کتاب «فلسفه عشق» نوشته ارویک سینگر با ترجمه میثم محمدامینی توسط نشر نو به چاپ سوم رسید.

به گزارش مهر، چاپ‌های اول و دوم این کتاب، به‌ترتیب مهر و آبان‌ماه سال گذشته به بازار عرضه شدند. «فلسفه عشق» دربرگیرنده چکیده‌ای از محتوا و فهم مولف اثر از مسائل محوری مرتبط با عشق و آمیزش جنسی برای مخاطبان و خوانندگان غیرتخصصی است. به گفته ارویک سینگر، این کتاب خلاصه‌ گزینشی از چشم‌انداز تمام‌نمای اندیشه‌هایی است که طی سال‌ها بر آنها اتکا داشته و تا زمان حاضر صفحات کتابها و مقالات بسیاری را به آنها اختصاص داده است.

مطالب این کتاب در واقع مصاحبه‌هایی هستند که یک تهیه‌کننده رادیویی با سینگر داشته است. مترجم اثر نیز عضو هیئت‌علمی دانشگاه شهید بهشتی است.

سینگر، استاد فلسفه دانشگاه ام‌آی‌تی است که در این اثر، با ارائه مختصر تاریخ اندیشه‌ها به شکل‌گیری برداشت کنونی بشر امروز از مفهوم عشق و جنبه‌های مختلف آن پرداخته است. این متفکر از دوران جوانی و طی چند دهه دغدغه خود را به پژوهش در حوزه‌های عاطفی و جنسی و معنابخشی آنها به تاریخ و حیات بشری معطوف کرده است. او در این مسیر دو مجموعه سه جلدی مفصل را منتشر کرد که در سه‌گانه نخست هدف او «ماهیت عشق» بود و در سه‌گانه دوم هدفش دست‌یابی به «معنای زندگی» از رهگذر ماهیت عشق بود (ترکیبات داخل گیومه، همان عنوان‌های دو مجموعه سه جلدی سینگر هستند).

چاپ سوم این کتاب با ۱۳۴ صفحه و قیمت ۱۹ هزار تومان عرضه شده است.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...