به تازگی کتاب «بلک‌بری هملت» [Hamlet's BlackBerry: A Practical Philosophy for Building a Good Life in the Digital Age] اثر ویلیام پاورز [William Powers] استاد دانشگاه ام‌آی‌تی و نویسنده‌ی آمریکایی با ترجمه علیرضا طاق‌دره ترجمه و توسط نشر نو منتشر شده است. در این ویدئو کوتاه پاورز با خوانندگان ایرانی درباره کتابش، والدن و فلسفه زندگی حرف زده است:

ویلیام پاورز | نشر نو 1399ش.

...


صفحات دیجیتال (کامپیوتر و تبلت و تلفن‌‌ همراه و...) کارهای شگفت‌انگیزی برایمان می‌کنند، اما باری را نیز بر دوشمان می‌گذارند که تمرکز را برایمان دشوارتر می‌کند و نمی‌گذارد کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهیم و روابط‌مان را مستحکم کنیم و به آن عمق و غنایی برسیم که آرزو می‌کنیم.

راه‌حل این مسئله چیست؟ ویلیام پاورز در بلک بری هملت چنین استدلال می‌کند که ما فقط به نظام فکری تازه‌ی هر روزه‌ای برای زندگی با صفحات دیجیتال نیازمندیم. پاورز عزم خود را برای حل مسئله‌ای جزم می‌کند که نامش را «مخمصه‌ی ارتباطات» نهاده است. او سفری به گذشته‌ها می‌کند و از زندگی و افکار برخی از برجسته‌ترین اندیشمندان تاریخ، از افلاطون تا شکسپیر و هنری دیوید ثورو، بهره می‌برد تا اثبات ‌کند که ارتباط دیجیتالی وقتی مفیدتر است که آن را با چیزی که ضد آن است به تعادل و توازن برسانیم: قطع ارتباط.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...