تربیت را زندگی کنیم | الف


انسان متفکر همواره جویای حقیقت است و در تلاش برای داشتن نسلی بهتر از خود، شادتر، باهوشتر، خلاقتر و پویاتر است تا در تلاطم مسیر زندگی و در مواجه با ناکامی‌ها، غم، اندوه و اضطراب توان مقابله و ایستادگی را داشته باشد و همچنان در مسیر کمال طی طریق نماید.

ربیت بدون مبارزه قدرت» [Parenting without power struggles : raising joyful, resilient kids while staying calm, cool and connected] سوزان استیفلمان [Susan Stiffelman]

انسانی با این خصوصیات آرزوی بشر است بشری که در زندگی مدرن امروزی خود در هر لحظه با چالش‌ها و استرس‌های جدیدی روبه‌رو می‌شود. اما علی‌رغم همه‌ی مشغله‌ها و روزمرگی‌ها مایل به داشتن کودکانی شاد و پویاست که لازمه داشتن فرزندانی با این خصوصیات نه رودرو شدن و مقابله، بلکه ایجاد یک رابطه عاطفی همدلانه و مستحکم با آنهاست تا در مسیر پر پیچ و خم زندگی از طفولیت تا بزرگسالی مانند ناخدایی ماهر قادر به هدایت کشتی زندگی در مسیر صحیح باشیم.

نمی‌توانیم تربیت را در یک بسته‌بندی شیک به کودکان‌مان هدیه دهیم بلکه باید تربیت را با آنها زندگی کنیم و پابه‌پای کودکان تربیت صحیح را در رفتار و گفتار خود نشان دهیم. در صورتی که بخواهیم کودکان‌مان را برای یک زندگی واقعی آماده کنیم باید رفتارهای درست را درون آنها نهادینه نماییم نه صرفا با پند و نصیحت کردن آنها را مجبور به قبول کردن کنیم زیرا کودکان روابط همدلانه را به خوبی درک می‌نمایند و تحت تاثیر آن از ما تاثیر لازم را می‌گیرند. کودکان عمق رابطه همدلانه را درک می‌کنند و تحت تاثیر رابطه همدلانه است که از ما تاثیر می‌گیرند و از ما می‌آموزند.

در زندگی امروزی به دلیل تنوع نیازها هر روز در تکاپو برای رفع آنها هستیم و از اختصاص دادن زمانی برای همنشینی و گوش دادن به صحبت‌های فرزندان‌مان و گاهی بازی کردن با آنها غافل می‌شویم با برنامه‌ریزی و اختصاص فرصتی هرچند کوتاه اما با کیفیت می‌توانیم تربیت صحیح را برای داشتن فرزندانی که بتوانند از هر لحظه خود لذت ببرند داشته باشیم.

کتاب «تربیت بدون مبارزه قدرت» [Parenting without power struggles : raising joyful, resilient kids while staying calm, cool and connected] اثر سوزان استیفلمان [Susan Stiffelman] با ترجمه روان دکتر جهانشاه میرزابیگی از معدود کتاب‌هایی است که سبک تربیت و برخورد مناسب با کودک را به ما آموزش می‌دهد. اگر بخواهیم روش تربیتی مناسبی داشته باشیم، کتاب تربیت بدون مبارزه قدرت نه تنها برای رشد و تربیت فرزندان روشهای مناسبی را ارائه می‌دهد بلکه در تعامل بین برزگسالان نیز پر فایده می‌باشد.

در این کتاب نویسنده طی یک مقدمه و چهارده فصل دستورالعمل‌هایی کاربردی برای والدین، مربیان، مهدکودک‌ها، معلمان و دیگر افرادی که با کودکان در ارتباط هستند ارائه می دهد.

سوزان استیفلمان در ابتدای کتاب برای درک چگونگی رابطه کودکان با والدین از تمثیل ناخدای کشتی استفاده کرده و با این شبیه سازی نشان می دهد که چگونه والدین مانند یک ناخدای ماهر کشتی می توانند زندگی خود و کودکانشان را هدایت کنند. او همچنین با مطرح ساختن چهار سوال کلیدی به والدین کمک می‌کند که تا بتوانند در شرایط گوناگون خشم احتمالی خود را در رابطه با کودکان مهار سازند.

