روانشناسی سلامت به مطالعه فرایندهای رفتاری و روان‌شناختی در هنگام سلامت، بیماری و مراقبت سلامت می‌پردازد. این علم معطوف به درک این نکته است که چگونه عوامل فرهنگی، رفتاری و روان‌شناختی باعث سلامت یا بیماری جسمی می‌شود. عوامل روان شناختی می‌تواند به‌طور مستقیم بر سلامت اثرگذار باشد. عوامل رفتاری هم می‌تواند سلامت شخص را تحت‌الشعاع قرار دهد. برای مثال، رفتارهای خاص می‌تواند به مرور زمان، آسیب وارد کند (مصرف دخانیات، مصرف مشروبات الکلی) یا ارتقاء‌دهنده سلامت باشد (ورزش، رژیم غذایی کم چربی).

روان‌شناسی سلامت [health psychology] نوشته شِلی ای. تیلور [Shelley Taylor]

به گزارش ایبنا، روان‌شناسان سلامت، یک رویکرد روان‌شناختی زیستی اجتماعی را اتخاذ می‌کنند. به عبارت دیگر، روان‌شناسان سلامت، سلامت را علاوه بر این‌که مربوط به فرایندهای بیولوژیکی (برای مثال ویروس، تومور و غیره) می‌دانند، همچنین به عوامل روان‌شناختی (مانند افکار و اعتقادات)، رفتاری (مثلا عادات) و فرایندهای اجتماعی (مانند قومیت و وضعیت اقتصادی - اجتماعی) هم مربوط می‌دانند.

کتاب «روان‌شناسی سلامت» [health psychology] نوشته شِلی ای. تیلور [Shelley Taylor] استاد برجسته روان‌شناسی در دانشگاه کالیفرنیا و برنده چندین جایزه معتبر علمی است. نخستین ویراست این کتاب بیش از سه دهه پیش نوشته شده و اکنون ویراست نهم آن در دسترس علاقه‌مندان به این شاخه علمی قرار دارد. او این کتاب را در 6 بخش با عنوان‌های «درآمدی بر روان‌شناسی سلامت»، «رفتار سلامتی و پیشگیری اولیه»، «استرس و مقابله‌گری»، «جستجو کردن خدمات مراقبت از سلامتی و استفاده از آن‌ها»، «مدیریت اختلالات مزمن و علاج‌ناپذیر» و «به سوی آینده» تدوین کرده است.

وراثت و روان‌شناسی سلامت
در این کتاب درباره نقش مهم روان‌شناسان سلامت نقش در مورد مشارکت ژنتیک در اختلالات سلامتی، می‌خوانیم: «یک سوال مربوط می‌شود به اینکه آیا افراد باید از مخاطرات ژنتیکی‌شان آگاه باشند؟ افراد بسیاری فکر می‌کنند که مخاطرات ژنتیکی تغییرناپذیرند و هر کاری برای تأثیر گذاشتن بر سلامتی خود انجام می‌دهند، اگر ژن‌ها درگیر باشند، بیهوده خواهد بود. این‌گونه عقاید اشتباه ممکن است از تغییر رفتار مرتبط با سلامتی و جستجوی اطلاعات درباره خطر فرد، ممانعت کند. اطلاعات خطر ژنتیکی همچنین ممکن است فرایندهای دفاعی را تحریک کند و افراد به‌وسیله آن، خطر خود را دست‌کم بگیرند. بنابراین آگاه ساختن افراد از عوامل ژنتیکی باید با اطلاعات آموزشی همراه باشد تا این مشکلات بالقوه برطرف شوند.

نقش دیگر روان‌شناسان سلامت، شامل مشاوره ژنتیکی می‌شود. آزمایش‌های تشخیصی پیش از تولد در حال حاضر وجود دارند که به تشخیص برخی اختلالات با مبنای ژنتیکی کمک می‌کنند که ازجمله آن‌ها می‌توان به بیماری تای - ساکس، فیبروز کیستی، تحلیل‌رفتگی عضلانی، بیماری هانتینگتون و سرطان پستان اشاره کرد. کمک به افراد که تصمیم بگیرند غربالگری شوند و اگر آزمایش آن‌ها مثبت باشد چگونه با آسیب‌پذیری‌های ژنتیکی مقابله کنند، بیانگر نقش مهم روان‌شناسان سلامت است. علاوه بر این، افرادی که سابقه خانوادگی اختلالات ژنتیکی دارند، آن‌هایی که بچه مبتلا به اختلال ژنتیکی را به‌دنیا آورده‌اند یا آن‌هایی که مشکلات تولیدمثل مکرر دارند، مانند سقط جنین‌های متعدد، اغلب جویای چنین مشاوره‌ای هستند.»

سرکش‌ترین عادت سلامتی هم می‌تواند تغییر کند
«بسیاری از رفتارهای زیان‌آور برای سلامتی به‌صورت عادت درآمده‌اند و چند رفتار ازجمله سیگار کشیدن، اعتیادآورند که ترک کردن آن‌ها را بسیار دشوار می‌کند. از سوی دیگر، با مداخله‌های مناسب، حتی سرکش‌ترین عادت سلامتی می‌تواند تغییر کند. وقتی فردی در تغییر دادن رفتار سلامتی نامناسب موفق می‌شود، اغلب تغییرات سبک زندگی سالم دیگری را ایجاد می‌کند. نتیجه نهایی این است که خطر کاهش می‌یابد و میانسالی و پیری عاری از بیماری امکان‌پذیر می‌شود.»

احتمال بالای افسردگی در زنان مبتلا به اختلال خوردن
«بسیاری از زنان و تعداد فزاینده‌ای از مردان در تعقیب بدنِ عالیِ اغفال‌کننده، برنامه غذایی خود را به‌طور مزمن محدود می‌کنند و به اقدامات کاهش وزن دیگری مانند مصرف ملین‌ها، کشیدن سیگار و مصرف مزمن قرص‌های رژیمی می‌پردازند. زنان 15 تا 24 ساله به احتمال بیشتری این رفتارها را انجام می‌دهند. اما موارد اختلالات خوردن در افراد 7 ساله و 80 تا 90 ساله نیز به اثبات رسیده‌اند. همه‌گیری اختلالات خوردن اشاره دارد که مانند چاقی، تعقیب لاغری هم تهدید سلامت عمومی عمده‌ای است. سال‌های اخیر شاهد افزایش در شیوع اختلالات چاقی بوده‌ایم به‌ویژه در دختران نوجوان.

از بین این‌ها، بی‌اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی برجسته هستند. اختلالات خوردن از تمام اختلالات رفتاری تا اندازه‌ای بالاترین میزان معلولیت و مرگ‌ومیر را دارند. اختلالات خوردن موجب مرگ تقریبا 6 درصد افراد مبتلا به آن می‌شوند؛ اقدامات خودکشی شایع‌اند. زنانی که مبتلا به اختلالات خوردن هستند یا به سمت آن‌ها گرایش دارند، به احتمال بیشتری افسرده و مضطرب‌اند و عزت‌نفس پایین و احساس تسلط ضعیف دارند.»

نخستین چاپ از ویراست نهم کتاب «روان‌شناسی سلامت» با ترجمه یحیی سیدمحمدی در 570 صفحه با شمارگان یک‌هزار و 100 نسخه به بهای 90 هزار تومان از سوی انتشارات روان راهی بازار نشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...