آیین توانگری؛ از پیام تا فراپیام | الف
گفتوگو آیین درویشی نبود / ورنه با تو ماجراها داشتیم حافظ
انسان چیزی نیست جز «رابطه»هایی که در هر لحظه برقرار میکند: رابطه با خودش، با آدمها، با طبیعت، و با هستی. مسأله این نیست که ما «ارتباط» داشته باشیم یا نداشته باشیم. مسأله این است که ارتباط ما «چگونه» باشد. صمیمیت-کناره گیری شاید مهمترین دوگانه روانی/روانشناختی(۱) باشد؛ منتها از آن دوگانههایی است که در آنها یک طرفش «اصل» است و طرف دیگر، هر گاه هم که اتفاق بیفتد بر پایه آن اصل رخ میدهد. اصل بر صمیمیت و نزدیکی هیجانی است و کناره گیری اگر لازم باشد (که بعضی مواقع چنین است)، بعد از مقداری نزدیک شدن موجه میشود. بدون نزدیک شدن، در واقع ما نمیفهمیم که از چه کسی یا چه چیزی داریم کناره میگیریم. از یکی از پیشوایان دین نقل است که: «مردم با چیزی دشمن اند که نمیشناسندش.»
![پیامها: (مهارتهای ارتباطی)» [Messages: The Communication Skills Book] اثر متیو مککی، مارتا دیویس و پاتریک فنینگ [Martha Davis, Matthew McKay, and Patrick Fanning]](/files/163824263638008314.jpg)
صمیمیت و نزدیکی هیجانی با «گفتوگو» ممکن میشود و کناره گیری نیز بعد از گفتوگو معنا مییابد. گفتوگو همیشه صدادار نیست؛ گاهی بی صداست. به بیان بهتر، همیشه سمعی نیست، گاهی بصری است، و گاهی سمعی-بصری. همیشه هم با چشم و گوش سر نیست(۲). گفتوگو همیشه با «زبان» رخ نمیدهد، اگرچه زبان مهمترین و آشکارترین کانال گفتوگو ست. گفتوگو فرایندی چند کاناله است. از هر کانال و با هر وسیله و به هر نحو، گفتوگو، اول «گفت» است و بعداً «گو». اول شنیدن و گوش دادن است (گفت) و بعداً پاسخ دادن و گفتن (گو). ما به هر حال به دنیای درونی و بیرونی «پاسخ» میدهیم و این پاسخ، قهراً با شنیدن چیزهایی است که محیط به ما میگوید. ما حتماً می-شنویم و حتماً میگوییم، همه ما بدون استثنا از لحظهای به لحظه دیگر. همه در اصل گفتوگو شریکیم اما تفاوت در نسبتی است که آدمها بین «گفت» و «گو» برقرار میکنند و نیز در کیفیت هر یک.
در افواه عامه میگویند که خدا دو گوش به ما داده و یک دهان. یعنی، نسبت طبیعی گفت به گو دست کم باید ۲ به ۱ باشد. اما آدمها این نسبت را بر هم می-زنند، بیشتر میگویند تا بشنوند و اغلب حتی نمیدانند که اینگونه اند و حتی نمیدانند که چه میگویند و چگونه میگویند.
چرا میخواهیم سریعا بگوییم بدون اینکه به اندازه کافی شنیده باشیم؟ و چرا هشیار نیستیم که چه میگوییم و چگونه میگوییم؟ چون میترسیم. میترسیم از اینکه نیازها و خواسته هایمان زمین بمانند. نکته اینجاست که ترسیدن و کنترل پیش از مشاهده کافی، معمولاً به نوعی واکنش میانجامد که اتفاقاً منجر به برآورده نشدن نیازها و خواستههای ما میشود. پس بیشتر میترسیم و کورکورانه تر واکنش نشان میدهیم و این دور باطل ادامه مییابد(۳). این است که «درویش» میمانیم و «توانگر» نمیشویم. نه تنها در روزگار حافظ، که در این روزگار و در روزگاران آینده نیز، هیچگاه گفتوگو آیین درویشی نبوده است، که اگر میبود، ما هم از آن «ماجرا»ها داشتیم که توانگران دارند!
با توسعه دادن مفهوم گفتوگو، آنچه درباره گفتوگو به آن اشاره شد تقریباً تمام چیزی است که در فرایند درمان، بناست درمانجویان از درمانگران بیاموزند. کتاب «پیامها: (مهارتهای ارتباطی)» [Messages: The Communication Skills Book] اثر متیو مککی، مارتا دیویس و پاتریک فنینگ [Martha Davis, Matthew McKay, and Patrick Fanning] بخش بسیار مهمی از «گفتوگو» را پوشش میدهد: «ارتباط مؤثر با همسر، فرزندان، همکاران، و افراد ناآشنا». یک کتاب خودیار، از درمانگران و نویسندگانی که متخصص طراحی دورههای خودیارند: دکتر متیو مک کِی، روانشناس بالینی و پاتریک فَنینگ، نویسنده فعال در حوزه سلامت روان و تصویرگر. آنها حدود چهل سال پیش انتشارات نیوهاربینجر را برای تولید کتابهای خودیار (self-help books) تأسیس کردند و اخیراً بر خدمات خود، وبسایتهایی را هم برای درمان خودیار افزوده اند.(۴)
این کتاب در واقع یک دائره المعارف مهارتهای ارتباطی است و در شش بخش و بیست فصل، تقریباً تمام مهارتهایی را که در برقراری ارتباط (communication) میان دو یا چند انسان و در ترمیم و ارتقای روابط انسانی (relationships) به کار میآید، معرفی کرده است.
