا «قرون میانه» می‌دانستند و چیزی را مدرن می‌خوانند که متفاوت از دوره باستان و میانه باشد (1).

در ایران واژه را یا به همان شکل به کار می‌برده‌اند یا آن را به «تجدّد» ترجمه کرده اند؛ گاهی نیز از «نوین» به عنوان صفت در ترکیبات استفاده شده است. چون ریشه عربی اجازه اشتقاق زیادی می‌دهد، مثلاً می‌توان صفت «جدید» ساخت یا اسم فاعل «متجدّد»، کاربرد آن بیشتر بوده است. از طرف دیگر، «تجدّد» از باب تفعّل برای معانی مطاوعه، تکلّف، اتّخاذ، تجنّب و در معنی استفعل به کار می‌رود (2). از این رو، می‌توان «تجدّد» را در معنی نوکردن متقابل انسان و جهان، نوین شدن، خواست نوشدن و مانند آن فهمید.

در این مقال، مجال پرداختن به این نیست که تجدد (مدرنیسم) در غرب چگونه شکل گرفته است، اما می‌توان از این موضوع گذشت و از منظری دیگر وارد شد. دیدیم که تجدد را می‌توان به خواست و طلب «نو شدن»، انسان و جهان فهمید؛ اما پیش از آنکه بتوان چیزی را نو کرد، باید آن چیز موجود باشد.

در غرب تجدد به معنی نوکردن چیزی بود که از دوره باستان و میانه به آنها رسیده بود؛ بدیهی است که برای انسان ایرانی نوکردن باید نو کردن چیزی از فرهنگ و سنت خودش باشد، بر خلاف آنچه که معمولاً تجدد را برگرفتن اندیشه‌های غربی می‌پندارند و می‌بینیم که چنین کاری تاکنون راهگشایی زیادی نداشته است، زیرا مهم هدف گرفتن ریشه است.

علامه جعفری شخصیتی متجدّد است؛ در این معنی که نه تنها نگاه او به غرب هست بلکه فراموش نمی‌کند که باید چیزی از آن خودمان را نو کند. نگاه به غرب می‌تواند بسیار راهگشا باشد، زیرا می‌توان تجربه چند سده آنها را دید و آورده‌هایی از آن برگرفت. از طرف دیگر، اگرچه تجدد را به فرهنگ‌ها منتسب کردیم اما نباید فراموش کنیم که برخی از اندیشه‌ها جهان شمول هستند و غربی و شرقی ندارند؛ برای مثال علم چیزی است که نمی‌توان آن را منتسب به فرهنگ، زبان، قوم یا جغرافیای خاصی کرد.

پس هر گاه بخواهیم که تغییرات جهان معاصر را اعمال کنیم نباید در افراط و تفریط محصور شویم. ویژگی علامه جعفری این است که از هر دو طرف اجتناب می‌کند. نگاهی به کتاب «همیاری دین و علم: بحث از حقیقت دین و مرزهای علم» به خوبی این مسئله را نشان می‌دهد.

زمان انتشار این کتاب بیش از یک سده پس از تاسیس دار الفنون و حدود نیم قرن بعد از فرمان مشروطیت است؛ یعنی در ایران زمان علم و سیاست هر دو تغییرات عمده را تجربه کرده‌اند و اندیشه‌های جدید در ایران منتشر شده است.

اما این جنبش‌ها به دلیل گسستی که از سنت ایرانی داشتند همیشه در میانه نزاع دو گروه سنتی و متجدّد بوده‌اند. هر دو طرف این منازعه برای خود دلایلی داشتند که سبب می‌شد هیچ کدام نتوانند گروه دیگر را به حاشیه ببرند. در این زمان نیاز به اندیشه‌هایی که بتواند حکم میان این مسائل باشد احساس می‌شد.

