دومین اثر رافائل سانتاندرو [Rafael Santandreu] نویسنده اسپانیایی حوزه روان‌شناسی شناختی با عنوان «هیچ‌چیز آن‌قدرها هم وحشتناک نیست» [Nada es tan terrible/Nothing is so Terrible: La Filosofía De Los Más Fuertes Y Felices] با زیرعنوان فلسفه زندگی قوی‌ترین و شادترین انسان‌ها با ترجمه علی باغشاهی به چاپ رسید.

 رافائل سانتاندرو [Rafael Santandreu] هیچ‌چیز آن‌قدرها هم وحشتناک نیست» [Nada es tan terrible/Nothing is so Terrible: La Filosofía De Los Más Fuertes Y Felices]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین: «هیچ‌چیز آن‌قدرها هم وحشتناک نیست» با ارائه‌ راهکارهای علمی به مخاطب کمک می‌کند، تا در مقابل چالش‌ها و ناملایمتی‌های روانی بهتر و دقیق‌تر عمل کند.

به‌طور کلی روان‌شناسی شناختی، به مطالعه‌ فرایندهای ذهنی-درونی می‌پردازد و معتقد است که همه‌ چیز اعم از ادراک، تفکر و یادگیری، در ذهن اتفاق می‌افتد. با این‌که روان‌شناسی شناختی یکی از شاخه‌های به‌نسبت جوان روان‌شناسی است، اما در دهه‌های اخیر به یکی از محبوب‌ترین حوزه‌های این علم مبدل شده است؛ چرا که با روشی جدید، مجموعه‌ای باارزش از تکنیک‌های نوین علم روان‌شناسی را ارائه می‌دهد.

رافائل سانتاندرو، یکی از روان‌شناسان پیشگام اسپانیایی در این حوزه، کتاب «هیچ چیز آن‌قدرها هم وحشتناک نیست» را به علاقه‌مندان این رشته نوپا عرضه کرده است. این کتاب، نتیجه‌ تجربیات و اندوخته‌های جدید این نویسنده و روان‌شناس در حوزه‌ روان‌شناسی شناختی (رفتاری) است و همان‌گونه که از عنوان‌‎ آن پیداست، رویکرد نویسنده به مقوله‌های مهم روان‌شناسی، هم علمی است و هم کاربردی.

هنر نگارش این کتاب و کتاب پیشین نویسنده یعنی «هنر تلخ نکردن زندگی»، در این است که مولف، فقط به نوشتن صورت مسئله اکتفا نکرده و ضمن ارائه استدلال‌ها، موضوعات را با آوردن مثال‌هایی متناسب ملموس‌تر کرده است. همین امر سبب شده تا مقوله‌ به‌ظاهر پیچیده‌ روان‌شناسی، به‌مطلبی خواندنی تبدیل شود که هم قشر خاص این حوزه و هم عموم آن را درک کنند.

در بخشی از کتاب «هیچ‌چیز آن‌قدرها هم وحشتناک نیست» می‌خوانیم: «امروز ما بسیار منزوی زندگی می‌کنیم و اعتماد به دیگران برای ما سخت شده است؛ زیرا زندگی پوچ سرمایه‌داری ما را از یکدیگر جدا کرده است و این مانع اصلی کاریزما و جذابیت تلقی می‌گردد؛ اما در همین دوران، «تسخیر ذات زیبا و مهربان مردم» ابزاری عالی برای اتصال مجدد است، پیوندی که ما را دوباره به سوی «انسان بودن» هدایت می‌کند و چقدر لذت‌بخش است وقتی همه‌ مردم را در همان لحظه‌ اولین دیدار، با عشق خطاب قرار دهیم. چرا که نه؟ زیرا همه‌ ما فرزندان طبیعت هستیم و برای دوست‌داشتن همنوعان خود برنامه‌ریزی شده‌ایم...».

کتاب «هیچ‌چیز آن‌قدرها هم وحشتناک نیست» با زیرعنوان فلسفه زندگی قوی‌ترین و شادترین انسان‌ها به نویسندگی رافائل سانتاندرو با ترجمه علی باغشاهی، در ۲۶۶ صفحه‌ و قیمت ۱۵۰ هزار تومان در نشر ذهن‌آویز چاپ و روانه‌ بازار شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...