بخش اول، مهارتهای پایه، در سه فصل، اساسیترین جنبههای همه انواع ارتباط را بیان میکند: مهارت گوش دادن، خودافشاسازی، و ابراز نیازها، احساسها و افکار شخصی.
بخش دوم، در پنج فصل، مهارتهای پیشرفته را آموزش میدهد: زبان بدن، زبان غیرکلامی و پیام ضمنی، اهداف پنهان، بررسی ارتباط متقابل، و شفاف سازی زبان. تنها ۷ درصد پیام، با کلمات بیان میشود (verbal). بلندی و آهستگی صدا، زیری و بمی و کلاً جنبههای آوایی(vocal) سی و هشت درصد پیام را انتقال میدهند و بیش از نیمی از پیام، ۵۵ درصد، با حرکات بدنی (به خصوص حالتهای صورت) منتقل میشود. بخش زیادی از پیام، یا بهتر است بگوییم روح پیام، مربوط به جنبههای غیرکلامی است که باید با کلماتی که بیان میشوند، هماهنگ باشد. پیام ضمنی یا فراپیام، از پیام آشکار مهم تر است. اهداف پنهان، به انگیزههای پشت پیام اشاره دارد که اغلب از آن آگاه نیستیم. بررسی ارتباط متقابل (یا همان تحلیل تبادلیtransactional analysis ) با معرفی سه حالت ذهنی کودک، والد و بالغ مبتنی بر نظریه اریک بِرن (تقریباً همان اید، سوپرایگو و ایگوی فرویدی)، الگویی جالب برای وارسی نحوه تبادل پیام و سبکهای ارتباطی در موقعیتهای مختلف و «بازی»ها به دست میدهد. دو بخش اول کتاب، زیربنای بخشهای بعدی است و بعد از مهارت یافتن در آنها، میتوانید از فصول بعدی، تنها به سراغ فصلهایی بروید که برای روابط و وضعیت فعلی شما مناسب هستند.
بخش سوم، مهارتهای غلبه بر تعارضها، شامل چهار فصل است: آموزش جرأت مندی، دعوای منصفانه، اعتباردهی، و مذاکره. تعارض در روابط انسانی امری اجتناب ناپذیر است. چه در روابط صمیمانه مثلاً میان همسران (دعوای منصفانه) و چه در روابط رسمی (مذاکره). با این حال اگر به جای انفعال یا خشونت، جرأتمند (assertive) باشیم و در عین حال بتوانیم با طرف مقابل همدلی کنیم و درکی را که او از مسائل دارد، ارج بنهیم (اعتباردهی) میتوانیم از تعارضها بدون زخمی شدن یا زخمی کردن عبور کنیم.
بخش چهارم، به مهارتهای اجتماعی میپردازد: زود قضاوت کردن، و برقراری تماس. زود قضاوت کردن یا قضاوت پیش رس که معمولاً زدودن آن از ذهن دشوار است، میتواند با منجمد کردن ما در تجارب گذشته، منجر به ادراکی ناهمگون با وضعیت پیش رو شود. در فصل برقراری تماس، میآموزیم که چگونه در رویارویی با یک فرد جدید، با شکستن قالبهای محدود کننده و باز کردن سر صحبت، آغازکننده باشیم.
بخش پنجم، مهارتهای خانوادگی، به ما در سه فصل میآموزد که چگونه با همسر، فرزندان و کلّ خانواده خود رابطه برقرار کنیم. این بخش بسیار کاربردی، در واقع خلاصهای جامع از زوج درمانی، خانواده درمانی و فنون فرزندپروری عرضه میکند.
بخش پایانی، مهارتهای لازم برای حضور در جمع نام گرفته که شامل سه فصل است: تحت تأثیر قرار دادن دیگران، سخنرانی در جمع، و مصاحبه.
اهل فن، گرایش آشکار کتاب را به نظریه شناختی-رفتاری تشخیص میدهند، اما رویکرد نویسندگان رویکردی بالینی و عملی بوده است: «این کتاب به جای اینکه بگوید درباره نحوه ارتباط خود چه فکر کنید، به شما میگوید که چگونه به مهارتهای ارتباطی عمل کنید. در این کتاب به بررسی نظریهها نمیپردازیم مگر آنکه آن نظریه تأثیر مستقیمی بر شناخت شما از یک مهارت تعاملی خاص داشته باشد ... پیام اصلی این کتاب این است که توانایی برقراری ارتباط مناسب یک مهارت است و تنها راه کسب مهارت، تجربه و تمرین کردن آن است.» بر همین اساس، سرتاسر کتاب شامل تمریناتی است که با انجام آنها این مهارت-ها باید «جزء وجود شما بشود» و در نهایت باید این مهارتها را «در زندگی روزانه خود به کار گیرید.»
