برگ برگ | شرق


کتاب «سرمایه‌داری رفاقتی در خاورمیانه» [Crony capitalism in the Middle East : business and politics from liberalization to the Arab Spring] به نظر خود مؤلفان ارائه تجربی مستدل و به لحاظ تئوریک آگاهانه درخصوص سرمایه‌داری رفاقتی است. این تحقیق از سوی گروهی از پژوهشگران آسیایی و اروپایی به ازدواج، کسب‌و‌کار و قدرت در کشورهای خاورمیانه می‌پردازد.

سرمایه‌داری رفاقتی در خاورمیانه» [Crony capitalism in the Middle East : business and politics from liberalization to the Arab Spring]

در این کتاب از روش فاچیو استفاده شده که در آن طیف وسیعی از پیوندهای سیاسی در نظر گرفته می‌شود. مانند اینکه آیا مالک یا یکی از مدیران ارشد بنگاه‌ها در مجلس عضویت دارد یا در وزارتخانه‌ای مشغول به کار است یا ریاست دولت را در دست دارد یا با افراد نزدیک به حکومت ارتباطات نزدیکی دارد یا خیر... . در این کتاب پرتوی سه سؤال مهم افکنده می‌شود: 1) رفیق‌بازی در اقتصادهای خاورمیانه تا چه حد نفوذ کرده و کدام بخش‌های اقتصاد این کشورها مشخصا مستعد تصرف سیاسی است؟ 2) این امر چه معنایی برای عملکرد بخش خصوصی دارد و 3)‌ از چه مکانیسم‌های امتیازدهی برای حمایت دولت از کسب‌و‌کارهای متصل سیاسی استفاده می‌شود؟

1. سرمایه‌داری رقابت رفقا
اصطلاح سرمایه‌داری رفاقتی از آغاز دهه 1980 میلادی برای توصیف ساختارهای سیاسی- اقتصادی کشورهایی در جنوب شرقی آسیا باب شد و سپس رد پای آن در کشورهای آمریکای لاتین پی‌گرفته شد. راه مقابله با آن، گسترش بازار آزاد، واگذاری هرچه بیشتر امور اقتصادی به بخش خصوصی، مقابله با انحصارها و اتخاذ دیگر سیاست‌هایی دانسته شد که همگی ذیل «آزادسازی اقتصادی» یا «اقتصاد بازار آزاد» تعریف می‌شدند. «اما در عمل، نتیجه سیاست‌های خصوصی‌سازی عکس آن چیزی شد که وعده‌اش را داده بودند؛ یعنی در مجموع، به تشدید و تقویت رفیق‌بازی در اقتصادهای این کشورها منجر شدند. دولت‌ها و سیاست‌مداران با نفوذ و احزاب غالب، اگر نه مستقیما بلکه به‌ گونه‌ای نیابتی آنچه را که در بازار عرضه شده بود، مالک شدند و بر ثروت و قدرت و نفوذ سیاسی خود افزودند».

2. ما آشنایان؛ آمریکای دیروز، خاورمیانه امروز
اگرچه رفیق‌بازی یکی از نگرانی‌های قطعی کشورهای در حال توسعه به‌ویژه شمال آفریقا و خاورمیانه است؛ اما نباید تصور کرد سرمایه‌داری در کشورهای غربی و توسعه‌یافته از روز اول خالی از چنین ویژگی‌هایی بوده است. به عبارت دیگر مکانیسم‌های این سرمایه‌داری رفاقتی زاییده فرهنگ اعراب یا مسلمانان نیست؛ بلکه نشان‌دهنده مراحل اولیه تطور و تکامل سرمایه‌داری در این کشورهاست. به‌عنوان نمونه تجربه گذشته ایالات متحده و بریتانیا منطق مشابهی را منعکس می‌کند. سرمایه‌داران اولیه‌ای که اقتصاد ایالات متحده را شکل دادند، در گذشته به‌عنوان بارون‌های دزد شناخته می‌شدند. این سرمایه‌داران، افرادی مثل راکفلر و کارنگی‌ها بودند که ثروت شخصی‌شان از طریق معاملات انحصاری خودی با بخش دولتی مانند انحصارات و امتیازات در حوزه ساخت خطوط راه‌آهن حاصل شده بود. در بریتانیا نیز بنگاه‌های خصوصی دوران اقتصاد بریتانیا بهره عظیمی از همسویی منافع خاص خود با منافع نخبگان دولت این کشور برده است.

3. تسخیر بخش خصوصی به دست متصلان سیاسی
سرمایه‌داری رفاقتی می‌تواند تداعی‌کننده معانی مختلفی باشد که به «بافتار زیربنایی، نوع بازیگران دخیل و ماهیت و قدرت مزیت خودی‌ها در کسب‌و‌کارها بستگی دارد». علاوه براین چنین ساختاری «قدرت مالی و سیاسی را در دست اقلیتی متمرکز کرده و اکثریت جامعه را در وضعیت فقر مالی و ناتوانی سیاسی قرار می‌دهد». درواقع در جایی که دارایی‌های عمومی خصوصی‌سازی شده باشد، رفقای سیاسی به ذی‌نفعان اصلی این رفتار سخاوتمندانه دولت بدل می‌شوند.

