ایوا ایلوز [Eva Illouz] در کتاب «صمیمیت‌های سرد» [Cold intimacies : the making of emotional capitalism] با بحث از رابطه میان هیجانات، احساسات و عواطف با سرمایه‌داری را در دنیای مدرن کشف کرده است.

ایوا ایلوز [Eva Illouz] صمیمیت‌های سرد» [Cold intimacies : the making of emotional capitalism]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، ایوا ایلوز در این کتاب با بحث از رابطه میان هیجانات، احساسات و عواطف با سرمایه‌داری، قلمروی ناشناخته و اسرارآمیز را در دنیای مدرن کشف می‌کند؛ قلمرویی که آن را «سرمایه‌داری هیجانی» می‌نامد که از نگاه جامعه‌شناسان همواره تصور بر این بود که مولد جهانی بی‌روح، خشک و منجمد است که در آن هیچ مجالی برای بروز احساسات و هیجانات وجود ندارد، اما ایلوز به واسطه اشراف بر جریان‌های فکری غالب و تاریخ اجتماعی جوامع مدرن، زبردستانه رسوخ هیجانات در بازار و بالعکس، بازاری شدن هیجانات و احساسات را افشا می‌کند.

فرایند دوسویه نفوذ منطق بازار در هیجانات و هیجانی شدن بازار به میانجی‌گری دانش روان‌شناسی به وقوع پیوست. ایلوز با تبارشناسی روان‌شناسی، نسبتی پایدار میان این دانش با بسط شرکت‌های بزرگ و سرمایه‌داری متاخر می‌یابد. او برای اثبات ادعای خود، رد پای روان‌شناسی را از شرکت‌های بزرگ و پادگان‌ها گرفته تا سایت‌های دوستیابی اینترنتی رصد می‌کند.

این کتاب در فصل‌های مختلف به موضوعاتی مانند پیدایش انسان احساساتی، فروید و سخنرانی‌های کلارک، صورت‌بندی مجدد تصورات مربوط به شرکت‌های بزرگ، سبک هیجانی جدید، اخلاق ارتباطی به مثابه روح شرکت، گل‌ها و خارهای خانواده مدرن: مداخله روان‌شناسان در امر ازدواج، رنج، میدان‌های هیجانی و سرمایه هیجانی، روایت خودشکوفایی، میدان‌های هیجانی، عادت‌واره‌های هیجانی، کاربست‌های روان‌شناسی، تارنماهای عاشقانه، عشق‌ورزی اینترنتی، ملاقات‌های مجازی، خوداظهاری هستی‌شناختی، استانداردسازی و تکرار پرداخته است.

به اعتقاد نویسنده، جامعه‌شناسان به طور سنتی مدرنیته را از منظر سرمایه‌داری و پیدایش نهادهای سیاسی دموکراتیک یا اجبار اخلاقی ایده فردگرایی درک کرده‌اند، ولی کمتر به این واقعیت توجه کرده‌اند که افزون بر مفاهیم شناخته شده ارزش اضافی، استثمار، عقلانی‌سازی، افسون‌زدایی و تقسیم کار که محتوای کلان‌ترین روایت‌های جامعه‌شناختی را تشکیل می‌دهند، روایت فرعی دیگری نیز وجود دارد: توصیفات یا روایت ظهور مدرنیته از منظر هیجانات.

به عنوان چند مثال درخشان و به ظاهر بی‌اهمیت از این نوع تفاسیر می‌توان به اخلاق پروتستان وبر اشاره کرده است که در مورد نقش هیجانات دخیل در کنش اقتصادی بحث می‌کند؛ اینکه اضطراب، الوهیتی مرموز را به بار آورد که در حکم قلب تپنده فعالیت پرجوش و خروش کارآفرین سرمایه‌دار عمل می‌کرد.

خودشکوفایی روان‌درمان‌گری چگونه رخ داد؟
ایوا ایلوز در این باره می‌گوید: روان‌درمانگری در بستر فرهنگ آمریکایی زمانی تبدیل به یکی از عمده‌ترین روایات در خصوص شخصیت گشت که با روایت خودیاری متحد و یک کاسه شد. زمانی که مولفه‌های روان‌درمانگری برملا شوند معلوم خواهد شد که این روایت، تعبیر دیگری از روایت قدیمی‌تر خودیاری است. نخست اینکه تغییراتی درونی در نظریه روان‌شناختی به وقوع پیوست که شدیدا با جبرگرایی فرویدی منافات داشت، و نگرشی خوش بینانه و منعطف درباره خودشکوفایی را بسط داد.

بسط و انتشار این روایات جدید روان‌شناختی که قائل بودند شخصیت قادر به تغییر و شکل‌دهی خودش است مرهون «انقلاب کتاب‌های جلد کاغذی» است که با ابداع کتاب‌های جیبی در 1934 آغاز شد. این انقلاب کتاب‌های مقرون به صرفه را به راحتی در دسترس مصرف‌کنندگان قرار می‌داد. روان‌شناسی عامه‌پسند بر اثر این انقلاب کتاب جلد کاغذی توانست تعداد رو به تزایدی از مردمان طبقه متوسط و فرودست را مخاطب قرار دهد و با آن‌ها ارتباط برقرار کند.

کتاب «صمیمت‌های سرد (ساختن سرمایه‌‌داری هیجانی) نوشته ایوا ایلوز با ترجمه مصطفی انصافی در 180 صفحه از سوی نشر لوگوس منتشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...