به نظر می‌رسد که یکی از اهداف کتاب «تعاون الدین والعلم» این باشد. با این حال، در متن کتاب دغدغه‌ای بنیادی تر دیده می‌شود: ضرورت توجه به علم جدید و بهره گیری درست از آن.

علامه جعفری متفکری جستجوگر بود؛ تمامی آثار ایشان گفتگو، در معنای عام، با نویسندگان و متفکران دیگر است، از راسل و وایتهد گرفته تا اصحاب دایرة المعارف. این ویژگی سبب شده بود تا بتواند درک کند که دیگر نمی‌توان همان سنت پیشین را ادامه داد؛ چیزی جدید نیاز بود. اما بدون در نظر گرفتن سنت نمی‌توان چیز جدیدی ساخت که مناسب حال باشد.

از طرف دیگر، برخی از منازعات در حوزه علم در آن زمان به سمت و سویی می‌رفتند که نادرست بود؛ برای مثال، آنچه که تعارض علم و دین خوانده می‌شد در واقع تعارض دین داران و اهل علم جدید بود. در کتاب همیاری دین و علم برای گذر از این تعارض ظاهری حقیقت دین و حدود علم و کارکردهای هر دو در نظر گرفته شده است تا مشخص شود که این دو چگونه می‌توانند با هم همیاری کنند؛ فراموش نکنیم که عنوان کتاب گویای همین مسئله است.

این کتاب بر شیوه کتاب‌های مشابه خود نیست؛ زیرا دو برابر بیشتر از آنچه که حاوی بیان آموزه یا ادعایی باشد، پرسش‌های مهم و اساسی طرح شده است، یا اینکه هر جا که مدعایی آمده است پس از آن پرسشی مهم در راستای آن مطرح شده است. از ویژگی‌های برجسته دیگر کثرت اعلام و اقوال مذکور است: از ارسطو و افلاطون و فلاسفه اسلامی گرفته تا ولتر و دیدرو و دیگر اصحاب دایرة المعارف و شوپنهاور و برجستگان علوم جدید. غیر آن ادبیات عربی فصیح آن نشانه تسلط مولف بر زبان و ادب عرب است؛ همچنین مولف در ابتدای کتاب، خطبه آن، در تمحیدیه به صورت دقیق تر، از براعت استهلال، صنعت ادبی اشاره ضمنی به موضوع نوشته، استفاده کرده است که این ظرافت‌ها نشان می‌دهد که هر سطر آن با دقت نوشته شده است.

طبعاً نمی‌شود به تفصیل محتوای کتاب را تبیین کرد اما ممکن است که برای خواننده چارچوبی کلی را نشان داد. در صفحات ابتدایی آن یک بند وجود دارد که به خوبی موضوع کتاب را مشخص می‌کند و ذیلاً ترجمه آن می‌آید:

«[غایت] دین به دست دادن شناخت خدا، و تکلیف و روز رستاخیز، و [غایت] علم چیرگی بر طبیعت برای ستایش زندگی، و [غایت] فلسفه آگاهی بر امور مطلقی که انسان از محتوای علوم به دست می‌آورد، است. این‌ها غایاتی هستند که حقایق ذکر شده [درباره آن سه] مد نظر دارند؛ پس در آن بدون تقلید و تعصب بنگر و اندیشه ات را از هر چیزی که تو را وادار به تفکری غیرمنطقی می‌کند، یا از [پیروی] دانشمند تجربی که از حوزه خودش خارج شده است یا فیلسوفی مغرور که خود را شاگرد خدا و بی نیاز از یادگیری علم می‌داند، تهی کن؛ آنگاه بنگر که آیا در میان این غایات تنازعی هست؟» (ص. 3)

