مریم دهقان | شهرآرا


پنجاه و هشتمین نشست نقد و بررسی جمعه‌های پردیس کتاب امروز با معرفی و نقد کتاب «در باب تسلی خاطر، آرامش در عصر ظلمت» [On Consolation: Finding Solace in Dark Times] اثر مایکل ایگناتیف [Michael Grant Ignatieff] ترجمه شیما شریعت در کتابفروشی پردیس کتاب با حضور مترجم و مصطفی ملکیان، نویسنده و پژوهشگر و علاقمندان به کتاب برگزار شد.

«در باب تسلی خاطر، آرامش در عصر ظلمت» [On Consolation: Finding Solace in Dark Times] اثر مایکل ایگناتیف [Michael Grant Ignatieff] تسلای خاطر

مهدیه یاوری، دبیر نشست در ابتدای این گردهمایی فرهنگی به معرفی کتاب پرداخت و گفت: ما در کتاب «در باب تسلی خاطر» با موضوع درد و تسلّی مواجهیم. نویسنده درد را به مثابه امکانی برای رشد تعریف می‌کند. او معتقد است همه ما در معرض درد هستیم که جزو جدایی ناپذیر بشر است.

یاوری در ادامه توضیح داد: دو نوع رنج با عنوان، رنج وضعیت و رنج موقعیت در کتاب معرفی می‌شود. رنج موقعیت مانند مرگ عزیزان، منزلت پایین اجتماعی، از دست دادن شغل و ... است که موقتی و گذرابودن مهمترین خصلت آن است و می‌توان از آن عبور کرد. رنج وضعیت پایدارتر است و محصول نوعی قرارگیری ما در جهان هستی است.

یاوری افزود: حال نویسنده در این کتاب با معرفی ۲۱ شخصیت که هر کدام رنجی را متحمل شدند و راهی برای رفع آن پیدا کرده‌اند به توصیف رنج و روش‌های تسلّی دادن و تسلّی یافتن می‌پردازد. تحمل رنج در دوره معاصر و پیش از رشد صنعت سخت‌تر شده در حالیکه زمانی دین، میان مردم جهان پررنگ‌تر بود و افراد با نگاه به این موضوع که بهشت برین در انتظارشان است رنج را راحت‌تر تحمل می‌کردند.

وی بیان کرد: نویسنده به اینکه چگونه افراد در طول تاریخ به دنبال آرامش بودند و آن را پیدا کردند و چگونه درد در دوره‌های مختلف بروز کرد. چگونه فرهنگ ها، درد‌ها و رنج‌ها را تعریف می‌کردند و به تصویر کشیدند و افراد برای پیدا کردن آرامش تلاش کردند و خود را تسلّی دادند می‌پردازد البته میان تسلّی و تسکین تفاوت وجود دارد. عنصر اصلی تسلّی از نگاه ایکناتیف، امید و آرامش است، اما تسکین گذرا و جسمانی است، تسلّی عمیق‌تر و پایدارتر است.

یاوری تصریح کرد: یکی از مهمترین دلایل اهمیت کتاب این است که نویسنده تسلّی را در جایی پیدا می‌کند که افراد عادی به دنبالش نیستند. تسلّی خاطر یک تجربه منفرد نیست بلکه یک عمل همبستگی است و به نوعی یادآوری جمعی به افراد می‌شود و نشان می‌دهد ما تنها نیستیم و نیاز به جمع داریم.

رنج و تسلّی ویژه احساسات و عواطف است
مصطفی ملکیان
در این نشست گفت: تسلی و تسلیت دو مسئله متفاوت است و باید دید چگونه می‌توان با تسلی، تسلیت داد و به نظرم این دو واژه باید از یکدیگر تفکیک شوند. این کتاب در عین اینکه درباب تسلّی خاطر و تسلّی یافتن است، اما در واقع درباب تسلیت و تسلّی دادن است که البته ایرادی به اصل موضوع کتاب وارد نمی‌کند.

