از سوسور تا دریدا | اعتماد

در یکی دو دهه اخیر آثار بسیاری به زبان فارسی ترجمه یا تالیف شده‌اند که مقولات نوین حوزه اندیشه غرب و از جمله ساختارگرایی و پساساختارگرایی را مورد توجه قرار داده‌اند. کتاب «روایت فلسفی ساختارگرایی و پساساختارگرایی» تالیف مهدی خبازی کناری و صفا سبطی تلاش دارد با بررسی این دو رویکرد اندیشه‌ای در کنار یکدیگر، روایتی از آنها ارایه دهد که به خواننده ایرانی در فهم بیشتر و بهتر این مقولات یاری برساند.  ساختارگرایی و پساساختارگرایی دو رویکرد تأثیرگذار در قرن بیستم بودند که در حوزه‌های گوناگون فلسفی و غیرفلسفی مورد تأمل و بحث جدی و همه‌جانبه قرار گرفتند. گر چه در آغاز ساختارگرایی توسط سوسور در زبان‌شناسی مطرح شد؛ اما با گذشت اندک زمانی به مثابه روشی عام در رشته‌های دیگر علوم انسانی و حتی علوم دقیقه به کار گرفته شد. علت این امر به امکان‌های بسیاری مربوط می‌شد که در ساختارگرایی به مثابه یک رویکرد وجود داشت.

روایت فلسفی ساختارگرایی و پساساختارگرایی مهدی خبازی کناری و صفا سبطی

به گفته مولفان کتاب، یکی از بنیادی‌ترین این امکان‌ها وجوه شناخت‌شناسانه‌ای بود که در ساختارگرایی وجود داشت. نگاه ساختارگرایان به شناخت‌شناسی می‌توانست بسیاری از چالش‌های تاریخی موجود در آن را مرتفع کند. این انگیزه‌ای بود برای اندیشمندان نیمه اول قرن بیستم که رویکرد ساختارگرایی را به انحای مختلف در قلمروهای گوناگون بسط دهند؛ اما دستاوردهای آن باعث شد که این رویکرد مورد نقد جدی قرار بگیرد. در نیمه دوم قرن، طیف گسترده‌ای از فیلسوفان، جامعه‌شناسان، روان‌شناسان و اندیشمندان حوزه‌های مختلف رویکرد عام پساساختارگرایی را مطرح کردند. پساساختارگرایی در این جهت به شکل‌های مختلف و تحت عناوین و مفاهیم متکثر ظهور پیدا کرد. هر یک از اندیشمندان به تناسب حوزه مورد تأمل‌شان، نگاهی منتقدانه و مختص خود به ساختارگرایی داشتند و به تبع آن، تأویل و تفسیر ویژه‌‌ای از پساساختارگرایی ارایه دادند. همین مساله پرسش‌های زیادی پیش کشیده است؛ از جمله اینکه نسبت ساختارگرایی و پساساختارگرایی چیست؟ آیا پساساختارگرایی به تمامی در مقابل و ضد ساختارگرایی است یا نسبتی ایجابی و همراهانه با آن دارد؟ یا در یک وضعیت پیچیده و دیالکتیکی در وجوه ایجابی و سلبی با یکدیگر قرار دارند؟ برای پاسخ دادن به چنین پرسش‌هایی و ارایه فهمی دقیق‌تر از مفهوم ساختارگرایی و پساساختارگرایی است که نویسندگان این کتاب این دو مفهوم را در کنار یکدیگر بررسی کرده‌اند.  مساله دیگری که محوریت پژوهش در این کتاب را به خود اختصاص داده، بررسی بنیادهای فلسفی این دو رویکرد است؛ امری که بسیار به آن پرداخته شده است. در این کتاب بنیادهای شناخت‌شناسانه این دو رویکرد مورد تأمل قرار می‌گیرند.  در فصل اول کتاب، زمینه بحث روشن شده است. سوال در این فصل آن است که چرا اساسا ساختارگرایی در تاریخ تفکر اتفاق افتاد؟

