«محشر صغرا» [A minor apocalypse یا Mała Apokalipsa] اثر تادئوش کونویتسکی [Tadeusz Konwicki] به چاپ چهارم رسید.

محشر صغرا» [A minor apocalypse یا Mała Apokalipsa] اثر تادئوش کونویتسکی [Tadeusz Konwicki]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین؛ چاپ چهارم رمان سیاسی اجتماعی «محشر صغرا» با ترجمه فروغ پوریاوری توسط نشر ثالث منتشر شد. چاپ اول این کتاب در سال 1370 و توسط نشر روشنگران منتشر شده بود.

این داستان طی یک روز در ورشو رخ می‌دهد. نویسنده‌ روشنفکر، سالخورده‌ای است که به‌تنهایی در آپارتمانش که در دوران استالین ساخته شده زندگی می‌کند. در کشور لهستان قبل از دوران دموکراسی حدود سال ۱۹۷۹ او به‌دلیل سانسور از دوره اوج فعالیتش دور شده است و نوشتن را رها کرده چون در شرایط آشوب نویسندگی را بی‌هدف می‌داند. دو دوست قهرمان داستان از او می‌خواهند در مخالفت با رژیم خود را جلوی ساختمان حزب کمونیست که نماد سرکوب در لهستان است آتش بزند. کونویتسکی دبه بنزین در دست، در ورشو پرسه می‌زند و مخاطب را درباره این فداکاری‌ و سرنوشت خود و کشور محاصره شده به تفکر وا می‌دارد.

در آغاز این کتاب سیاسی و اجتماعی، گفت‌وگوی دوروتا سوبیسکا با تادئوش کونویتسکی ارائه شده است. در صفحه ۱۰ کتاب وقتی از این نویسنده پرسیده می‌شود «شما اغلب از خودتان با عنوان «مهمان» یا «عابر» حرف می‌زنید. این مربوط به زادگاهتان است یا گذر نسل‌ها یا چیزی دیگر؟

جواب می‌دهد: «این قضیه دلایل زیادی دارد. پیش از هر چیز، باید قلمرو جغرافیایی، خط مرزی، سنت‌ها و اخلاقیات خاص مربوط به یک ذهنیت خاص و حتی اصول اخلاقی خاص را مدنظر قرار داد. من یتیمم، و یتیم بودن حامل وضعیت خاصی است، حتی به‌نوعی شغل است. آن وقت‌ها خانواده‌ها با هم مرتبط بودند، درهم بودند. می‌توانم بگویم که من با نیمی از اهالی ویلنو قوم‌وخویش بودم. در نتیجه همیشه در خانه یک آدم دیگر بودم، در خانه خاله و دایی و عمو و عمه و پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایم بودم. این وضعیت قاعدتا در من عادات آدمی خانه‌به‌دوش را پرورانده است».

در صفحه ۱۹۱ این کتاب می‌خوانیم: «ریشارد اشمیت نثر خوش‌ساخت و هوشمندانه‌ای داشت. او باوقار بود و اطراف خودش فضای هنری از مدافتاده‌ای پدیدآورده بود. او امروز صبح نقش آدمی ساده و مهربان را بازی کرده بود، اما همه‌اش فقط شگرد بود و بس، و من تحت‌تاثیر صمیمیتش قرار نگرفتم. ریشارد بفهمی‌نفهمی کار من را قبول نداشت. خودم را دوست داشت، اما برای نثرم احترام قائل نبود. او حرفه‌ای بود و من آماتور. حرفه‌ای‌ها از آماتورها خوششان نمی‌آید. او این را هم می‌دانست که می‌دانم به خودش چه رنجی هموار می‌کند تا نثری بنویسد که ترجمه‌اش راحت باشد. ریشارد از همه‌چیز دست کشیده بود و تمام زندگی‌اش را وقف حرفه دنیوی‌اش کرده بود. و این را چنان به‌شدت می‌خواست که نهایتا به آن دست می‌یافت».

تادئوش کونویتسکی نویسنده و کارگردان فیلم اهل لهستان، (۱۹۲۶-۲۰۱۵) بود. «طلوع ماه، غروب ماه»، «تقویم ساعت شنی» و «ملک اربابی بوهین» از جمله آثار اوست.

چاپ چهارم کتاب «محشر صغرا» نوشته تادئوش کونویتسکی با ترجمه فروغ پوریاوری با قیمت ۱۲۵ هزار تومان در نشر ثالث منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...