ملکیان با طرح این سوال که وقتی فردی از تسلّی یافتن صحبت می‌کند باید دید درباره کدام ساحت صحبت می‌کند پاسخ داد: سه ساحت اعتقادی و باورها، احساسات و عواطف و خواسته‌ها برای انسان وجود دارد، اما باید گفت تسلّی درباره ساحت اول و سوم یعنی باور‌ها و خواسته‌ها مربوط نیست بلکه اصل تسلّی یافتن به بخش دوم یعنی احساسات و عواطف مربوط می‌شود.

نشست نقد و بررسی در باب تسلی خاطر، آرامش در عصر ظلمت

نویسنده کتاب «راهی برای رهایی» تشریح کرد: جامع احساساتی که تسلّی را به میان می‌کشد رنج است. وقتی فرد با رنج سر وکار دارد پای تسلّی یافتن یا تسلی دادن به میان می‌آید لذا همیشه رنج با تسلیت عجین است. ما از رنج تسلّی می‌یابیم، اما مهم این است که از چه رنجی تسلّی می‌یابیم که نویسنده این موضوع را به خوبی پرداخته است.

ملکیان ابراز کرد: همیشه افراد از یک مسئله واحد رنج نمی‌برند لذا انواع تسلّی یافتن نیز به همان میزان متفاوت است. باید از خود بپرسیم از چه چیزی رنج می‌بریم و از چه رنج‌هایی می‌توانیم چگونه تسلّی بیابیم.

وی با بیان این مطلب که رنج‌های انسان مربوط به گذشته، حال و آینده است ولی برخی رنج‌ها میات انسان‌ها مشترک است افزود: رنج هر انسانی از دیگری متفاوت است، اما در ادبیات روانشناختی برخی رنج‌ها که بر همه انسان‌ها عارض می‌شود به رنج‌های وجودی تعبیر می‌شود مثل احساس تنهایی، اما برخی رنج‌ها در همه انسان‌ها یکسان نیست مثل شکست‌های فردی یا فقدانی که از فردی به فرد دیگر متفاوت است. اگر کسی احساس تنهایی نمی‌کند دچار توهم است و البته احساس تنهایی رنج آور است و نیاز به تسلی یافتن و تسلی دادن دارد.

ملکیان ادامه داد: رنج هرمان از دیگر رنج‌های انسانی است، یعنی چیزی که در زندگی من وجود نداشته ولی همیشه می‌خواستم وجود داشته باشد. هرمان مربوط به رنج‌های انسان می‌شود که از فردی به فرد دیگر متفاوت است. فرد دچار محرومیتی می‌شود که قبلا آن را نداشته مانند انواع فقدان‌ها از جمله از دست دادن عزیزی، فقدان آزادی، بی عدالتی و سلسله هرمان‌های دیگری که در زندگی هر کسی متفاوت است و جنبه فردی دارد. هرمان دیگر، هرمان حیرت و سرگشتگی است که یک جور حیرت نظری است. مثلا نمی‌دانیم الف ب است یا الف ب نیست. گاهی این قاعده مربوط به تمشیت و زندگی است و باید متوجهش باشیم، اما گاهی این حیرت اثری در زندگی ما ندارد مثلا دانستن تعداد ریگ‌های بیابان. هرمان و رنج دیگر مربوط به ترس است. جنس این ترس با احساس خطر نسبت به آینده مربوط است ولی سختی و دشواری مربوط به زمان حال و اکنون است. اینکه فرد با خود گمان می‌کند روابطم دچار سایشی و فرسایشی شده است و اگر این هرمان ترس به کسی دست بدهد زندگی را تلخ و ناکام می‌داند.

این پژوهشگر در ادامه ابراز کرد: مورد دیگری از رنج، مسئله زیان است که انواع و اقسامی دارد. مثل اینکه فکر می‌کند کسی یا کسانی او را به کاری وادار کرده‌اند که حس می‌کند زیان دیده است. زیان ناشی از نیاز‌های وجودی است که همه ما با درجات متفاوت آن را حس می‌کنیم. شکست و ناکامی نوع دیگری از رنج است به این معنا که انسان در هر فعل ارادی خود هدفی دارد، اما ممکن است به آن دست نیابد لذا دچار شکست می‌شود.