بی‌تردید هر جریانی که در فلسفه یا در تاریخ تکوین می‌یابد در پاسخ به ضرورت‌ها، معضلات و بحران‌هایی به وجود می‌آید. اما در بررسی این جریانات اگر فیلسوفان و اندیشمندان در هر حوزه‌ای اعم از علوم اجتماعی، روان‌شناسی، فلسفه یا ریاضی و فیزیک در متن تاریخی آن مدنظر قرار نگیرد و زمینه بحث لحاظ نشود، در واقع بسیاری از استلزامات، دستاوردها یا مفاهیم آن حوزه نسبت به آن اندیشه دریافت نمی‌شود.  ازجمله مباحث مورد توجه در فصل اول کتاب، نسبت میان معرفت‌شناسی با ساختارگرایی است. این توجه که بخش اول فصل اول را به خود اختصاص داده است، با هدف فهم ریشه‌های شناختی ساختارگرایی مورد توجه قرار گرفته است. امری که توجه به آن می‌تواند غنایی قابل‌ توجه برای اثری که در پی ارایه روایتی فلسفی از مقوله‌ای اندیشه‌ای است به همراه داشته باشد.  از دیگر مباحث مطرح در این فصل می‌توان به مقولاتی نظیر «اندیشه به مثابه ساختار»، «نسبت ساختارگرایی با ذات‌گرایی و سوبژکتیویسم»، «ساختارگرایی به مثابه مفهوم در تاریخ اندیشه»، «اشتراک و افتراق جریان ساختارگرایی و سایر جریان‌های پیشین» و «استلزامات و مولفه‌های یک ساختار» اشاره کرد. 

فصل دوم کتاب بر نسبت میان ساختارگرایی و زبان‌شناسی متمرکز است. از اساس ساختارگرایی جریانی بود که در کنار زبان‌شناسی سوسور شکل گرفت. سوسور زبان را به عنوان یک ساختار تعریف کرد و با این رویکرد، توجه به ساختار در سایر حوزه‌ها تسری پیدا کرد. شاید بتوان گفت تاثیری که سوسور بر فلسفه قرن بیستم گذاشت، بیشتر از فلاسفه گذشته بود.  ساختارگرایی در همه اشکال و کاربست‌های گوناگونش در راستای برنامه اساسی سوسور برای زبان‌شناسی مدرن گسترش یافته است. ساختارزدایی این ایده خود را از سوسور اخذ می‌کند که تمامی نظام‌های فرهنگی ـ نه فقط زبان ـ را می‌توان از دیدگاهی همزمانی مورد بررسی قرار داد و این نشانگر سطوح به هم مربوط و گوناگون فعالیت دلالتی این نظام‌ها است. در فصل دوم کتاب به رابطه ساختارگرایی و زبان‌شناسی پرداخته شده است.  در این فصل مباحثی نظیر «زبان‌شناسی همزمانی در مقابل زبان‌شناسی در زمانی»، «ابژه اصلی زبان‌شناسی همزمانی»، «ساختارگرایی و زبان‌شناسی»، «ساختارگرایی در ادبیات» و «زبان؛ کانون توجه فیلسوفان قرن بیستم» مورد توجه قرار گرفته است.  فصل سوم و انتهایی کتاب به پساساختارگرایی اختصاص دارد. نسبت ساختارگرایی و ساختارزدایی نسبتی بسیار مهم است؛ به‌ طوری که فهم نسبت میان این دو ما را به درک عمیق ساختارزدایی نزدیک می‌کند. ساختارگرایی پاسخی به معرفت‌شناسی بود و ساختارزدایی نیز که از درون ساختارگرایی سر برآورد، درصدد پرکردن فقدان‌های آن برآمد. 

انتشارات سیاهرود کتاب «روایت فلسفی ساختارگرایی و پساساختارگرایی» تالیف مهدی خبازی کناری و صفا سبطی را در 102 صفحه، با تیراژ 1000 نسخه و قیمت 24 هزار تومان در سال 1398 منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...