سرنوشت ملت‌ها در دل توده‌ها رقم می‌خورد نه در مجمع شاهزادگان». در قرن بیستم، متفکران لیبرال و حتی اندیشمندان سوسیالیست همین اندیشه را پی‌گرفته‌اند و با صراحت بیشتر، از آنچه ما جامعه‌ای مرکب از توده‌ها می‌نامیم سخن گفته‌اند.

جامعه توده‌وار» [The Mass Society] کتابکی است به قلم سی. رایت میلز [Charles Wright Mills]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا،  «جامعه توده‌وار» [The Mass Society] کتابکی است به قلم سی. رایت میلز [Charles Wright Mills] که با ترجمه حسین معصومی همدانی در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است. این اثر در حقیقت ترجمه فصل دوم یکی از مشهورترین آثار میلز جامعه‌شناس شهیر آمریکایی و استاد جامعه‌شناسی دانشگاه کلمبیا یعنی نخبگان قدرت است که در سال 1358 ترجمه شده است.
 

نخبگان قدرت مطرح‌ترین اثر ملیز است که او در آن به معرفی و توصیف روابط و اتحاد طبقاتی در میان نخبگان سیاسی، نظامی و اقتصادی ایالات متحده می‌پردازد. همانطور که اشاره شد جامعه توده‌وار فصل دوم این کتاب است که به سبب محتوای جذاب و به نوعی مستقل از سایر بخش‌ها می‌توان آن را به عنوان اثری جدا خواند و مورد توجه قرار داد.

رسانه‌های جمعی امروزه به عضوی جدانشدنی از زندگی انسان مدرن تبدیل شده‌اند و بدون اغراق باید گفت انسان‌ و رسانه به شکلی با هم عجین شده‌اند که به سختی می‌توان جهانی فارغ از هر گونه ارتباط رسانه‌ای را تصور کرد. اما رسانه‌ها در حقیقت چه می‌کنند و قدرت آن‌ها تا چه اندازه واقعی و تا چه اندازه محصور شده در افسانه است؟ و جامعه‌ای که در این شرایط ایجاد می‌شود را باید چگونه فهم و درک کرد؟ یکی از اصطلاحاتی که در مقابل این شیوه زیست در میان جامعه‌شناسان و متفکران مرسوم شده بود توده و توده‌واری است.

جامعه توده‌ای جامعه‌ای است که در آن رفاه و بوروکراسی، پیوندهای اجتماعی سنتی را تضعیف کرده است. در حقیقت توصیفات جامعه به عنوان یک «توده» در قرن نوزدهم شکل گرفت و این اصطلاح به گرایش‌های همسطحی در دوره انقلاب صنعتی اشاره دارد که ارزش‌های سنتی و اشرافی را تضعیف کرده‌اند. علاوه بر این در اندیشه نظریه‌پردازان سیاسی اوایل قرن نوزدهم مانند الکسی دو توکویل، می‌توانیم این اصطلاح را در بحث‌های مربوط به تغییر در بدنه سیاست جهان غرب پس از انقلاب فرانسه مشاهده کنیم. می‌توان گفت در یک جامعه توده‌ای، قدرت در بوروکراسی‌های بزرگ مستقر است، و مردم در جوامع محلی کنترل کمی بر زندگی خود دارند.

در بخشی از کتاب میلز می‌نویسد: «از انقلاب فرانسه تاکنون، متفکران محافظه‌کار از روی احساس خطر شاهد پیدایش جمع بوده‌اند و آن را توده‌ها، یا چیزی به این مضمون، نام داده‌اند. مثلا گوستاو لوبن می‌نویسد: «جماعت حاکم است و موج بربریت غالب، چیزی نمانده است که حق الاهی شاهان جای خود را به حق الاهی توده‌ها بسپارد»؛ و اکنون «سرنوشت ملت‌ها در دل توده‌ها رقم می‌خورد نه در مجمع شاهزادگان». در قرن بیستم، متفکران لیبرال و حتی اندیشمندان سوسیالیست همین اندیشه را پی‌گرفته‌اند و، با صراحت بیشتر، از آنچه ما جامعه‌ای مرکب از توده‌ها می‌نامیم سخن گفته‌اند؛ و از گوستاولوبن تا امیل لودره و اورته گائی گاست، بر این اندیشه بوده‌اند که اهمیت توده‌ها متاسفانه روز به روز افزون‌تر می‌شود.»

او در جای دیگر این طور توضیح می‌دهد: «آرا عمومی در جایی می‌تواند وجود داشته باشد که کسانی که جز حکومت کشور نیستند مدعی باشند که حق دارند عقاید خود را آزادانه و آشکارا اظهار کنند و حق دارند که از این طریق بر خط مشی‌ها و افراد و اعمال حکومت خود تاثیر بگذارند یا مسیر آن را تعیین کنند. به این مفهوم صوری، همیشه در ایالات متحده آمریکا یک نوع آرا عمومی وجود داشته است و هنوز هم وجود دارد، با این حال، در اثر تحولاتی که اخیرا روی داده است، این حق صوری - در آن جاهایی که هنوز به عنوان حق وجود دارد - معنایی را که روزگاری دارا بود، از دست داده است و تفاوت دنیای کهن سازمان‌های اختیاری با جهان سازمان‌های توده وار به اندازه تفاوت دنیای شب نامه پراکنی‌های تام پین با جهان رسانه‌های گروهی است.»

در خوانش این کتاب مترجم به درستی اشاره می‌کند که هر چند میلز آرای خود را در زمانی اعلام کرد که روزنامه و تلویزیون شکل اصلی و تنها صورت رسانه‌ای بودند اما امروزه با ظهور اینترنت وضعیت متفاوت شده است و انحصار رسانه‌ای به شکل قابل توجهی از میان رفته اما این به معنی بی اعتباری تمام اندیشه‌های این نظریه‌پرداز و ناکارآمدی آن‌ها نیست. خواننده امروز بی شک از خواندن آرای میلز به دیدگاه‌هایی دست پیدا می‌کند که برای فهم و زیست او در جامعه امروز مفید خواهد بود.

کتاب «جامعه توده‌وار» اثر سی. رایت میلز با ترجمه حسین معصومی همدانی در 70 صفحه، با شمارگان هزار نسخه و قیمت 25 هزار تومان توسط نشر همان در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...