این نگاه که شکست میزان خطای ما را در زندگی کاهش می‌دهد نیز منحر به رنج نمی‌شود، اما همه اینطور نگاه نمی‌کنند و بسیاری افراد، شکست را شکست می‌دانند و ناامید می‌شوند و نیاز به تسلُی دارند. محدودیت از دیگر رنج‌های وجودی است. هیچ کسی نیست که این احساس را در طول زندگی نداشته باشد. محدودیت فضای وجودی یا امکانات، برای همه مشترک است و نیاز به تسلّی دارد. مانند محدودیت اراده، ثروت، دانش، مطالعه و .... احساس نزدیکی مرگ، احساس اندوه و غم و احساس نیز رنج آور است که درجات رنج ما در این باره متفاوت است. رنج دیگر، روان رنجوری است که فرد نیاز به تسلّی دارد و باید به این سوال پاسخ دهد که چرا مضطربم، افسرده‌ام و ...، اما آنچه مهم است این است که فصل مشترک همه اینها، رنج است. این رنج‌ها اگرچه کامل نیست و طرح هر یک از شخصیت ۲۱گانه کتاب به یکی از رنج‌ها اشاره می‌کند، اما کتاب هم در مقام طرح کامل مسئله روانشناختی بر نیامده است لذا خرده‌ای از این جهت نمی‌توان به آن گرفت.

تفاوت میان تسلّی و تسلیت و رنج
شیما شریعت
، مترجم کتاب «در باب تسلی خاطر، آرامش در عصر ظلمت» نیز در بخش پایانی به فصل محبوب نویسنده اشاره کرد و ادامه داد: فصل محبوب نویسنده فصل آخر است که «مرگ خوب» نام دارد و به خوبی به این موضوع پرداخته و بیان می‌کند انسان امروز به طرز نادرستی از مرگ گریزان است و با آن مواجهه خوبی ندارد. لازمه تسلّی بخشی، تسلّی یابی است و انسان در شرف مرگ اگر مسیر را خوب طی کرده باشد درباره زندگی باید بتواند به دیگران توضیح بدهد. شخصیت محبوب نویسنده نیز میشل دومونتنی است. او شخصیتی ساده و بازیگوش دارد و مسائل پیش پا افتاده‌ای را مطرح می‌کند و می‌خواهد از این طریق به تسلّی دست یابد.

شریعت به بخشی از مباخث مطرح شده در کتاب پرداخت و عنوان کرد: زندگی کردن برجسته‌ترین حرفه‌ای است که فرد می‌تواند داشته باشد، گاهی فقط پرت کردن حواس یک فرد از یک مسئله می‌تواند او را تسلی بدهد، در زمان فقدان و رنج همه انسان‌ها برای تسکین و تسلّی ناتوانند. تک تک انسان‌های نام آشنا که در کتاب آمده شبیه مردم امروز هستند. گویی از نگاه شخصیت‌های کتاب که موسیقیدان، پادشاه، فیلسوف و ... است مردم امروز نیز شبیه آنها هستند، اما در زمان رنج برای تسلّی دچار حیرت و بحران می‌شوند.

شریعت با بیان این مطلب که واژه شناسی از ویژگی‌های این کتاب است توضیح داد: به نظر نویسنده تسلّی از طریق واژه گاهی به قدری ناتوان است که نمی‌تواند بار تسلّی بخشی ما را تحمل کند به ویژه در دنیای مدرن این موضوع با وجود دایره لغات و واژگان بیشتر وجود دارد.

شاید واژه در لحظات رنج آنطور که همیشه می‌توانست در حالت عادی منجر به تسلی انسان شود نباشد، لذا نویسنده شنیده شدن را عنصر اصلی تسلی بخشی می‌داند. اینکه فکر کنیم شنیده شدیم و درد و رنج و فقدان مان به رسمیت شناخته شده است بسیار آرامش دهنده است؛ اما به گمانم در واقع جواب درستی برای تسلّی همه وجود ندارد و از هر چیزی که در عصر حاضر داریم باید به آن برای تسلی چنگ بزنیم از جمله پیشرفت، موسیقی و فلسفه، دانش و دوست.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...