نیوهاربینجر برای این کتاب، یک کتابِ کار (workbook) نیز منتشر کرده است.
کتاب حاضر اساسیترین مهارتهای ارتباطی را در یک جلد ارائه کرده است. این یک مزیت است، امّا کتاب قدری مفصل و پرمطلب شده، جوری که شاید برای بسیاری از درمانجویان سنگین به نظر برسد؛ به خصوص اینکه ترجمه حاضر جا دارد بیشتر به فارسی غیرفنی نزدیک شود. این مسأله را اگر به فضای فرهنگی متفاوت کتاب با جامعه ایران اضافه کنیم، به این پیشنهاد میرسیم که هر بخش کتاب در مجلدی جداگانه، «بازنویسی» شود تا کتاب، بیش از پیش «خودیار» باشد. به صورت فعلی، میتوان آن را همگام با کمک حرفهای و به صورت مکمل درمان مفید یافت و افراد بهنجار باانگیزه و دارای تحصیلات (حداقل لیسانس) و نیز درمانگران و مدرسان کارگاههای مهارتهای زندگی میتوانند از آن بهره ببرند.

انتشارات ارجمند که جدا از حوزه تألیف، به حق پیشگام نهضت ترجمه کتب روانشناختی در ایران است، شایسته است که از یک سرویراستار برای یک-دست کردن برابرنهادهها در کتابهای مختلفی که منتشر میکند، بهره گیرد تا کم کم از آشفتگی مفاهیم روانشناختی در زبان فارسی به یک فارسی روانشناختی معیار نزدیک شویم. در این راستا، افزودن یک واژه نامه به انتهای کتابها مفید به نظر میرسد. در کتاب حاضر، شاید به خاطر خودیار بودنش، ارجاعاتی که در متن به منابع دیگر وجود دارد، از انتهای کتاب حذف شده است که بودن آنها بر ارزش علمی کتاب برای متخصصان میافزود. برخی اشکالات ویرایشی را نیز باید به حساب پرکاری ناشر گرانقدر گذاشت.
قدر این کتاب وقتی بیشتر دانسته میشود که به کمبود منابع علمی و متقن کافی برای آموزش مهارتهای ارتباطی و بیشبود کتابهای تجاری زرد (و حتی قرمز!) توجه کنیم. دکتر متیو مک کی و دکتر مارتا دیویس درمانگران و نویسندگانی باسابقه و معتبرند. مک کی با کمک دیگران، ۲۵ کتاب خودیار و راهنمای درمان نگاشته است (در ۸ کتاب، دکتر مارتا دیویس همکار او بوده است)، بر درمانهای پیشرفتهای همچون ACT و DBT (۵) اشراف دارد و عضو هیأت علمی مؤسسه رایت در دوره Psy.D. (۶) است. او دستی نیز در رمان نویسی و شاعری دارد. انتشارات ارجمند، پیش تر کتاب «مهارتهای زناشویی» مک کِی، فَنینگ و پالگ را با ترجمه محمدعلی رحیمی منتشر کرده بود که به چاپ چندم رسیده است. (۷)
از وجهی دیگر نیز باید تلاش ناشر و مترجم محترم را قدر نهاد. این کتاب میتواند قدمی کوچک برای تسهیل «گفت وگو» در جامعهای باشد که بیش از هر زمان دیگری به آن نیازمند است و بیشتر از آن میگریزد تا اینکه پذیرایش باشد و بر خلافِ لسان الغیب شیرازی، زبان حالش این است:
گفتوگو آیین درویشی بُوَد
چاره ما نیز هم کیشی بود
پی نوشت:
۱. درست است که به خاطر تداول در متون آکادمیک یا همان فشن آکادمیک، برگردان «روانشناختی» برای واژه «psychological» «علمی تر» به نظر میرسد، اما ترجمه این واژه به صورت «روانی/ذهنی/روحی» نیز صحیح است و بعضی جاها خیلی بهتر.
۲. با باد شام و باد صبا گریه میکنم مثل خدا بدون صدا گریه میکنم
۳. اندوزش رنج را تو اسفنجی زیرا که ز ترس رنج میرنجی
۴. https://elearning.newharbinger.com/
۵. با وجود تسلط مک کی بر درمانهای موج سوم و همکاری بسیار نزدیک نیوهاربینجر با استیون هیز، اثری از تأکید بر پذیرش در کتاب پیامها نمییابیم و شاید این مسأله اسباب خرده گیری بعضی صاحبنظران شده است که کتاب تأکید کمی بر ارتباط اصیل دارد:
http://phenomenologicalpsychology.com/۲۰۰۹/۱۰/review-of-messages-the-communication-skills-book-by-matthew-mckay-and-martha-davis/
۶. مانند Ph.D. یکی از دورههای تخصصی است که به روانشناسی بالینی اختصاص دارد با تأکیدی بیشتر بر مهارتهای بالینی نسبت به مهارتهای پژوهشی.
۷. http://bibliotherapy.blogfa.com