کتاب «حرفی به قدر کفایت (الگوی ارتباطات کلامی در نهج‌البلاغه)» نوشته حمید شکری اویلق و سید بشیر حسینی توسط انتشارات سروش منتشر و راهی بازار نشر شد.

حرفی به قدر کفایت (الگوی ارتباطات کلامی در نهج‌البلاغه) حمید شکری اویلق و سید بشیر حسینی

به گزارش  کتاب نیوز به نقل از مهر، در این‌اثر تلاش شده تقریبا تمامی نقطه‌نظرات حضرت علی (ع) درباره پدیده ارتباط کلامی و نیز شیوه‌های ارتباط کلامی ایشان بر اساس تحلیل محتوای کیفی، جمع آوری و تحلیل شود. به ادعای نویسندگان اثر می‌توان گفت این‌کتاب اولین اثری است که علوم ارتباطات را به نهج البلاغه پیوند می‌زند و از دل آن، سعی در ارائه مدلی به‌عنوان  پدیده ارتباط کلامی دارد.

این کتاب شامل سه فصل کلی و مرتبط است که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت است از: «تحلیل و پردازش مضامین مرتبط با ارتباطات کلامی نهج‌البلاغه»، «مفاهیم، تعاریف و دیدگاه‌های نظری» و «استنباط و تدوین مدلی برای ارتباطات کلامی».

در فصل اول تمام اطلاعات، داده‌ها و واحدهای معنایی مورد نظر و مطلوب همراه با تحلیل مضمونی نسبتا ساده و خلاصه استخراج، جمع بندی، کدگذاری و دسته‌بندی شده‌اند.

در فصل دوم هم مفاهیم، تعاریف، دیدگاه‌ها و نظریات مرتبط با موضوع ارتباط، ارتباط کلامی، مدل‌های ارتباطی، که حاصل تفکر اندیشمندان شهیر بوده‌اند ارائه شده‌اند تا درباره ادبیات نظری موجود و دیدگاه‌های مختلف در حیطه موضوع و یافته‌های کتاب آگاهی و شناخت بهتر و کامل‌تری پیدا شود. در واقع در فصل اول، نگاه، نگرش و تعریف حضرت امیر (ع) از موضوع کتاب ارائه و در فصل دوم بر این‌موضوع تمرکز شده که اندیشمندان و عالمان متخصص در این‌زمینه چه نظر و تعاریفی دارند.

سومین فصل کتاب «حرفی به قدر کفایت» هم با تکیه بر مطالب دو فصل پیشین، عصاره‌ یافته‌ها و جمع‌بندی بحث ارتباط کلامی در قالب مدل استنباطی و اکتشافی است. 

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

در بخش دلالت‌های گفتاری اشاره شد که موضوعیت اخلاق در کنار مضمون ارتباطی درخصوص شیوه‌های ارتباطی هم صادق و قابل طرح است؛ چراکه خود تکنیک ارتباطی یا همان نحوه ارائه پیام، بخشی از پیام ارتباط‌گر خواهد بود و عملا پیام‌ساز است. درنتیجه شیوه و تکنیک، یک‌جزء خنثی و بی‌اثر قلمداد نمی‌شود.
وقتی فرد جوانی به یک کهن‌سال همان‌گونه ارتباط برقرار می‌کند که به اعضای خانواده خود؛ ما این شکل از ارتباط و پیام را از منظر اخلاق نادرست تعبیر می‌کنیم. اما در اینجا نقطه نقد ما و نقطه اتهام ما، مضمون ارتباط که همان کلمه و نماد قراردادی نیست؛ بلکه نقد ما متوجه شیوه ارتباط فرد و نحوه پیام اوست. چراکه نحوه ارائه و تکنیک ارتباطی در تعامل با مضمون خود پیام‌ساز می‌شود و معانی متفاوت را تداعی می‌کند.
نکته استنتاجی آخر از بخش دلالت‌های عملی این است که هرکسی شیوه ارتباطی مخصوص به خود را دارد و این شیوه ارتباطی منحصربه‌فرد مرهون عوامل بسیاری است که به یک بخش از آن‌ها ذیل مقوله عوامل تاثیرگذار اشاره شد. در حالت کلی شیوه ارتباطی هر فردی متاثر از چهار عامل کلی شخصیت خود منبع، مخاطب، پیام و محیط ارتباطی است.

این‌کتاب با ۲۹۲ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...