در ادامه نویسنده می کوشد با ارائه روشهایی کاربردی، راهکارهایی جهت آموزش و کمک به فرزندان‌، برای رویارویی و مقاومت در برابر ناکامی‌ها و شکست‌ها، پیش روی خواننده بگذارد. بی شک بچه‌هایی که تجربه موفقی در برخورد با ناکامی در کودکی داشته‌ باشند توان برخورد با فرازونشیب‌های زندگی در بزرگسالی را در خود پرورش می‌دهند.

همچنین نویسنده به سراغ راهکارهایی جهت کنترل مقاومت خشم، نق‌زدن و پرخاشگری در کودکان‌رفته و می کوشد با ارائه قوانینی ساده و کاربردی به ما راه های پیش گیری از پرخاشگری در کودکان رابیاموزد و یا با ارائه روش هایی چگونگی ایجاد روحیه و زیر بنای تقویت همکاری در کودکان برای برقراری یک رابطه عاطفی و همدلانه و مستحکم با کودک را بازگو می کند.

سوزان استیفلمان در این کتاب به شیوه ای موجز و فشرده و در رهگذر فصل هایی کوتاه اما متعدد؛ موضوعاتی گوناگون و البته مهم در رابطه با کودکان را مورد بررسی قرار داده و خواننده را با آنها آشنا می سازد. از دلبستگی و ارتباط با کودکان، چگونگی کمک کردن به آنها برای داشتن روابط سالم با دیگران، چگونگی داشتن یک رابطه مستحکم و استوار داده، کشف علائم افسردگی و اضطراب و نحوه برخورد با فرزندان جهت مصونیت در برابر افسردگی و اضطراب، راه کارهایی برای داشتن فرزندانی هوشیار تقویت آرامش در کودکان و در نهایت راهکارهایی جهت آماده ساختن فرزندان برای یک زندگی واقعا شاد و...

اما در خلال این بحث های گوناگون نویسنده کتاب روی چند نکته به ظاهر ساده اما به واقع کلیدی و مهم دست می گذارد و توجه ما را به آن‌ها جلب می کند که بی شک توجه به همین نکات ساده بسیاری از مشکلات ما را مرتفع خواهند ساخت. کودکان‌مان در هر لحظه نظاره‌گر رفتارهای‌ ما هستند، این پندها و گفتارها و نصایح ما نیست که باعث تربیت و آموزش آنها می شود، بلکه آنها با نظاره دائم به ما به طور آگاهانه و حتی ناخودآگاه از رفتارها و اعمال ما می‌آموزند .بچه‌ها بزرگترین درس‌های خود را با نگریستن به نحوه زندگی کردن ما می آموزند. دیگر اینکه باید کودکانمان را همان گونه که هستند بپذیریم نه آن گونه که خودمان می خواهیم.

نویسنده برای انتقال بهتر مفاهیم به خواننده کتاب در پایان هر فصل سوالاتی مطرح می سازد و همچنین با ارائه پیشنهاداتی در همان زمینه پاسخ هایی به مخاطب ارائه می کند. همچنین برای پایان کتاب دو فرم طراحی شده اند تا بتوانیم با استفاده از این فرم ها احساس عینی و ملموسی از چگونگی زندگی تربیتی کسب نماییم.

احساس اینکه بیاموزیم در کنار فرزندان مان باشیم نه رودرروی آنها و این از دیگر مفاهیم بنیادینی است که در خلال مطالعه این کتاب به مخاطب آموش داده می شود، مفهومی که شاید خوانندگان مختلف از آن آگاهی داشته باشند اما تاکنون نسبت به روش های رسیدن به این مهم و نهادینه ساختن آن در ارتباط متقابل با فرزندان خود نیندیشیده باشند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...