کتاب «شجاعت منفور بودن» نوشته ایچیرو کیشیمی و فومیتاکه کوگا [Fumitake Koga] درباره موضوع خوشبختی در روانشناسی آلفرد آدلر منتشر شد.

به گزارش مهر، کتاب «شجاعت منفور بودن (چگونه خود را رها کنید و به سعادت واقعی دست یابید)» [The courage to be disliked : the Japanese phenomenon that shows you how to change your life and achieve real happiness] به‌تازگی با ترجمه علی سلامی توسط نشر گویا منتشر شده است.

مطالب این‌کتاب در قالب گفتگوهای مختلف بین یک فیلسوف و یک مرد جوان تنظیم شده‌اند. زیگموند فروید، کارل گوستاو یونگ و آلفرد آدلر را به‌عنوان غول‌های علم روانشناسی در جهان می‌شناسند. ایچیرو کیشیمی و فومیتاکه کوگا به‌عنوان نویسندگان کتاب «شجاعت منفور بودن» در اثر خود سراغ آموزه‌های آدلر رفته‌اند و گفتگوهای کتاب را نوشته‌اند. نویسندگان این‌کتاب، اثر دیگری هم با همین رویکرد و عنوان «شجاعت خوشبخت‌بودن» دارند.

مکتب روانشناسی آدلر در اروپا و آمریکا طرفداران زیادی دارد. شاید یک‌علت وجود طرفداران زیاد این‌روانشناس، این باشد که پاسخ‌های ساده‌ای به چنین سوالی داده است: «انسان چگونه می‌تواند خوشبخت باشد؟» نویسندگان کتاب پیش‌رو هم با اشاره به همین‌مساله در روانشناسی آدلر، می‌گویند شاید آموزه‌های این‌روانشناس، کلید این‌پرسش یعنی چگونگی خوشبخت‌بودن باشد. نویسندگان کتاب، پیش از شروع مقدمه اثر که آن‌هم در قالب گفتگو نوشته شده، این‌جملات را آورده‌اند:

«در حاشیه شهری هزارساله فیلسوفی زندگی می‌کرد که می‌آموخت جهان ساده است و خوشبختی در دسترس هر انسانی قرار دارد. مرد جوانی که از زندگی ناخرسند بود به دیدار این فیلسوف رفت تا به کُنه مطلب پی‌ ببرد. این مرد جوان دنیا را انبوهی آشفته از تناقضات می‌دید و از دیدگاه بدبینانه او، اندیشه خوشبختی کاملا پوچ و محال بود.»

مقدمه‌ای هم که به آن اشاره کردیم، با این‌جملات شروع می‌شود:

«جوان: می‌خواهم یک‌بار دیگر از شما بپرسم؛ آیا باور دارید که دنیا از هر جهت مکانی ساده است؟

فیلسوف: آری، این‌دنیا به‌طرز حیرت‌انگیزی ساده است و زندگی نیز ساده است.»

کتاب «شجاعت منفور بودن» ۵ فصل دارد که هر فصل در واقع یک‌شب از گفتگوی فیلسوف و جوان است. با این‌حساب، گفتگوهای این‌کتاب در قالب ۵ شب گردآوری شده‌اند که هر شب، گفتگوهای کوچک‌تری را شامل می‌شود. فصل اول با این‌عنوان شروع می‌شود: ضربه روحی را انکار کنید. فصول دوم تا پنجم هم با این‌عناوین شروع می‌شوند: چرا از خودتان بیزارید، اشتیاقِ تایید را انکار کنید، مرکز جهان کجاست، مشتاقانه در مکان و زمان کنونی زیستن.

در بخشی از این‌کتاب می‌خوانیم:

جوان: این‌ استدلالی بی‌معناست! می‌خواهید بگویید انسان فقط باید درباره خود فکر کند و به شکلی پارسانما زندگی کند؟

فیلسوف: در تعالیم فلسفی، انسان دیدگاهی پیدا می‌کند که مثل این است: اگر برای خودتان زندگی نمی‌کنید، پس چه کسی به‌جای شما زندگی می‌کند؟ شما فقط برای زندگی خودتان زندگی می‌کنید. وقتی مسئله مربوط به شما می‌شود، یقینا این شما هستید که باید زندگی خودتان را داشته باشید؛ و بعد، اگر برای خودتان زندگی نمی‌کنید، چه کسی قرار است به‌جای شما زندگی کند؟ درنهایت ما به‌گونه‌ای زندگی می‌کنیم که به «من» می‌اندیشیم. دلیلی ندارد که این‌طور فکر نکنیم.

جوان: پس شما هم دچار آفتِ نیست‌انگاری هستید. می‌گویید عاقبت طوری زندگی می‌کنید که به «من» می‌اندیشید؟ و اینکه این کار اشکالی ندارد؟ چه طرز تفکر ناگواری!

این‌کتاب با ۲۸۸ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۴۶ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...