کتاب «سلام دنیا؛ انسان بودن در عصر ماشین، درایت و تیزهوشی در عصر شبکه‌های اجتماعی و الگوریتم‌ها» [Hello world : how to be human in the age of the machine] به قلم «هانا فرای» [Hannah Fry] با ترجمه عباس نتایج در 296 صفحه، شمارگان 440 نسخه و قیمت 65 هزار تومان توسط انتشارات تمدن علمی وارد بازار نشر شده است.

انسان بودن در عصر ماشین، درایت و تیزهوشی در عصر شبکه‌های اجتماعی و الگوریتم‌ها» [Hello world : how to be human in the age of the machine] هانا فرای» [Hannah Fry

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب حاضر درباره این است که ما چگونه انسان‌هایی هستیم، به کدام سمت حرکت می‌کنیم، چه چیزی برای ما اهمیت دارد و فناوری چه تغییری در ما ایجاد می‌کند. این کتاب درباره رابطه ما با الگوریتم‌هایی است که در دنیای ما وجود دارند.
تکنولوژی امروزه به جزئی جدایی ناپذیر از زندگی بشر تبدیل شده است و اثرات بی‌شماری بر حیات انسان بر این کره خاکی گذاشته است. در حقیقت آنچه تکنولوژی انجام می‌دهد تنها ساده‌تر کردن زندگی نیست، بلکه دگرگونی‌های متاثر از تکنولوژی و فناوری باعث تغییر انسان و مناسبات او با زندگی، طبیعت، سایر انسان‌ها و ... می‌شود و به دلیل همین تغییرات عمیق است که امروزه حوزه‌هایی مانند فلسفه تکنولوژی یا انسان‌شناسی علم و تکنولوژی به شدت مورد توجه محققان علوم انسانی قرار گرفته‌اند. کتاب «سلام دنیا» با زیر عنوان «انسان بودن در عصر ماشین، درایت و تیز هوشی در عصر شبکه‌های اجتماعی و الگوریتم‌ها» به سراغ همین جهان برخاسته از الگوریتم رفته تا مفاهیمی مانند انسان و هوش را در عصر جدید مورد واکاوی قرار دهد.

هانا فرای نویسنده این کتاب استاد دانشگاه لندن است و در این اثر مزایا و معضلات احتمالی الگوریتم‌ها در زندگی كنونی و آینده انسان‌ها را مورد واکاوی قرار می‌دهد. بسیاری از ما زمانی که نام الگوریتم را می‌شنویم با خوشبینی معتقدیم که آن‌ها می‌توانند زندگی‌مان را به مدینه فاضله تبدیل كنند و یا در سوی دیگر با شک و بدبینی گمان می‌کنیم، موجب انقراض نوع بشر خواهند شد. هانا فرای با دوری کردن از قرار گرفتن در دو سر این طیف در این اثر سعی دارد اهمیت و كارآیی الگوریتم‌ها را در بخش‌های مختلفی نظیر بهداشت و درمان، حمل و نقل، جرم و عدالت، قدرت، اطلاعات و هنر برایمان تشریح کند و هشداری هم برای اعتماد بیش از حد به الگوریتم‌ها بدهد.

نویسنده در مقدمه کتاب خود را بیش از هر چیز مربوط به انسان‌ها می‌داند و می‌نویسد: «این کتاب درباره انسان‌هاست. کتاب حاضر درباره این است که ما چگونه انسان‌هایی هستیم، به کدام سمت حرکت می‌کنیم، چه چیزی برای ما اهمیت دارد و فناوری چه تغییری در ما ایجاد می‌کند. این کتاب درباره رابطه ما با الگوریتم‌هایی است که در دنیای ما وجود دارند؛ همان الگوریتم‌هایی که با همکاری می‌کنند، توانایی‌های ما را تقویت می‌کنند، اشتباهات ما را اصلاح می‌کنند، مشکلات ما را حل می‌کنند و مشکلات جدیدی بر سر راه ما قرار می‌دهند.»

کتاب از یک مقدمه و نتیجه‌گیری و هفت بخش اصلی تشکیل شده است و فرای در هر کدام از این بخش‌ها به تاثیر تکنولوژی و الگوریتم و نسبت آن با زندگی انسان پرداخته است. «قدرت»، «داده‌ها»، «عدالت»، «پزشکی»، «خودروها»، «جرم» و «هنر» هفت بخش اصلی کتاب هستند. نویسنده در این مسیر سعی کرده است آینده و اکنون جنبه‌های مختلف زندگی بشر از منظر تکنولوژی بررسی کند و برای نحوه روایت نیز با ارجاع و پرداختن به اتفاقات واقعی و بهره‌گیری از زبانی داستان گونه سعی کرده همراهی مخاطب عام را نیز به دست بیاورد.

او سرانجام در نتیجه‌گیری کوتاهی که بر کتاب نوشته است، سخن خود را این طور به پایان می‌رساند: «اگر الگوریتم‌ها تهدید کننده باشند، وضعیت به گونه دیگری خواهد بود. اگر ماشین‌ها را استادان کامل و بی نقص ندانیم و آن‌ها را منبع توامندی تصور کنیم، آنگاه برخورد ما با آن‌ها تفاوت خواهد داشت. در این صورت درباره تصمیماتشان پرسش مطرح می‌کنیم؛ انگیزه‌های آن‌ها را مورد موشکافی قرار می‌دهیم؛ به احساسات خودمان در قبال آن‌ها اعتراف می‌کنیم و ... از مطیع بودن امتناع می‌کنیم. فکر می‌کنم بررسی این موضوعات برای آینده بسیار مهم است که بدانیم آیا تاثیر کلی االگوریتم‌ها بر جامعه بشر مثبت خواهد بود و تنها کار درست بر عهده ما همین است؛ چرا که موضوع حتمی این است که انسان‌ها در عصر الگوریتم‌ها هرگز تا این اندازه مهم نبوده‌اند.»

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...