«مساله مرگ و زندگی» [A matter of death and life]  اثر اروین و ماریلین یالوم [Irvin D. Yalom and Marilyn Yalom] ترجمه شد.

مساله مرگ و زندگی» [A matter of death and life]  اروین یالوم و ماریلین یالوم [Irvin D. Yalom and Marilyn Yalom]

به گزارش کتاب نیوز، کتاب «مساله مرگ و زندگی» توسط نشر نسل نو اندیش و با ترجمه الهام شریف به چاپ رسید.

اروین دیوید یالوم متولد ۱۹۳۱، واشینگتن دی سی، ایالات متحده آمریکاست. او یک روانپزشک هستی‌گرا و نویسنده آمریکایی است که آثار متعددی از او در بازار کتاب ایران منتشر شده و مورد استقبال قرار گرفته است. ماریلین یالوم (1932-2019) همسر اروین یالوم بود که دو سال پیش درگذشت.

ناشر در معرفی این اثر او آورده است:

مساله مرگ و زندگی، داستانی عاشقانه و روایتی باورنگری از زندگی زوجی است که تقریبا تمام عمر مانند روحی در یک بدن زندگی کرده‌اند. وقتی مریلین یالوم به سرطان مبتلا می‌شود، زوج عاشق تصمیم می‌گیرند مشاهده‌ها و یافته‌های خود در باب زندگی و مرگ را در یک کتاب مشترک بنویسند. وقتی کتاب به نیمه می‌رسد، میریلین از دنیا می‌رود و اروین مجبور می‌شود کتاب را به تنهایی به پایان برساند. مسئله مرگ و زندگی، نه از مرگ بلکه از هدیه زندگی و ارزش زیستن سخن می‌گوید. از خواندن این کتاب بی نهایت لذت خواهید برد.

الهام شریف مترجم این اثر متولد ۱۳۵۵ است و عمده فعالیت‌های او در حوزه روان‌شناسی، خصوصا ترجمه آثار دبی فورد است.

«مساله مرگ و زندگی» اثر اروین یالوم در 264 صفحه و با قیمت 66 هزار تومان منتشر شده و در دسترس علاقمندان قرار دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...
دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی‌ست در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان قرار دارد ...
خودارتباطی جمعی در ایران در حال شکل‌گیری ست و این از دید حاکمیت خطر محسوب می‌شود... تلگراف، نهضت تنباکو را سرعت نداد، اساسا امکان‌پذیرش کرد... رضاشاه نه ایل و تباری داشت، نه فره ایزدی لذا به نخبگان فرهنگی سیاسی پناه برد؛ رادیو ذیل این پروژه راه افتاد... اولین کارکرد همه رسانه‌های جدید برای پادشاه آن بود که خودش را مهم جلوه دهد... شما حاضرید خطراتی را بپذیرید و مبالغی را پرداخت کنید ولی به اخباری دسترسی داشته باشید که مثلا در 20:30 پخش نمی‌شود ...
از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است... ...
حسرت گذشته را خوردن پیامد سستی و ضعف مدیرانی است که نه انتقادپذیر هستند و نه اصلاح‌پذیر... متاسفانه کانون هم مثل بسیاری از سرمایه‌های این مملکت، مثل رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و جنگل‌هایش رو به نابودی است... کتاب و کتابخوانی جایی در برنامه مدارس ندارد... چغازنبیل و پاسارگاد را باد و باران و آفتاب می‌فرساید، اما داستان‌های کهن تا همیشه هستند؛ وارد خون می‌شوند و شخصیت بچه‌های ما را می‌سازند ...