این بند به خوبی نشان می‌دهد که هدف کتاب تحدید حدود دین، علم و فلسفه است به نحوی که هر کدام غایت خود را در نظر داشته باشند و دیگر علوم را نقض یا طرد نکنند. ممکن است که خواننده تصور کند که چنین کاری تا حدودی کم کردن از اهمیت علم است؛ چنین تصوری اشتباه است بلکه تنها هدف این است که نباید تصور کرد که علم تنها چیزی است که انسان نیاز دارد. رستگاری و سعادت دنیوی و اخروی تنها با علم میسر نمی‌شود ولی چنین نیز نیست که ما بی نیاز از علم باشیم. مولف در انتهای کتاب عبارتی زیبا آورده است:

«این کتاب تمام شد و بهره آن این بود: خداوند، تکلیف، رستاخیز، حقایقی که علم اثبات کرده است و ما علم را گرامی می‌داریم و در برابر آن فروتنیم و در نور آن زندگی [دنیوی] می‌کنیم.» (ص. 300)

کتاب تعاون الدین والعلم: یبحث عن حقیقة الدین وحدود العلم نوشته علامه محمد تقی جعفری در بیست و دوم رمضان سال 1378 هجری قمری مصادف با یازدهم فروردین سال 1338 خورشیدی به همت سید علی خلیلی و در مطبعه حیدری تهران منتشر شده است.

یادداشت‌ها:
برای ریشه شناسی (etymology) واژه بنگرید به:
Oxford Dictionary (see origin of the word); Harper Douglas, “Etymology of modern,” Online Etymology Dictionary, accessed November 13, 2021, ttps://www.etymonline.com/word/modern
ابن حاجب، الکافية في علم النحو والشافية في علمي التصریف والخطّ، تحقیق صالح عبدالعظیم الشاعر، القاهرة: مکتبة الآداب، ص. 63.


ایبنا

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...
خاطرات برده‌ای به نام جرج واشینگتن سیاه، نامی طعنه‌آمیز که به زخم چرکین اسطوره‌های آمریکایی انگشت می‌گذارد... این مهمان عجیب، تیچ نام دارد و شخصیت اصلی زندگی واش و راز ماندگار رمان ادوگیان می‌شود... از «گنبدهای برفی بزرگ» در قطب شمال گرفته تا خیابان‌های تفتیده مراکش... تیچ، واش را با طیف کاملی از اکتشافات و اختراعات آشنا می‌کند که دانش و تجارت بشر را متحول می‌کند، از روش‌های پیشین غواصی با دستگاه اکسیژن گرفته تا روش‌های اعجاب‌آور ثبت تصاویر ...
به قول هلدرلین، اقامت انسان در جهان شاعرانه است... شعر در حقیقت تبدیل ماده خامی به نام «زبان»، به روح یا در حقیقت، «شعر» است. بنابراین، شعر، روح زبان است... شعر است که اثر هنری را از اثر غیرهنری جدا می‌کند. از این نظر، شعر، حقیقت و ذات هنرهاست و اثر هر هنرمند بزرگی، شعر اوست... آیا چنان‌ که می‌گویند، فرازهایی از بخش نخست کتاب مقدس مسیحی که متکی بر مجموعه کتب مقدس یهودیان، یعنی تنخ است، از اساطیر شفاهی رایج در خاور نزدیک اخذ شده یا خیر؟ ...
یک تنش مفهومی هست بین «نامکان بودن» و «مکان سعادتمند». این می‌تواند پارادوکس معنایی ایجاد کند که قرار نیست جایی وجود داشته باشد که سراسر فضیلت باشد... با پیدا شدن امریکا ما با یک زمین جدید روبه‌رو هستیم... ایده رمانتیک امرسون این است که ما یک سه‌گانه داریم: خود، جامعه و طبیعت. زمانی ما می‌توانیم به تعالی برسیم که وحدتی ارگانیک بین اینها شکل بگیرد... اگر آلن‌پو به خود حمله می‌کند و نشان می‌دهد این خود نه می‌تواند وحدت‌بخش باشد و نه خود وحدت دارد‌، کار ملویل حمله به ضلع طبیعت است ...