کتاب جدید جی‌کی‌رولینگ که هفته پیش به بازار آمد، پرفروش‌ترین کتاب حال حاضر در بریتانیا شد.

خون دردسرساز رولینگ [Troubled Blood]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، با استقبال از کتاب جدید خالق «هری پاتر» که با عنوان «خون دردسرساز» [Troubled Blood] منتشر شده این کتاب به پرفروش‌ترین کتاب در هفته اول انتشار از مجموعه کارآگاهی استرایک بدل شد.

این کتاب با وجود همه مخالفت‌هایی که به تازگی با رولینگ می‌شود، در صدر بازار فروش کتاب بریتانیا جای گرفته است.

«‌خون دردسرساز» که جدیدترین کتاب از مجموعه رمان‌هایی با محوریت شخصیتی به نام استرایک است، با نام مستعار رولینگ یعنی رابرت گالبرایت منتشر شده و داستانش درباره یک قاتل زنجیره‌ای مرد است که با پوشیدن لباس زنان به فریب قربانیان خود می‌پردازد.

پس از اینکه سایت «تلگراف» شخصیت این کتاب را یک قاتل سریالی ترنس خواند، بسیاری به این کتاب انتقاد کردند که با انتخاب چنین شخصیتی جامعه ترنس‌ها را در معرض خطر قرار داده است و از این کتاب به عنوان «سکوت بره‌های ترنس‌فوبیک» یاد کردند. اما رولینگ تاکنون پاسخی به این جنجال‌ها نداده و گفته است این شخصیت را بر مبنای دو قاتل در زندگی واقعی خلق کرده است.

با این حال همه این جنجال‌ها تاثیری در فروش کتاب نداشته و شاید موجب فروش بیشتر آن هم شده باشد؛ چنانچه در هفته نخست انتشار این کتاب حدود ۶۵ هزار نسخه از آن به فروش رسید.

در این کتاب که ۱۵ سپتامبر (۲۵ شهریور) منتشر شد، کارآگاه کورموران استرایک به بررسی پرونده مفقود شدن مارگو بامبورو که یک شخصیت سیاسی برجسته است می‌پردازد. این کارآگاه معتقد است قاتلی سریالی که با لقب «قاتل سریالی زنانه پوش» شناخته می‌شود باید عامل این جنایت باشد.

در حالی که چندی پیش رولینگ سخنانی درباره ترنس‌ها داشت که برخی آن را مخالفت با این افراد قلمداد کردند، این تصور به وجود آمده است که رولینگ در کتاب ۹۰۰ صفحه‌ای خود نیز جامعه ترنس‌ها را زیر سوال برده است.

این کتاب پنجمین کتاب از مجموعه کتاب‌های کارآگاه استرایک است. نخستین کتاب از این مجموعه با عنوان «خلاء موقت» با نام مستعار و به‌عنوان نخستین رمان جی. کی.رولینگ برای بزرگسالان سپتامبر ۲۰۱۲ منتشر شده بود.

برمبنای آمار «خون دردسرساز» نخستین کتاب از میان ۵ کتاب کارآگاهی رولینگ از نظر فروش در هفته اول انتشارش است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...