شواهد زیادی در کشورهای عربی درباره تصرف خصوصی‌سازی وجود دارد که به موجب آنها شرکت‌های سهامی عام در اختیار بخش خصوصی اغلب متصل با رژیم قرار گرفته است. این وضعیت در تونس واضح‌تر از هر کشور دیگری بود که در آن مالکیت هشت بنگاه از 84 بنگاه خصوصی‌سازی‌شده به دست خانواده بن‌علی قرار گرفت. همچنین تجربه مصر نشان می‌دهد «تا سال 2011، بنگاه‌های متصل سیاسی حدود 60 درصد از کل سود بنگاهی مصر را کسب کردند...». بنا به ادعای مؤلفان، آنها 385 بنگاه مصری، 497 بنگاه لبنانی و 662 بنگاه تونسی به منزله بنگاه‌های متصل سیاسی شناسایی کردند.

4. تجربه ایران
1-4) نه خصوصی، نه دولتی؛ مالکیت نهایی از آن کیست؟
روند خصوصی‌سازی در ایران از اواخر دوران جنگ در سال 1368 شروع شد. در این دوره برنده بخش درخورتوجهی از خصوصی‌سازی نهادها و بنیادهای انقلابی بودند. مؤلفان معتقدند: «تقریبا نیمی از کل سهام 331 بنگاهی که در فاصله سال‌های 1994-1989 (1373-1368) به صورت کامل یا جزئی خصوصی‌سازی‌ شد، توسط سازمان‌های نیمه‌دولتی مانند بنیاد شهید، سایر نهادهای انقلابی و شبه‌دولتی تصاحب شد». این وضعیت در دهه 1380 نیز به شکل پیچیده‌تری ادامه پیدا کرد. اگرچه از دهه 1380 به بعد و «به‌ویژه بعد از دوران احمدی‌نژاد فرایند شتابناک انتقال دارایی‌ها آغاز شده بود؛ اما بخش بزرگی از این دارایی‌ها به بخش خصوصی کشور واگذار نشد؛ بلکه به شبه‌دولتی‌ها یا نیمه‌دولتی‌ها واگذار شد».

با این اوصاف مؤلفان با نقد روایت استثناگرایی ایرانی و روایت‌های روزنامه‌نگارانه بیش از حد ساده‌سازی‌شده، خاص‌بودگی و ظرافت تجربی بیشتری به این موضوع بخشیده‌اند و استدلال می‌کنند که حضور مجتمع‌های نیمه‌دولتی پس از آزاد‌سازی اقتصادی شباهت‌هایی کلی با تجربه سایر اقتصادهای بازاری نوظهور در میان کشورهای آمریکای لاتین و آفریقا و همچنین اروپای شرقی دارد. باوجود‌این به نظر می‌رسد در برخی مواقع رصد داده‌ها در ایران از برخی از کشورهای همسایه سخت‌تر و پیچیده‌تر است. نکته مورد تأکید مؤلفان این است که در ایران «مالکیت نهایی بسیاری از این بنگاه‌ها عمدتا برای اعضای خود دولت نیز مشخص نیست، چه برسد به محققان یا عموم جامعه».

2-4) اقتصاد ایران در دستان یک نهاد نیست
پژوهشگران در این کتاب براساس پنج بخش اقتصادی پنج‌ گونه متفاوت از مجتمع‌های بنگاهی را برجسته می‌کنند که عبارت‌اند از: دولتی، شبه‌دولتی، صندوق بازنشستگی، استانی و خصوصی. این یافته‌ها، مطالعات پیشین درمورد ایران را که از شواهد غیرموثق تک‌موردی و تعمیم نتایج آنها استفاده می‌کردند، مانند تمرکز کلی اقتصاد در مجتمع‌های بنگاهی وابسته به‌عنوان مثال به نیروهای نظامی یا هر مجموعه دیگری زیر سؤال می‌برند. درواقع مؤلفان تأکید می‌کنند که باید از نگاه‌های ژورنالیستی نسبت به مسائل پیچیده اقتصاد ایران یا دیگر کشورهای خاورمیانه پرهیز کرد. از نظر آنها مالکیت خصوصی در ایران وجود دارد؛ اما در موقعیتی بینابینی است. علاوه‌بر‌این، آنها درباره رئوس کلی اقتصاد در ایران معتقدند «هر بخش اقتصاد کم‌‌‌وبیش به صورت انحصار چندجانبه است؛ اما آن انحصار چندجانبه به معنای نبود رقابت یا بهبود سازنده نیست».

کتاب «سرمایه‌داری رفاقتی در خاورمیانه: کسب‌وکار و سیاست از آزادسازی تا بهار عربی» اثر اسحاق دیوان، عادل مالک و ایزاک آتیاس و ترجمه محمدرضا فرهادی‌پور در نشر شیرازه در 680 صفحه منتشر شده است.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...