ترجمه‌ی «در جست‌وجوی زمان از دست‌رفته» - تلخیصی از اصل اثر مارسل پروست، نوشته‌ی هارولد پینتر، برنده جایزه نوبل 2005 - از عباس پژمان منتشر می‌شود.

پژمان در گفت‌وگو با ایسنا، در این‌باره توضیح داد: هر چند که «در جست‌وجوی زمان از دست‌رفته» از شاه‌کارهای مسلم دنیای رمان و از قله‌های رفعیع آن است، اما حقیقت آن است که کم‌تر کسی آن‌را تا آخر خوانده است. اکثر کسانی که خواسته‌اند این اثر را بخوانند، فقط یک یا دو جلد اول آن‌را خوانده‌اند؛ چراکه خواندن کامل این اثر وقت زیادی می‌برد و با دقت و تأنی هم باید خوانده شود؛ اما چیزی که هست، زیبایی اصلی این اثر فقط در صورتی بر خواننده مکشوف خواهد شد که کلیت آن را بخواند، و عده‌ی کسانی که این زیبایی را در هر سال کشف می‌کنند، شاید خیلی خیلی کم است.

وی افزود: هارولد پینتر ساختار «در جست‌وجوی زمان از دست‌رفته» را در تلخیص خودش حفظ کرده است و با ایجاز اعجاب‌انگیزی که از مشخصه‌های بارز هنر او در دنیای تئاتر و نمایش است، تقریبا همه‌ی صحنه‌ها و حوادث مهم اثر پروست را هم در این تلخیص آورده است.

پژمان گفت: هرچند پینتر «در جست‌وجوی زمان از دست‌رفته» را برای نمایش بازنویسی کرد و آن را در سال 2000 و در تئاتر سلطنتی لندن بر روی صحنه هم برد، اما بازنویسی او ماهیت رمان بودن خود را هم به هیچ وجه از دست نداده است.

این مترجم گفت: یکی از ابتکارهای پینتر، استفاده از ایجازهایی است که بسیاری از صحنه‌های رمان پروست را با خیال ( ایماژ) نشان می‌دهند، که البته همه‌ی آن‌ها هم طوری است که در تئاتر، قابل بازآفرینی است . هارولد پینتر در سال 1972 و به کمک دو نفر دیگر از سینماگران انگلیس به نام‌های جوزف لوزی و باربارا بری، فیلم‌نامه‌ای از روی رمان پروست نوشت؛ فیلم‌نامه تا کنون ساخته نشده است، اما خود فیلم‌نامه چاپ و در رادیو هم اجرا شد.

پژمان افزود: متن فعلی را پینتر از روی همان فیلم‌نامه و این بار به کمک دی ترویس، تهیه کرده که در سال 2000 در لندن به چاپ رسید.

این مترجم چند ماه قبل این اثر را به فارسی ترجمه کرده است که برای دریافت مجوز در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به‌سر می‌برد و بعد از دریافت مجوز، توسط نشر هرمس منتشر خواهد شد.

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...